کمتر از یکماه پس از جان باختن شماری از تکاوران و کلاهسبزهای ارتش در سوریه، گروهی دیگر از پاسداران و اتباع افغان ساکن ایران قربانی شدهاند. در روز ١٧ اردیبهشت در دهکده استراتژیک خان طومان در ۱۵ کیلومتری جنوب غربی حلب، ۱۳ سپاهی کشته، ۲۱ نفر زخمی و دستکم شش سپاهی از لشکر مازندران اسیر شده اند. یکی از کشته شدگان در جنگ خان طومان، شفیع شفیعی از فرماندهان سپاه قدس و از دستیاران بلندپایه قاسم سلیمانی بود. این میزان از تلفات در یک روز، نشان از کذب بودن ادعای سران حکومت مبنی بر حضور مستشاری و تائید حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه است.
تاکنون آمار دقیق کشتهشدگان سپاه، بسیج، ارتش و پاکستانیها و افغانهای مقیم ایران از آغاز جنگ در سوریه به طور رسمی اعلام نشده است. اما برپایه بررسی “موسسه مطالعات خاور نزدیک واشنگتن” جمهوری اسلامی در عرض چهار سال از ژانویه ۲۰۱۲ تا فوریه ۲۰۱۶، دستکم ۳۴۲ سپاهی و به گزارش روزنامه دیلی تلگراف لندن، ۷۰۰ نظامی و شبه نظامی اعزامی از ایران در سوریه جان باختهاند. سپاه پاسداران با دادن امتیاز و وعده و وعید، پاکستانیها و افغانهای مقیم ایران را آموزش نظامی داده، آن ها را در دو گردان “زینبیون” و “فاطمیون” سازماندهی کرده و راهی جبهه های جنگ می سازد.
تداوم جنگ سوریه و سرپا نگهداشتن رژیم اسد نیاز به تامین مالی و سلاح دارد. دولت اسد فاقد منابع مالی لازم و کافی برای اداره کشور و ادامه جنگ است. به گفته نماینده ویژه سازمان ملل در سوریه، جمهوری اسلامی سالانه ۶ میلیارد دلار در اختیار دولت مستبد بشار اسد می گذارد. در حالی که کشور ما با بحران سنگین اقتصادی و فقدان منابع مالی برای سرمایه گذاری، سرپا نگهداشتن واحدهای تولیدی و ایجاد اشتغال روبرو است و گروه های وسیعی از مردم به جهت معیشتی در وضعیت فاجعه باری به سر می برند.
مردم سوریه در سال ٢٠١١ علیه رژیم مستبد بشار اسد بپا خاستند. حرکت آن ها مسالمت آمیز بود. با این خیزش، فرصت مناسبی برای شکل گیری و تثبیت روندهای دمکراتیک و گذار از استبداد به دمکراسی در سوریه فراهم آمده بود. اما رژیم اسد اعتراض مدنی مردم را به شدت سرکوب کرد و جمهوری اسلامی به جای اعمال فشار به رژیم اسد برای انجام اصلاحات و گذار به دمکراسی، حرکت مردم سوریه را توطئه خواند و به انتقال تجربه سرکوب جنبش سبز به ارگان های سرکوب آن کشور اقدام نمود. با سرکوب مردم معترض توسط رژیم بشار اسد، زمینه برای کاربرد اقدامات قهرآمیز توسط بخشی از نیروهای اپوزیسیون، به راه افتادن جنگ ویرانگر، دخالت کشورهای منطقه، شکل گیری و تقویت نیروهای سلفی و داعش فراهم آمد. قدرت های جهانی و برخی کشورهای منطقه به ویژه عربستان و ترکیه، داعش، جبهه النصره و سایر مخالفین مسلح از یکسو و از سوی دیگر رژیم مستبد بشار اسد و حامیان او در تداوم جنگ و ویران کردن سوریه، کشتار مردم و آواره کردن میلیون ها سوری نقش داشته و دارند.
توازن قوا در سوریه بگونه ای است که هیچ یک از طرفین در چشم انداز نزدیک قادر نیست طرف مقابل را در جبهه های جنگ شکست دهد و بر تمام سوریه مسلط گردد. جنگ راه حل بحران سوریه نیست. نخستین گام در نیل به راه حلی برای این بحران، قطع کمک های نظامی از جانب تمام طرف های درگیر جنگ داخلی در سوریه، برقراری آتش بس پایدار، پایان دادن به حضور و دخالت تمام نیروهای خارجی در سوریه و برگزاری انتخابات آزاد تحت نظارت سازمان ملل متحد است. راه حل بحران سوریه، سیاسی است.
جنگ در سوریه هم چنان ادامه دارد و وضعیت سوریه به گره ناگشودنی تبدیل شده و چشم اندازی برای پایان جنگ دیده نمی شود. جمهوری اسلامی وارد چنین گردابی شده، در آن نقش فعالی بازی کرده و با صرف هزینه سنگین، سهم بزرگی را در استمرار رژیم مستبد بشار اسد به عهده گرفته است. پیش برنده این سیاست، مشخصأ ولی فقیه و سپاه پاسداران است. تدوین و پیشبرد سیاست منطقه ای جمهوری اسلامی با سپاه قدس است. بلوک حاکم سوریه را به عنوان “عمق استراتژیک” و جبهه مقدم در برابر اسرائیل می داند و سوریه را پلی برای ارسال کمک های تسلیخاتی به حزب الله به حساب می آورد. علیاکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل خامنه ای در سفر به سوریه گفته است: “بار دیگر تاکید میکنم، جمهوری اسلامی ایران از رهبری و ارتش و ملت سوریه حمایت خواهد کرد، چرا که سوریه حلقهای اساسی در جبهه مقاومت برضد دشمنان است”. گفته ولایتی نگاه جریان حاکم نسبت به جایگاه سوریه در استراتژی منطقه ای جمهوری اسلامی را نشان می دهد. این احتمال وجود دارد که جمهوری اسلامی حتی بعداز کناره گیری بشار اسد، هم چنان در سوریه بماند و برنامه های خود را پیش ببرد. خطری که نباید به آن بی توجه بود.
سیاست های توسعه طلبانه جمهوری اسلامی در منطقه و پیآمدهای آن، کشور ما را به گرداب جنگ سوریه کشانده است. ما بارها گفته ایم و باز می گوئیم تغییر سیاست های کلان جمهوری اسلامی در منطقه به یک امر ضرور تبدیل شده است. لازم است سیاست های توسعه طلبانه کنار گذاشته شوند، سیاست خارجی و امنیت ملی برپایه حفظ منافع ملی کشور، تامین توسعه پایدار، تقویت موقعیت اقتصادی و سیاسی کشور در منطقه و جهان، پیوند با اقتصاد جهانی، اجتناب از سیاست دشمن تراشی و خصومت با امریکا و اسرائیل، پیشبرد سیاست تنش زدائی، صلح و همزیستی مسالمت آمیز و برقراری مناسبات مبتنی بر برابر حقوقی و احترام متقابل با دیگر کشورها و دفاع از تمامیت ارضی کشور در برابر تهدیدات خارجی پی ریزی شود.
با وجود هزینه سنگینی که دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه برکشور ما تحمیل کرده است، بلوک قدرت اجازه نمی دهد که صاحب نظران و کارشناسان، رسانه ها و فعالین سیاسی در داخل کشور به نقد و بررسی بنشینند، پیآمدهای زیانبار دخالت نظامی در سوریه را برملا سازند و سیاست منطقه ای مبتنی برمنافع ملی را ارائه دهند. دخالت نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و چگونگی برون رفت از این گرداب، یک مسئله ملی است و باید این امکان فراهم آید که به بحث و گفتگوی عمومی گذاشته شود.
به نظر ما، لازم است طراحی و تدوین سیاست های منطقه ای ایران و پیشبرد آن از سپاه قدس به ارگان های دیپلماتیک منتقل شود، از گسترش حضور نظامی و اعزام نیرو به سوریه خودداری گردد، گام اول برای خروج نیروهای نظامی خارجی از سوریه، از جانب جمهوری اسلامی برداشته شود و بشار اسد برای انجام مذاکره و فراهم آوردن زمینه برای گذار به دمکراسی و انجام انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل متحد تحت فشار قرار گیرد. خروج نظامی جمهوری اسلامی از سوریه، می تواند پیامی برای رژیم بشار اسد باشد. با تداوم حکومت مستبد بشار اسد، سوریه به صلح پایدار دست نخواهد یافت و نیروهای تروریسم در منطقه تقویت خواهند شد. استقرار صلح و روی کار آمدن دولت دمکراتیک در سوریه از طریق انتخابات آزاد، به سود صلح جهانی، منطقه و منافع ملی کشور ماست.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٢٧ اردیبهشت ٢٠١۶ (١۶ ماه مه ٢٠١۶)