یک هفته پس از تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا، هیئت نمایندگی آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران سفر کرد. مسئول این هیئت درآستانه سفر به تهران گفت:”ما کوشش خواهیم کرد تا به همه سوالاتی که پیرامون برنامه هسته ای ایران، برای جامعه جهانی طرح هستند، راه حلهای مناسب را بیابیم، و امیدواریم که ایرانیها با همکاری لازم، نگرانی جهانی در مورد ابعاد نظامی برنامه هسته ایشان را رفع کنند”. علی اکبر ولایتی، مشاور خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی نیز درآستانه این سفر از همکاری با هیئت سخن گفت و تاکید کرد:”ما غنی سازی را تعلیق نمیکنیم و ازحقوقمان دفاع میکنیم، و به همه قوانین دراین عرصه احترام گذاشته ایم”. علی اکبر صالحی، وزیرامورخارجه دولت احمدی نژاد، با تاکید بر حق غنی سازی اورانیوم ابراز داشت که ایران همواره با آژانس بین المللی انرژی اتمی همکاری تنگاتنگ و همه جانبه ای داشته است و از تمدید حضور بازرسان، درصورت لزوم، استقبال کرد. امری که رخ نداد و بازرسان سه شنبه ایران را ترک کردند. سفر بازرسان آژانس بین المللی دردوره ای رخ میدهد که مشخصه آن، حداقل در هفته گذشته، نشان از کیفیتی نوین و کم نظیر درمناسبات جمهوری اسلامی با اروپاییها دارد. اتحادیه اروپا تا کنون، درتنظیم مناسباتش با جمهوری اسلامی، با اکراه سیاستهایی را اتخاذ میکرد که نشانی از فشار یکجانبه به جمهوری اسلامی را با خود به یدک میکشیدند. اما اینبار اتحادیه اروپا راهی دیگر را پیش گرفته است. در بیانیه رسمی اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم نفت ایران، به صراحت به نگرانی اروپاییها از مقاصد برنامه نظامی هسته ای ایران اشاره شده است، و آدرس این نگرانی را آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی میدانند. در اینکه اروپاییها قطعا از جانب آمریکا تحت فشار بوده اند جای شکی نیست، و اشاره اوباما در کنگره آمریکا که ازهمراه شدن دیگران با وی در مورد سیاستهای مربوط به ایران سخن گفت، گواهی است قابل قبول برای این استدلال. نفت، شاهرگ زندگی اقتصاد ایران در تمام سالهای موجودیت جمهوری اسلامی، و با وجود تمامی مشکلات این رژیم با جامعه جهانی، راه اصلی و پیوند دهنده رژیم با اقتصاد جهان، و اروپا حامل اصلی این پیوند بوده است. موضوع فقط سهم بیست درصدی اروپا از صادرات نفت نیست، بیست در صدی که گویا میتوان بسادگی برای آن جانشینی یافت؛ پیامد تصمیم اتحادیه اروپا و انطباق سیاستهای اروپا و امریکا با یکدیگر، در وجه کلان آن، راه را برای دیگرانی که جمهوری اسلامی به آنان دلخوش است را ناهموارترمیکند و برای اقتصاد بیمار و محتاج به ارزهای دلار و یورو ایران حوادثی را پیش میاورد که در هفته گذشته شاهد ان بودیم. بدون تردید تحریم خرید نفت ایران ازسوی اتحادیه اروپا، خلاف ادعاهایی که حکومتیان در ایران میکنند، پیامدهای اقتصادی موثری بر زندگی مردم ایران خواهد داشت. تولید بی رمقتر، روند افزایش بیکاری شتابانتر، واز این پس، قیمتهای غیر قابل کنترل و مافیای اقتصادی، درابعاد مخرب عظیم تری، خود را نشان خواهند داد. تشبیه این وضعیت از سوی رهبران جمهوری اسلامی با دوران پر از حدیث صدر اسلام، به شوخی هم مجالی نمیدهد. لازم نیست که سران جمهوری اسلامی برای تصمیمگیری، به حفاری تاریخ دین بپردازند؛ کمی تعمق بین آزادسازی خرمشهر تا نوشیدن جام زهر، مفیدتر است. فرصتها را نسوزانید. تحریم نفت ایران ازسوی اتحادیه اروپا، درمیان ما ایرانیان، به واکنشهای متفاوتی انجامید. کمتر کسی، آشکارا از این اقدام پشتیبانی کرد؛ ولی بر سر شناخت مقصر نیز، از قرار معلوم، اتفاق نظر وجود ندارد. گروهی بر این باورند که با تصمیم اتحادیه اروپا، فاصله ما با جنگ کمتر میشود و بین تحریمها و جنگ، اتوماتیسمی ناگزیر عمل میکند و از اینرو، مخالفت با تحریمها را شرط آغازین صلح طلبی میدانند؛ و از آنجاییکه تحریمها بر زندگی مردم ایران تاثیرات مخربی دارند، عیارمردم دوستی هم همینجا مشخص میشود. گروهی دیگر اما بر نقش ویرانگر سیاستهای جمهوری اسلامی تکیه میکنند و رژیم را مسبب وضع فعلی میدانند، و واکنش دولتهای غربی را ناگزیر. درسایه همین نگرش، از رویارویی و مخالفت با تحریمها، گریزان. این دیدگاه بین تحریم و جنگ، جبری نمی بیند. اگر قصد این یادداشت بر این بود که در سطح تحلیل و ارزیابی از رویدادها بماند میبایست بر قوام و محکمی هر دو نگرش منصفانه صحه گذاشت اما در عین حال باید تاکید کرد که بین این دو نگرش میتوان سنتزی آفرید. سنتز استفاده از هر فرصتی برای جلوگیری از فاجعه جنگ. بین تحریم و جنگ جبری نیست، اگر رهبران جمهوری اسلامی بخواهند و اگر درجامعه جهانی، جنگ طلبان نتوانند.