روز شنبه ۲۹ بهمن ماه (۱۹ فوریه) مراسم بزرگداشت ۴۰ سالگی جنبش فدایی شهر کلن برگزار شد. من هم با صبا و بهمن رفته بودیم. تقربیا هر سال رفته ایم. فرصت یگانه ایست برای دیدار یاران دیرین. امسال جشن حال و هوای دیگری داشت. تو گویی جشن آشتی کنان اقلیت و اکثریت بود. آخر چند سالی است که طیف های مختلف جنبش فدایی که در نخستین سال های پس از انقلاب منشعب شده بودند، اکثریت شان دارند از نو همدیگر را پیدا می کنند. بیشتر گرایش های غیر از اکثریت، در سازمان اتحاد فدائیان گرد آمده اند. جشن امسال مشترکا توسط دو سازمان اکثریت و اتحاد فدائیان برگزار شد. قدیم ترین یادگاران جنبش فدایی، از جمله میهن جزنی سخن رانی داشت. او با بابک جزنی، فرزند بزرگ بیژن، که حالا نزدیک به ۵۰ سال دارد و صاحب نوه شده، به جشن آمده بود. من بابک را از وقتی ۱۰ ، ۱۲ ساله بود، از پشت میله های زندان قصر به بعد دیگر ندیده بودم. دست همه دست اندرکاران جشن درد نکند. یکی از بهترین لحظه های تمام تاریخ فدایی بود. خیلی دلم می خواست که چهل سالگی یک نقطه عطف در حیات جنبش فدایی باشد و چنین شد. مهم ترین وجه بار تاریخی روز ۲۹ بهمن ماه ۸۹ گرد هم آمدن همه ی پاره های جنبش فدایی بود. به جز “پیرو برنامه هویت”، (مهدی سامع)، “چریک های فدایی خلق” (اشرف دهقانی) و “هسته اقلیت” توکل، بقیه همه در روند نزدیکی با هم هستند. جالب است که این روند نزدیکی زیاد به تصمیم رهبری سازمان بستگی ندارد. اعضای جنبش الان چند سالی است که به طور طبیعی و نه با “دستور از بالا” مرزها را برداشته و با هم پیوند یافته اند. طی ۲۰ ساله اخیر همه نیروهای سرکوب شده به جز فدائیان خلق، همه راه واگرایی پیموده اند. حفظ شدن یک پارچگی اکثریت در کنگره اول نخستین نشانه تولد ظرفیتی واقعا استثنایی و نامعمول در حیات سیاسی کشور ما بود. اتفاقی افتاد که خیلی ها انتظارش را نداشتند. حالا که بیش از بیست سال از آن روز گذشته، درستی و اهمیت تاریخی آن انتخاب و مسیری که سازمان اکثریت گزید، بیش از بیش آشکار شده است. این حقیقت که آن انتخاب و آن مسیر منحصر به سازمان اکثریت نبود. بخش بزرگی از همه بخش های دیگر جنبش فدایی نیز عینا همین مسیر را طی کردند. سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نیز همان روندی را پشت سر گذاشته که سازمان اکثریت. نکته قابل توجه دقت و حساسیت مسوولین دو سازمان در انتخاب نوع نگاه به وضعیت سیاسی بود. قطع نامه ای خوانده شد که کلمات آن به دقت طوری انتخاب شده بود که علیه هیچ گرایشی نباشد و همه گرایش ها فعالیت و خواست های خود را در آن بیان یافته بیابند. شعارها هم به نظرم کاملا معنادار و هوشمندانه بود. جشن روز شنبه به همه فعالین و دوستداران چپ در ایران امید داد که آن نیرویی که باید چپ را متحد کند در حال شکل گیری است. همین چند صد نفر که زیر این سقف جمع شده اند به اضافه آنان که می خواستند بیایند اما امکان نیافتند ستون هایی هستند که حیات چپ ایران را تضمین و تداوم می بخشند. کاری همگی ما برای چهل سالگی کردیم واقعا به شکفته شدن این امید کمک کرد. دست همه این امیدکاران در جسم و جان فعالین چپ درد نکند. ایکاش پیام هایی هم از مادران و همسران شهدای بخش های مختلف جنبش فدایی در جشن اعلام می شد. ایکاش عکس بزرگ سمبل های مقاومت اقلیت و اکثریت، مثلا انوش و سعید سلطان پور را در دو سمت پانل می گذاشتیم. تلفیق کمی از درون نگری و برون نگری عرضه شد. ایکاش یکی از دهها ویدئو کلیپی که با صدای آفتاب کاران و از صحنه های قبل و بعد از انتخابات ۸۸ درست شده و با روز ۲۵ بهمن تمام می شود نیز نمایش داده میشد. حالا هم پیشنهاد اگر امکانات اجازه داد خیلی خوب است که یک کلیپ قشنگ ده دقیقه ای به مناسبت جشن چهل سالگی درست شود و برخی از این نقایص کاملا رفع شدنی را که مطرح را هم در آن رفع کنیم و هم روی سایت های دو سازمان بگذاریم و هم روی یوتیوب. زحمت شام و سحر شکر که ضایع نگشت. حالا دیگر همه می دانند که تجربه نسل فدایی گوهری یک دانه است… بی بدیل است و برای نسل های بعد میراثی چنان غنی است که هیچ هموزن ندارد. من در تمام مدتی که در سالن گرد ۴۰ سال گذر از رنج ها بر چهره چریک های ۶۰ ساله، حالا کمی بیشتر یا کم تر، اندازه می زدم به دهسال بعد فکر می کردم. مطمئن بودم که ۵۰ سالگی جنبش فدایی باز هم هزاران کس از ما هنوز زنده است و باز هم کارنامه نیم قرن تلاش ما را گرامی می دارد. اما در پایانه این دقایقِ خوشِ همگرایی این حقیقت بس تلخ را هم ببینیم که چگونه ما داریم به آخر خط میرسیم بی آنکه با نسل بعد چنان پیوند یافته باشیم که با رسیدن ما به آخر خط جنبش فدایی به آخر خط نرسد. همان جا در جشن این درد را با شماری از عزیزان تقسیم کردیم و عهد بستیم که هر چه قدرت ذهنی و تجربی در چنته داریم برای شکستن این بن بست به کار بندیم. به شوخی گفتم درمان و جبران این جدائی نسل ها قطعا دشوارتر از درمان و جبران جدایی فعالین نسل ما از “توده” نیست. فداکاری هایی که نخستین فدائیان عرضه کردند آن بن بست را شکست. حالا در گردنه ۴۰ سالگی تا ۵۰ سالگی مسوولیت خطیر بن بست شکنی دیگری بر عهده ما افتاده است. برای همه یاران فدایی موفقیت در یافتن زمینه های مساعد برای کار کردن با نسل بعدی را با تمام وجود آرزو می کنم. فرخ نگهدار – لندن – جمعه ۲۹ بهمن ماه ۱۳۸۹ ایمیل۱ Farrokh1946@gmail.com فیس بوک Farrokh Negahdar تویتر Farrokh1946 اسکایپ Farrokh1945 وب سایت http://www.negahdar.net ایمیل۲ info@negahdar.net