٣٠ سال از انقلاب بهمن ۵٧ گذشت؛ ۳۰ سال از اولین تظاهرات علیه حجاب اجباری، از لغو لایحه حمایت از خانواده و بازپسگیری حقوقی که زنان در نتیجه سالها مبارزه بهدست آورده بودند؛ ۳۰ سال از اسلامی شدن حکومت، اجباری شدن حجاب، اسلامی شدن قوانین و قانونی شدن خشونت و تبعیض علیه زنان، رانده شدن زنان که در صفوف میلیونی تظاهرات قبل از انقلاب علیه شاه مشارکت داشتند به خانهها و احیای سنتهای منسوخ قرون وسطائی گذشت. اما بهجرات میتوان گفت هیچ حکومت دیگری نمیتوانست دیوارهای سنت را با تحمیل خشن آن بر جامعه و تکیه افراطی بر آن چنین بشکند، که امروزه شاهد گامهای بزرگ زنان کشورمان در شکستن سنتهای منسوخ، در فرارفتن از حصارهای تنگ تحمیل شده و رد و ابطال معیارهای حکومت اسلامی باشیم.
امروز پس از ٣٠ سال، چهره اجتماعی کشور ما بسیار زنانهتر شده و ما شاهد حضور قدرتمند زنان در همه عرصههای اجتماعی هستیم؛ نه فقط به عنوان یک جنبش سازمانیافته، بلکه در هیئت زنانی که الزاما رابطه مستقیمی با جنبش زنان ندارند، ولی در بطن جامعه و در دفاع از نقش اجتماعی و حقوق اولیه انسانی خود، در هرجا که هستند، در ادارات دولتی، بانکها، صحنه سینما، کتابفروشیها، در جایگاه راننده اتوبوس یا راننده تاکسی، در بسیاری از رشتههای ورزشی، هنری، علمی، اقتصادی و…، نظام مردسالار حاکم را به چالش میکشند. دختران عصر انقلاب، از مادرانشان بسیار پیشی گرفتهاند و خواستار نقش مهمتری در اداره جامعه هستند و تلاش میکنند تا مهر تفکر مدرن خود را بر جامعهای شدیدا سنتی که در حال ریزش و دگرگونی عمیق است، بکوبند. در آغاز انقلاب، کسی تصورش را هم نمی کرد نتیجه حکومت اسلامی، که زنان را به زور به کنج خانهها میفرستد، حضور هرچه گستردهتر آنان در تمام مشاغلی باشد که از نظر رهبران مذهبی، امری غیرقابل پذیرش بود.
اگر سالها این حاکمیت بود که تلاش میکرد تا طرز لباس پوشیدن، طرز فکر، رفتار اجتماعی و… را به زنان دیکته کند و این زنان بودند که باید در واکنش به قوانین وضع شده، تلاش در مقابله با آن یا دور زدن آن بکنند، امروز این حکومت است که در برابر کنشها و فعالیتهای زنان و در مواجهه با رشد شتابان مبارزات آنان، ناتوانی خود را علیرغم بهکارگیری همه امکانات خویش، به نمایش میگذارد. امروز حکومت اسلامی بیش از هر زمان دیگر با سرکوب و تبلیغات علیه جنبش زنان با استفاده از همه وسائل ارتباط جمعی وابسته به دولت، با زندانی کردن فعالین جنبش زنان، ممنوع الخروج کردن آنان و بستن روزنامهها و وبلاگهایشان، سردرگمی و کلافگی خود را هرچه بیشتر به نمایش گذاشته و در تقلای یافتن راههای جدیدی، همچون سهمیهبندی جنسیتی برای دانشگاهها و یا بومی کردن آنها، در پی محصور کردن هر چه بیشتر زنان و تقلیل نقش آنان در جامعه است. اما این اقدامات در مواجهه با مقاومت زنان به ضد خود تبدیل شده و تنها انگیزههای مبارزاتی جدیدی برای فوران هر چه گستردهتر جنبش زنان تامین میکند و عزم آنان را در مبارزه مدنی خود جزمتر کرده و به حمایت هر چه بیشتر از حقوق اجتماعی زنان منجر میشود.
امروز پس از ٣٠ سال، جنبش زنان با سماجت و شجاعت به حرکت خویش تداوم بخشیده، با بهکارگیری روشهای جدید، امکان سرکوب را هرچه محدودتر میکند. با همهگیر نمودن خواستهای خویش و عمومی کردن این جنبش، هرچه بیشتر از ضربه پذیر بودن آن میکاهد. امروز این جنبش در خاک وطن ما ریشه دوانده است و اگر حکومت سرشاخههایش را هم اینجا و آنجا بزند، قادر به مقابله با رشد درخت تنومندی که شتابان به دنبال نور سر به آسمان میکشد نخواهد بود.
٨ مارس، روز جهانی زن را به همه زنان ایران و جهان، بهویژه فعالین آن که راه را برای رسیدن زنان به خواستهای خویش هموارتر میکنند، تبریک گفته، موفقیت هرچه بیشتر در پیکار خویش علیه نظام مردسالار، برای رهائی از قید و بندهای سنتی و ستم جنسی، برای حقوقی برابر، برای دمکراسی و دنیائی بهتر آرزو میکنیم.
کمیسیون زنان سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران ٧ مارس ٢٠٠٩، ١٧ اسفند ١٣٨٧