ابراهیم رئیسی در پی اعتراضات گستردە مردمی طی تماسی با خانوادە جانباختە ‘ژینا امینی’ کە بوسیلە ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر جان خود را از دست داد، قول رسیدگی بە پروندە را دادەاست.بە احتمال زیاد این بار هم در تلاش برای خاموش کردن صدای اعتراضات مردم و منحرف کردن آن، نهایتا چند مامور ردە پایین نظام را عامل این کار قلمداد کردە، بە دادگاە فرستادە و مجازات کنند؛ اما چند سئوال اساسی کماکان باقی می ماند:
ـ تقویت گشت ارشاد و انداختن آن بە جان مردم در زمان ریاست جمهوری رئیسی کە بنیاد اصلی ایجاد چنین وضعیتی است را رئیسی چگونە پاسخ می دهد؟
ـ آیا تمام بدرفتاری ها و اعمال بشدت غیرانسانی و زن ستیزانە گشت ارشاد کە منجر بە توهین و ضرب و شتم علیە صدها و هزاران زن این میهن بلازدە شدە را چە کسی جوابگوست؟ آیا رئیسی تنها در مواردی مزورانە دخالت می کند کە بە مرگ قربانیان سرکوب منتهی می شود، یا اینکە اصل ماجرا کە همانا نگاە زن ستیزانە جمهوری اسلامی و ایجاد گشتهای ویژەای از جنس گشت ارشاد بە زیر سئوال می روند؟ توهین ها و ضرب و جرحهای روزانە را چە کسی پاسخگوست؟
گمانی در این نیست کە رئیسی و اعوان و انصار نهایتا علت وضعیت موجود را بە نحوە برخورد بقول خودشان نیروهای خودسر و قانون شکن تقلیل خواهندداد، و اصل نگاە جمهوری اسلامی بە زن و چگونگی برخورد با مسئلە حجاب را بە زیر سئوال نخواهندبرد.
بنابراین مشکل کماکان بە جای خود باقی خواهدماند. در شرایطی کە جمهوری اسلامی در انواع و اقسام بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دست و پا می زند، عقب نشینی از حوزە سرکوب، کە بویژە با آمدن دولت نحس سیزدهم، ابعاد بی سابقەای گرفتەاست برای نظام نە تنها امکان ناپذیر، بلکە بمثابە مرگ است.