ساعاتی بیشتر به پایان سال ۱۳۹۵ نمانده است. بر خود وظیفه دانستم که پیش از پایان سال و ورود به ماه بهار و گاه فروردین یادی از یارانی کنم که در جریان گستردهترین یورش به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در تابستان ۱۳۶۵ دستگیر شدند.
۱) ماههاست یاد رفقای من، فعالان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که در تابستان سیاه ۱۳۶۵ در جریان یورش به سازمان دستگیر شدند، ذهن مرا به خود مشغول داشته است. امسال سی سال از آن روزهای تلخ گذشت.
۲) در آن روزهای تلخ تعقیب و گریز، در فضایی مالامال از احساس شکست انقلابی با آرزوهای بزرگ و با درد شکست سیاست فاجعهبار دفاع از جمهوری اسلامی و برنامهٔ «شکوفایی» آن، در جریان یورش گسترده به نیروهای سازمان، حدود دو هزار نفر از رفقای من از زن و مرد دستگیر شدند و بسیاری از آنها مستقیماً به زیر شکنجه برده شدند. بخشی از فداییان دستگیر شده در سال ۱۳۶۵ دو سال بعد و در جریان کشتار گسترده در زندانهای سیاسی جمهوری اسلامی همراه با صدها تن از فعالانی از همهٔ گروههای سیاسی مخالف نظام اسلامی با تشکیل دادگاههایی غیرقانونی و غیرانسانی و بدون برخورداری از ابتداییترین نشانههای یک روند قضایی و حقوقی معقول، قانونی و انسانی به قتل رسیدند. همهٔ کسانی که در آن سالهای در شحنهسالاری حاکم بر میهن مشترکمان به زندان و شکنجه و کشتار گرفتار آمدند، فرزندان پاکباز ایران بودند که هیچ در سر نداشتند جز بهروزی مردم ایران.
۳) همهٔ کسانی که از شکنجههای شحنههای حکومت ولایی جان سالم به در بردهاند، از سبعیت زندانبانان نظام اسلامی در برخورد با خود حکایتها دارند. برخورد به شدت غیرانسانی حکومت اسلامی با زندانیان سیاسی دیگر رازی سر به مهر نیست. برای من که بالشخصه بخت این را داشتهام که در زندگی تا کنونیم هرگز طعم زندان و شکنجه را نچشیده باشم، مقاومت در برابر شکنجه قهرمانیهای سترگ میطلبد. میدانم بسیاری از رفقای من، فداییان دربند خلق، با سربلندی از این بیداد آشکار بیرون آمدند.
امروز و پس از گذشت سالیان جوانی و نوجوانی دیگر تنها قهرمانی را میزان مقاومت یک مبارز سیاسی آزادیخواه در برابر شکنجه و در هنگامهٔ داغ و درفش نمیدانم. در نگاه و باور امروزین من نفس پیکار در راه آزادی در شرایط شحنهسالاری و با علم به امکان تعقیب و دستگیری و شکنجه و اعدام خود بزرگترین قهرمانی است. گذشتن از خود و زندگی خود برای پیکاری عدالتمحور در راه آزادی و آبادی میهن و رفاه و خوشبختی همهٔ آحاد مردم آن قهرمانی عادی انسانی است و از این منظر در تمام سالهای استبداد دوران حکومت ولایی اسلامی در کنار چندصد یا چندهزار نفر قهرمان سترگ مقاومت در برابر شکنجههای جسمی و روانی، دهها و صدها هزار قهرمان پیگیر پیکار در راه آرمانهای انسانی عموم بشری در میهن ما جان و جوانی خود را وقف میهن ومردم کردهاند.
۴) صدها و هزاران تن از رفقای من توانستند از تور و تعقیب و شکنجه و کشتار جان سالم به در برند یا تن به تبعید و مهاجرت اجباری به دور از میهن و یا در درون مرزهای ایران دادند. بسیاری از این گریزهای نجاتبخش بدون یاری انسانهای شریفی میسر نمیشد که خود هیچ گونه فعالیت متشکل سیاسی نداشتند و با مایه گذاشتن از زندگی خود، زندگی و جان بسیاری از رفقای ما را نجات دادند. در این گاه نوروزی یادی نیز از این انسانهای بزرگ میکنم و عمیقترین قدردانی خود را از این بابت به آنان ابراز میدارم.
۵) در شبانگاه نوروزی دیگر، سی سال پس از آن سالهای سیاه و تلخ، یاد همهٔ یاران آن روز خود را گرامی میدارم و در برابر ارادهٔ عظیم و فراانسانی آنها و همهٔ فرزندان آزادهٔ ایران سر تعظیم فرود میآورم. نام و یاد یکایک قربانیان استبداد حکومت اسلامی برای همیشه در کنجینهٔ تاریخی مردم سرزمین کهن مشترکمان به بلندی ماندگار است.
یکشنبه، ۲۹اسفند ۱۳۹۵ (۱۹مارس ۲۰۱۷ میلادی)