گردانندگان حکومت اسلامی ظاهرا تمام تمهیدات را چیده بودند که جنایات آنها در زندانها دفن شود و به بیرون از آن درز پیدا نکند. آنها با تهدید زندانیان و خانوادهشان، با ترتیب دادن نمایشات و با اعمال سانسور شدید بر مطبوعات، میخواستند همانند دهه ۶۰ جنایات خود را بپوشانند و از بازتاب گسترده آن در سطح ملی و بینالمللی جلوگیری کنند. سردمداران حکومت در آن دهه به دلایل مختلف موفق شدند تجاوز به زندانیان، شکنجههای دهشتناک و فاجعه کشتار چندین هزار زندانی را بپوشانند. آن فجایع عمدتا در رسانههای نیروهای اپوزیسیون، در کتابها و در مراسم سالگرد فاجعه ملی بازتاب پیدا کرد ولی به رسانههای همگانی راه نیافت. اما امروز به برکت اینترنت و کانالهای تلویزیونی فجایع حکومت در مدت کوتاه به صورت گستردهای در رسانهها انعکاس یافته و مردم کشور ما و جهانیان متوجه ابعاد جنایات حکومت اسلامی گردیدهاند.
آخرین مورد افشای جنایات کودتاگران که به رسانهها راه یافته است، گزارش دفن مخفیانه دهها تن از جانباختگان جنبش اعتراضی است. در سایت نوروز به نقل از یکی از پرسنل بهشت زهرای تهران آمده است: “در روزهای ۲۱ و ۲۴ تیرماه جنازههائی بدون نام و مشخصات و تحت تدابیر شدید امنیتی، به این قبرستان آورده شده و با صدور اجباری جواز دفن برای آنها در قطعه ٣۰۲ به خاک سپرده شده است. با پیگیرهای خبرنگار نوروز از بهشت زهرای تهران، روز بیست و یکم تیرماه از بین جوازهای دفن صادر شده در آن قبرستان، ۲٨ جواز بدون ذکر نام و نام خانوادگی صادر شده و همگی در قطعه ٣۰۲ به خاک سپرده شده اند. ۲۴ تیرماه نیز ۱۶ جواز دفن با شرایط فوق صادر شده است.” و آخرین مورد افشای تجاوز به زندانیان به گزارشی بر میگردد که روزنامه تایمز در روز شنبه ۲۲ اوت (۳۱ مرداد) چاپ کرده است. در این گزارش جریان دستگیری رضا پسر ۱۵ سالهای آمده است که در تظاهرات اعتراضآمیز به نتایج انتخابات در یکی از شهرهای بزرگ ایران بازداشت و بارها مورد تجاوز قرار گرفته است. رضا بعد از آزادی با جراحات روحی و جسمی در خانهای امن در ایران پناه گرفته است.
در هفتههای گذشته شکنجه و تجاوز به زندانیان به تیتر اصلی اکثر رسانهها تبدیل شده است. موضوع از نامه جسورانه مهدی کروبی به رفسنجانی شروع شد و به دنبال آن موارد مشخص در رسانهها طرح شد و معلوم گردید که ابعاد تجاوز به زندانیان خیلی بالا بوده است. بر اثر این افشاگریها، افکار عمومی در سطح ملی و بینالمللی یقین حاصل کرده است که شکنجهگران از انجام هیچ عمل جنایتباری واهمهای ندارند. ترانه موسوی یکی از آن موارد است که جنایتکاران به او وحشیانه تجاوز کرده، زیر شکنجه او را کشته و جسد او را برای پوشاندن جنایت خود سوزانده و برای جلوگیری از پیگیری موضوع، نمایش تلویزیونی راه انداخنهاند.
در دهه ۶۰ ابعاد شکنجه ها، تجاوز به زندانیان و به ویژه به زندانیان زن و کشتارها به مراتب بیشتر از امروز بوده است. زندانیان سیاسی در آن سالها فجیعترین و هولناکترین شکنجه ها را متحمل شدهاند. اکنون با طرح موضوع شکنجه و تجاوز در رسانهها، عدهای از قربانیان آن زمان هم در مقابل دوربینها قرار گرفته و فجایع عظیمی که در آن دهه در زندانها جریان داشته است، بازگو میکنند. و بدین ترتیب برای همگان مشخص میشود که این جنایان از ابتدای حیات جمهوری اسلامی جریان داشته است.
این افشاگریها نشان میدهد که مردم ما در سه دهه حیات جمهوری اسلامی بیش از رژیمهای استبدادی و حتی رژیمهای اشغالگر رنج و زجر کشیدهاند. حکومتگران بر این تصورند که گویا کشور را به اشغال خود در آوردهاند و مجاز هستند که هر جنایتی را در مورد دستگیرشدگان اعمال کنند. آنها چنان وحشیانه با زندانیان برخورد کردهاند که مهدی کروبی بدرستی در نامه منتشره گفته است که: “رژیم با کشتار جوانان و تجاوز به زندانیان زن و مرد، روی بسیاری از حکومت های دیکتاتوری از جمله رژیم شاه را سفید کرده است.”
علی خامنهای که فرماندهی کودتای انتخاباتی را شخصا به عهده داشت، در نماز جمعه بعد از برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز میلیونی مردم در تهرات و برخی شهرهای بزرگ، فرمان صدور سرکوب تظاهرکنندگان را صادر کرد. با صدور این فرمان مامورین او به دستگیری، شکنجه، تجاوز و کشتار جوانان مبادرت ورزیدند. بی تردید علی خامنهای بیش از هر کس در جریان جنایات هولناک قرار دارد. گزارش از زندانها و بازجوئیها مرتبا در اختیار او قرار میگیرد. او کانال های متعدد برای کسب خبر از زندانها دارد. چنانچه جنایات صورت گرفته بدون فرمان او بوده است، به سادگی او میتوانست دستور رسیدگی به جنایات صورت گرفته را صادر کند و افراد مجرم را به دادگاهها بسپارد. ولی کسی که فرمان سرکوب، شکنجه و تجاوز را صادر کرده باشد، طبعا دستور بررسی آن را نخواهد داد و با تمام قوا خواهد کوشید که آن جنابات در پرده بمانند. و اگر کسی جسارت کرده و دست به افشاگری بزند، او را دستگیر و روانه شکنجهگاهها خواهد کرد. امروز علی خامنهای به خاطر واهمه از اعتراضات مردم و نارضایتی روحانیون بلندپایه و نیز شکافهای موجود در “بالا” به مصلحت رژیم نمیبیند که مهدی کروبی و میرحسین موسوی را به عنوان رهبران “فتنه” دستگیر نماید. ولی به محض اینکه شرایط را مساعد ببیند، مامورین خود را به سراغ آنها فرستاده و آنها را برای اعترافگیری و ترتیب دادن نمایشات تلویزیونی تحت فشار قرار خواهد داد.
آنچه مسلم است جریانی که به قدرت چنگ انداخته، برای حفظ قدرت خود حاضر است به هر جنایتی دست بزند. این جریان حتی نیروهائی را که در پیریزی این نظام نقش داشتند و سالها به آن خدمت کردهاند، دستگیر و در زندانها به صلابه کشیده است.
تنها راه مهار قدرت افسار گسیخته، مقاومت و سازماندهی مقاومت است. جنبش اعتراضی تا کنون با تحمل هزینههای سنگین در مقابل کودتاگران ایستاده و نشان داده است که سرکوب، شکنجه و تجاوز قادر نیست که در عزم مردم ما برای کنار زدن دولت کودتا و تامین آزادیهای سیاسی خللی وارد کند.