چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۹

چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۹

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دوستان و رفقای گرامی مطالبی که در این دفتر ملاحظه میکنید، بخشی از اسناد مصوب کنگره بیستم سازمان، به اضافه پیام ها و سخنرانی های مهمانان آن است که آماده...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: ‌دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها
در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، بودجه ایالات متحده برای صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، که از برنامه‌ریزی خانواده در سراسر جهان حمایت می‌کند، قطع شد. چنین تغییراتی در سیاست...
۱۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
توصیه‌هایی برای مقاومت در دوره‌‌ای تاریک
«وضع خوب نیست، اما ایده‌های خوبی برای مقاومت و مبارزه وجود دارند که آنها را می‌توانیم از تجربه‌های مردم آزادی‌خواه در ایران و جهان بیاموزیم. مجموعه‌ای از اصول ساده و...
۱۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: محمدرضا نیکفر
نویسنده: محمدرضا نیکفر
آیه‌های زمینی
چه روزگار تلخ و سیاهی، نان، نیروی شگفت رسالت را، مغلوب کرده بود، پیغمبران گرسنه و مفلوک، از وعده‌گاههای الهی گریختند، و بره‌های گمشدهٔ عیسی، دیگر صدای هی‌هی چوپانی را،...
۱۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: فروغ فرخزاد
نویسنده: فروغ فرخزاد
گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی
هفدهم دی سالگرد درگذشت شخصیت ملی ما، جهان پهلوان، جوانمرد روزگار، غلامرضا تختی است. سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران-اروپا ضمن گرامیداشت یاد او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا
تنها امید مردم در بدتر نشدن اوضاع و نابود نشدن حداقل های زیستی کشور و همچنین امید حکومت به غرق نشدن کشتی شکسته نظام، ویژگی های ترامپ و دولت او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش
تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند
یک مطالعه و نظر سنجی جدید, تأثیر روانی عظیم جنگ بر کودکان و جوانان در نوار غزه را این گونه بر آورد کرده است:  ۴۴ درصد از کشته شدگان کودک...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی

تغییر رژیم در خارج، فاشیسم در داخل: دخالت های امریکا چگونه راه را برای ترامپ فرش کرد

قطعی است که امریکایی ها به زودی تا حد زیادی اشتراک بیشتری با ایرانی ها، روس ها و دیگر ملت هایی خواهند داشت که عادت دارند در رژیم های استبدادی زندگی کنند. برای اولین بار، منافع مشترک بین امریکا و بقیه جهان تنها بر پایۀ آن چه که ما با دیگران کرده ایم، یا همکاری جاری ما در حفظ دولت های سرکوبگر آن ها بنا نخواهد شد، بلکه بر آن چه ما با خودمان کرده ایم بنا خواهد گشت

“مردم تاوان آن چه را انجام می دهند، و از آن هم بیشتر، تاوان آن چه را که اجازه وقوع اش را می دهند می پردازند. آن ها آن تاوان را به سادگی یعنی با زندگی هایی که پیش می برند می پردازند.” این کلمات از کتاب مقاله مانند جیمز بالدوین، تحت عنوان بی نام در خیابان (1972) در باره نژاد در امریکا، بعنوان سرلوحه رمان کلاسیک جدید دورونتی الیسون تحت عنوان حرامزاده کارولینا، در باره مردمی که در محاوره بعنوان “آشغال سفید” به آن ها اشاره می شود، یعنی طبقه کارگر سفیدپوست فقیر محروم، نقل شده بود. بالدوین با نظریه خود که [در عبارت] “عدالت از طریق و در زندگی هایی که پیش می بریم ساخته می شود”، نمود می یابد، به گرفتاری سیاست های نژادی در داخل رویای امریکایی اشاره می کند و مستقیما با تمام تضادهایی که این ارثیه ایجاد کرده است مواجه می شود. آلیسون به فقر طبقه کارگر سفید پوست، مستمندسازی سامانمند آن ها، محرومیتی که با آن رودررو بودند، و از زمان وقوعشان مدتها گذشته بود، فکر کرده است. اگر چه آن ها حکایت های خود را به شیوه های متفاوتی بیان می کنند، اما بالدوین و آلیسون موضوع همانندی را خلق می کنند: جنایت ها پیامد هایی دارند. عاقبت رنج دادن به دیگران، رنج دادن به خویشتن است.

در هیچ لحظه ای از تاریخ، تاثیر بومرنگ وار هر روزۀ اخلاقیات، کامل تر و بی رحمانه تر از نتیجه انتخابات چهل و پنجمین رئیس جمهور امریکا بیان نشده است. امریکا ملت های بیشماری را در سراسر جهان متحمل رنج کرده است. امریکا دموکراسی ها را به نحو سامانمندی به دیکتاتوری ها تبدیل کرده است. از این بابت امریکا از هر کشور دیگری بسیار پیش تر است. تنها “کلاه شرعی” برای اقدام به برنامه ” تغییر رژیم”، “دموکراسی جهانی” بوده است که نه حزب جمهوری خواه ونه حزب دموکرات هرگز آشکارا آن را مورد پرسش قرار نداده اند. در ۸ نوامبر ۲۰۱۶، ناگهان ماهیت آن برنامه آشکار شد: ریاکاری پردوامی که به مستمندسازی اکثریت امریکایی ها، در عین ثروتمند کردن طبقه حاکم، کمک کرده است.

در لیبی، سوریه، عراق، اکراین، افغانستان، هائیتی، السالوادور، هندوراس، نیکاراگوا، کوبا و شیلی، امریکا رهبران منتخب مردمی را با دست نشانده های مطیع عوض کرد؛ کسانی که به خاطر نادیده گرفتن اراده مردمی که بر آن ها حکومت می کنند، مورد تشویق قرار گرفته اند. من در باره این فصل های تیره تاریخ کشورم در اتاق یک هتل ایرانی، و با تماشای تلویزیون دولتی که از طریق اسلاید بیش از شصت کشور را نمایش می داد که امریکا در آن ها، پنهان یا آشکار در صدد تغییر رژیم برآمد، بیش از کلاس های دبیرستان یا دانشگاه آموختم.

امریکا در اکثر تغییر رژیم هایی که به صورت موثری در سراسر جهان سازمان داده است، تا حد زیادی در سرکوب آزادی در خارج در عین تقویت آزادی در کشور، موفق بوده است. شهروندان کشورهای درگیر از زمان طولانی بدگمانی نسبت به ادعاهای امریکا برای خدمت به صلح جهانی را، آن گونه که تلویزیون ایران نشان می داد آموخته اند. خارج از امریکا، افراد اندکی ادعاهای برتری اخلاقی کشور را باور دارند. با این حال قبل از ۲۰۱۶ بسیاری از شهروندان امریکائی آن را بعنوان نیروی خیر در جهان می دیدند.

در پیامد ۸ نوامبر ۲۰۱۶، نمای “ترویج دموکراسی در سراسر جهان” دیگر در مرکزی که این ایدئولوژی را حمایت می کند، نگه داشته نمی شود. شهروندان امریکا در حال چشیدن داروی خود اند. استبدادگرایی که آن ها از آغاز جنگ سرد صادر کرده اند، ناگهان و به صورت بی سابقه ای به کشور منتقل شده است. آن سیر بازگشت اکنون، از طریق حمله های نژادپرستانه علیه کودکان دبستانی، ازدیاد علامت های نازی در سراسر کشور، فحاشی، تهدید به مرگ و فضای عمومی نفرت در برابر ما در حال انفجار است. دیگر نمی توان نادیده گرفت که آن چه ما در خارج انجام می دهیم، آن چه را که در کشور تجربه می کنیم شکل می دهد.

وقتی که من برای اولین بار فاجعه ای را که در ۸ نوامبر ۲۰۱۶ رخ داده بود دریافتم، از تمام کسانی که می شناختم عذر خواستم. از تمام دوستانم در ایران، که ممکن است باز هم تحریم های بیشتری را به خاطر یک تاجر سرمایه دار دروغگو تحمل کنند. از تمام همکاران بریتانیایی ام، که سال های بسیاری را با تحمل صداهای احمقانه و ناچیز شمردن تدریجی مطبوعات آزاد به سر خواهند آورد. من از جهان عذر خواهی کردم، به خاطر کشورم، به خاطر انتخاب کنندگان آن، و به خاطر همدستی با سامان فاسدی که به صورت مشکوکی با تولد جمهوری امریکایی همزمان است.

سیاست خارجی مطرود امریکا قدیم تر از ایده ای است که سرنوشت ملی را بیان می کند؛ سرنوشتی که ما را به گسترش در غرب امریکایی می کشاند. جنگ مکزیک – امریکا (۱۸۴۶-۱۸۴۸) هم تصرف زمین دیگران بود. هدف جنگ اسپانیا – امریکا (۱۸۹۸) ضمیمه کردن فیلیپین بود، سرزمینی که هرگز حقیقتاً متعلق به امریکا نبود. این ضمیمه سازی خشن به جنگ فیلیپین – امریکا منجر شد، که از سال ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲ ادامه یافت. در طی دوران مشابهی، در سال ۱۸۹۸، هاوایی، بدون رضایت مردم آن به امپراطوری امریکایی ملحق شد. امریکا هماره مانند یک قدرت استعماری رفتار کرده است، در حالی که در داخل مرزهای خود، با شهروندهای سفید پوست خود به نوع دیگری رفتار می کرده است.

زمانی که تاریخ امریکا در مدارس دولتی تدریس می شود، تضادهای آن اغلب در روایتی بسته بندی می شوند که آرایش دگرگون شدن کشور و تاریخ چند فرهنگی آن را باز تاب می دهد. به خاطر آموزش غیرمتعارف من، درک این که وحشت واقعی ۸ نوامبر ۲۰۱۶ چیزی نیست که برای امریکا در صحنه جهانی معنی داشته باشد، بلکه چیزی است که در درون کشور معنی دارد، زمان زیادی برد. برای اولین بار در تاریخ مدرن امریکا، بزرگترین فشار سیاست خارجی امریکا ممکن است در داخل امریکا تجربه شود، در فضائی که نسل های بسیاری از تحمل ضربات آن در جهان مصون و منزوی بوده اند.

برای اولین بار، قربانی های مستقیم و بی واسطه حماقت و تبعیض امریکایی خود مردم امریکا هستند. اقلیت ها و رنگین پوست ها مدت طولانی هدف سیاست های تبعیض آمیز در داخل امریکا بوده اند. به دنبال رای ۸ نوامبر کاربرد این اشکال تبعیض آمیز علیه هرکسی، از زنان گرفته تا لاتین تبارها تا معلول ها و همجنس گراها قانونی شده است.

این روند جاری نقطه عطفی را در تاریخ جهان تعیین می کند. رای دهندگان امریکایی، چندین و چند نسل، سیاستمدارانی از طیف گسترده سیاسی را برگزیده اند که به واژگونی دموکراسی ها چشم بستند، دیکتاتوری هائی را به زور مستقر کردند، و دست به تنبیه های مالی، تحریم ها و دیگر تنبیه های یک جانبه زدند، چون دنیا همچون فرمانبرداری خاموش نگاه می کرد یا به شیوه دیگری می چرخید.

اگرچه این مصیبت در وجدان متمایل به روابط بین المللی بیشتر در میان برگزینندگان امریکا مورد ایراد است، اما رای دهندگان با پیامدهای انتخابات ما در خارج مواجه نمی شوند. رای دهندگان می توانند اجازه دهند رنج های ایرانی ها، عراقی ها، افغان ها، لیبیایی ها و شهروندان هندوراس نادیده گرفته شوند، چون [این اقدامات] در خاک امریکا رخ نمی دهند.

همان سامان سیاسی که رئیس جمهور افریقایی تبار را به قدرت رساند هشت سال بعد یک نژادپرست زن ستیز متعصب را به همان مقام برگزید. در حقیقت، در بسیاری از ایالت های ژله ای (دارای نوسان رای) که نتیجه انتخابات را تعیین می کنند، همان افرادی که به اوباما رای داده بودند، این بار به ترامپ رای دادند. انگار این فکر حاکم بود که، از نقطه نظر برگزینندگان محروم امریکایی، بین یک متعصب نژاد پرست و یک افریقایی تبار نویددهنده تغییر تا جایی که هر دو وعده اوراق کردن وضع موجود را می دهند، تفاوت واقعی وجود ندارد.

گفتنی است که این رای دهندگان حق دارند تفاوتی را که می  تواند معنی دفاع از نژادپرستی بدهد، تشخیص ندهند. اما شکست از یادگیری تصمیم آن ها برای کنار گذاشتن ملاحظات اخلاقی در مواجهه با خفقان اقتصادی می تواند به معنی مخفی کردن واقعیت باشد. مونا بیکر، همکار مصری من، استاد دانشگاه منچستر در مطالعات انتقالی، که همین اواخر با تحقیق در کیفیت “مشارکت فعال در بهار عربی” معروف شده است، به من گفت: “چیز خوبی که از این انتخاب برمی آید آن است که سامانه در حال شکستن است.” بیکر هیچ تفاوتی بین کلینتون و ترامپ نمی بیند و هر دو را احتمالا معمار سبعیت جهانی می بیند. او از بحث ما نتیجه گرفت: “شکست سامانه نمی تواند با یک انتخابات ثابت شود. وضع موجود باید پایان یابد.”

آیا ریاست جمهوری ترامپ وضع موجود را به آخر خواهد رساند؟ هر آن چه که رخ دهد، قطعی است که امریکایی ها به زودی تا حد زیادی اشتراک بیشتری با ایرانی ها، روس ها و دیگر ملت هایی خواهند داشت که عادت دارند در رژیم های استبدادی زندگی کنند. برای اولین بار، منافع مشترک بین امریکا و بقیه جهان تنها بر پایۀ آن چه که ما با دیگران کرده ایم، یا همکاری جاری ما در حفظ دولت های سرکوبگر آن ها بنا نخواهد شد، بلکه بر آن چه ما با خودمان کرده ایم بنا خواهد گشت.

ما اکنون می توانیم درس های دموکراسی را از کشورهای بسیاری که دولت امریکا کودتاها را در آن ها سازمان داده است، بیشتر از صدور ایدئولوژی های امریکا به خارج به شکل تفنگ و سلاح بیاموزیم. این درسی نیست که من دوست داشتم از روز انتخابات به خانه ببرم، اما با این حال یک درس است. دقیقا به خاطر آن که تحقیرآمیز و اهانت آمیز است، ۸ نوامبر ۲۰۱۶ ثابت خواهد کرد که آموزش سلامتی بخشی در محدوده دموکراسی امریکایی است.

تاریخ انتشار : ۱۲ آذر, ۱۳۹۵ ۱۱:۳۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

دفتر کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

تأثیرات سیاست‌های ترامپ بر حقوق زنان و اقلیت‌ها

توصیه‌هایی برای مقاومت در دوره‌‌ای تاریک

آیه‌های زمینی

گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی

کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا