در ادامه ترور تبهکارانه دانشمندان ایرانی توسط سازمانهای جاسوسی خارجی و عوامل داخلی آنها، اکنون مصطفی احمدی روشن را کشتند. دانشمند آفریننده جوانی که در چارچوب هرگونه برداشت انسانی از حقوق انسان، کشتن او یک اعدام طبق برنامهی پلید بوده است. همراه با احمدی روشن، کسان بیگناه دیگری نیز کشته و زخمی شدند. ترور مغزها برای منکوب کردن روند علمی- فنی یک کشور همان اندازه نفرتانگیز است که ترورآزادگان به خاطرمنکوب کردن آزادی. اگر جمهوری اسلامی و بنیادگرایان تروریست، با ترور و کشتارهزاران انسان آزاده و مبارز، توانستند ملت ما را ساکت و ساکن کنند، تروریستهای حقیر هستهای هم میتوانند به هدفهای خود از این طریق برسند. آنان که فرمان قتل انسانهایی چون رافق تقی را صادر میکنند و آنان که فرمان قتل انسانهایی چون احمدی روشن را صادر میکنند هر دو ذات جنایت هستند. ذات تروریسم هستند. میخواهند با وحشتافکنی کار خود را پیش ببرند. اینان مایه ننگ طبیعت و خدا و وجدان بشری هستند. تروریسم یک شیوهی منفور و مترود و محکوم در افکار عمومی جهانیان است و آن که بدان متوسل شود کسی را منکوب نمیکند بلکه به چهره خویش لجن میمالد. تندیس تروریسم خرابه و خاکستر آسمانخراشهای ویران شده در ۱۱ سپتامبر و خاکستر جسم بی گناه هزاران انسان آرزومند است!
پرسشی پدید میآید که چطور این تروریسم بویناک فقط آدرس دانشمندان بیدفاع را میداند و آنان را میکشد؟ چطور زمامدارانی که از صرف واژهی دشمن و اطلاق بی مهابای آن به هر کجا خسته نمیشوند، همچنان میگیرند و میبندند و میکشند اما جان دانشمندان در خطر است؟ میگویند در این ترورها سه حلقه عمده وجود دارد. حلقه برنامهریزی٬ حلقهی اجرا٬ و حلقهای که این دو را به هم وصل میکند. آقایان شک ندارند که سرحلقه سازمانهای جاسوسی خارجی است. این حلقهی اول. آقایان شک ندارند که موتورسواری بمب را به بدنه خودرو چسباند. این حلقهی سوم. میماند حلقه وسط یا دوم. این حلقه کجاست؟ چه کسانی آن نقشه خارجی را به اجرای وطنی وصل میکنند؟ آیا عناصر این حلقه نمیتوانند با یک مهر بر پیشانی و یک تسبیح یک منی زیرعبای حاج آقا کمین کرده باشند؟ آن همه باج بگیر و چاقوکش و قاچاقاچی که در نتیجهی بهمن هولناک منقلاب آمدند و به ریاست و فرماندهی رسیدند چی؟ اینها که معنی وطن و میهن و مردم را نمیدانند. اگر آقایان در بساط اقتصاد خود دزدان چند میلیارد دلاری دارند قطعأ در بساط آنها جاسوسان چند میلیارد دلاری هم پیدا میشود.
و در پایان این که٬ مخلوط کردن مبارزه آزادیخواهان با جمهوری اسلامی با اقدامات تخریبی جنگ افروزان علیه ایران اگر ناشی از یک خیانت آشکار نباشد ناشی از یک نادانی بیپایان است. سکوت و بیطرفی در برابر ترور دانشمندان ایرانی یک جانبداری آشکار علیه ایران است.