گل کاشتن ترامپ در مسیر ناسیونالیسم آمریکائی پایانی ندارد. او بار دیگر و این بار با خروج از معاهدە اقلیمی پاریس نشان داد کە ارزشها برای او در مقام چندم قرار دارند. و پیش او شاید اصلا این ارزشها دارای هیچ مقام و منزلتی نباشند، و ادعای آن، حتی در مقام چندمی، تنها یک ژست سیاسی در دنیائی است کە باید گاهگاهی در آن ژست هم گرفت!
اما شاید بدترین جنبە حضور ترامپ، عمیق تر کردن شکاف میان کشورهای غربی باشد کە در تمامی این دهەها تقریبا متحدا و یک شکل در سیاست جهانی حضور پیدا کردە و بە مانند تن واحدی عمل کردەاند. ترم سیاسی ‘غرب’ کە مرتب ورد زبان تحلیل گران و روزنامەنگاران بود، شاید برای مدت معنی داری از جهان فعال و بەروز ترمهای سیاسی رخت بربستە باشد، و در مقابل آن ما در حقیقت با دو دنیای غربی مواجهیم: یک دنیای اروپائی کە کماکان کانادا آن را همراهی می کند، و یک دنیای آمریکائی کە تنهاست و بشدت بدنبال منافع خود صرفا از یک دیدگاە ناسیونالیستی است.
واقعیت این است کە ترم سیاسی ‘غرب’، نە تنها یک جغرافیای فرامنطقەای، یک ترم سیاسی میان قارەای هم بود کە معرف فرهنگ، سیاست و دیدگاە اقتصادی خاصی بود کە خود را از باقی جهان متمایز می کرد. اکنون معلوم نیست کە با شکاف میان آن و نزدیکی بخش اروپائی آن در مسائل محیط زیستی بە کشورهائی مانند چین کە حقوق بشر در آن رعایت نمی شود، نوع مرزبندی ها چە خصوصیات نوینی بخود خواهند گرفت.
با ترامپ، جهان در آستانە تغییرات معنائی جدیدی قرار گرفتە است.