قهرمان (فارغ از بار اخلاقی آن، حال خوب یا بد) چگونە زادە می شود؟ و چرا جوامع در مسیر تحولات خود بە وجود قهرمان نیاز دارند؟ در مورد این مسئلە جامعە شناسان و محققان فلسفە سیاسی بحثها و مطالب فراوانی نوشتە و ارائە دادەاند. و شاید عمدەترین دلیل ظهور قهرمان، وجود یک بستر سنتی اجتماعی، و همزمان پایین بودن آگاهی بدنە اجتماع باشد. وجود یک جامعە پیش مدرن بە معنای ضعف ساختارهای مدنی در آن، تودەای وار بودن حرکتهای اجتماعی، و پایین بودن آگاهی بدنە اجتماعی بە معنای اختصاص یافتن حرکات بە حوزە نخبە و بازتاب خواستهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از کانال آنها می باشد. در چنین فضایی، در میان نخبگان نیز فرد یا افرادی حال بر بستر هر دلیلی بە نوک هرم راندە می شوند (شاید دلیل آن همانا بازتاب این منطق موجود در جامعە در وجود آنان باشد)، و بدین ترتیب بە عنوان قهرمان در انظار عمومی جلوە می کنند. در مراحل بعدی، با انبار شدن نیازهای تحول، قهرمان و تودە در نقطەای اشتراک عمل می یابند، و بدین ترتیب حرکات تودەای اعتراضی شروع می شوند، و جامعە در مسیر تحولات تند قرار می گیرد.
در تاریخ مدرن با وارد شدن بعضی از کشورهای جهان بە مرحلە مدرنیسم و مدرنیتە (نفی سنت)، کە بە معنی مدنی شدن جامعە، دمکراتیک شدن آن و رشد فردگرائی بر بستر نهادینە شدن حقوق بشر در آنان می باشد، این جوامع وارد مرحلەای شدەاند کە دیگر در آن شاهد ظهور پدیدەای بە اسم قهرمان گرایی نیستیم. خواستهای اجتماعی با گذر از کانالهای دمکراتیک در فرم نهادهای مدنی ـ ارگانی خود، می توانند بر نهادهای قدرت تاثیرگذار باشند، و بدین ترتیب در پی تبلوریافتن مادی آن در سیاستهای جاری کشورشان گردند.
اما تاریخ مدرن و کنونی جهان ما در خود در سطحی وسیع تناقضات و پارادوکسهایی را با خود حمل می کند. در کنار هم قرار گرفتن جوامع پیش مدرن و مدرن، در سطح جهانی و کلان خود، حوادث و پدیدارهایی را بە نمایش می گذارد کە هم چهرە مدرنیسم و مدرنیتە را در سطح کلان مخدوش می سازد، و هم تلاش جوامع پیش مدرن در گذار از سنت بە مدرنیسم را با ابهامات بسیاری روبرو می کند. در چنین فضایی همانگونە کە قهرمانان در جوامع پیش مدرن با قهرمان گرایی می خواستند روند تحول بە مدرنیسم یا خواستەهای دیگر خود را هموار سازند، همین قهرمانان حال در بستری جهانی و با انتقال محل منازعە از لوکال بە گلوبال می خواهند با استفادە از همین مفهوم سنتی در جهانی بشدت پیچیدەتر شدە، امکان تحولات مورد نظر خود را فراهم سازند. امری کە در بسیاری موارد بە فاجعەای هم برای خود حاملان این ایدە، و هم برای جوامعشان و مردمان کشورهای دیگر تبدیل گردیدە است.
اما با واژە و مفهوم قهرمان چگونە و چطور باید برخورد کرد؟ جوامع مدرن با ایجاد ساختارهای یاد شدە شاید یک بار برای همیشە این مفهوم پیش مدرن را از صحنە اجتماعی ـ مفاهیمی خود دور کردەاند،و شاید هیچگاە دیگر بدان برنگردند. اما حال همین کشورها در صحنە جهانی و نە در سطح داخلی خود با چنین پدیدەای روبرویند، پدیدەای کە امنیت و ساختارهای آنان را تهدید می کند. و آیا می شود برای مصاف با چنین پدیدە و مفهومی صرفا و تنها بر پایە اعمال قهرمان گرایانە (از جملە لشکرکشی) برخورد کرد؟١
برای خشکانیدن ریشەهای قهرمان گرایی، جوامع پیش مدرن هم، درست احتیاج بە همان تحولاتی دارند کە در جوامع مدرن اتفاق افتادەاند. یعنی ایجاد جامعە رفاە و مدنی، دمکراتیسم، تعهد بە مبانی حقوق بشری و برجستە شدن مفهوم فرد. و این تحولات البتە کە بسیار می طلبد. در چنین فضایی و برای ایجاد چنین تحولاتی بنابر منطق جهانی شدن، دیگر کار تنها بر عهدە خود کشورها نیست. ایجاد چنین ساختارهایی احتیاج بە یک اجماع جهانی حول مسائل مهم دارد. کە این هم بدون یک تحول پایەای در ساختارهای قدرت جهانی در زمینەهای اقتصادی و سیاسی امکان پذیر نیست. تحولی کە راە را برای مشارکت همگانی بیشتر می گشاید، و منافع همگان را بیشتر تضمین می کند. شروع تحول در این زمینە، احتیاج بە نگرش و عملی دیگر از طرف کشورهای دمکراتیک و مدرن جهان بە عنوان دارندگان بیشتر آگاهی در صحنە جهانی دارد.
زیرنویس:
١ـ یکی از پارادوکسهای کشورهای مدرن این است کە در سیاست خارجی از خود تمایلات قهرمان گرایانە بروز می دهند، اما در صحنە داخلی غیر از این هستند.