دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۹

دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۹

تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند
یک مطالعه و نظر سنجی جدید, تأثیر روانی عظیم جنگ بر کودکان و جوانان در نوار غزه را این گونه بر آورد کرده است:  ۴۴ درصد از کشته شدگان کودک...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
رودررو با فرهنگ کشی: یادی از غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی ریشه در آب و خاک فرهنگ، زبان و تاریخ ایران و مردم ایران داشت. این ریشه در او چنان قوی و محکم بود که درد غربت تا آخرین...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: عباد عموزاد
نویسنده: عباد عموزاد
جلوگیری از ملاقات به خاطر عدم رعایت حجاب
... وقتی از ملاقات مهراوه بابت حجابش جلوگیری کردند، شرایط برای او که بارها از ملاقات مادر و پدرش، طی سال های گذشته، با موضوعیت حجاب محروم شده بود، غیرقابل...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: نسرین ستوده
نویسنده: نسرین ستوده
در سومین سالگرد «جنایت عمدی» حکومتی یاد بکتاش آبتین را گرامی می‌داریم
پرونده‌ی «جنایت عمدی»، جنایت آشکاری که به مرگ بکتاش آبتین انجامید، همچنان گشوده است و هرگز مشمول مرور زمان نخواهد شد مگر آن که آمران و عاملان این جنایت و...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
گزارش سخنان سیدمحمد خاتمی در کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
امروز بیش از هر زمان جامعه ما نیاز به گفت‌وگو دارد؛ o گفت‌وگوی میان خودمان، o گفت‌وگو با دیگرانی که در عرصه هستند، o گفت‌وگو با جهان، o گفت‌وگو با...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هم‌میهن
نویسنده: هم‌میهن
سخنرانی آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در دهمین کنگره حزب – ۵ دیماه 1403
• درسال ۹۶ حاکمیت یکدست با توهم حل مشکلات کشور شکل گرفت • آنچه ما اصلاح طلبان تحت عنوان راهبرد انتخاباتی خود در انتخابات ۱۴۰۳ اعلام کردیم، تلاش بر تحقق...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: آذر منصوری
نویسنده: آذر منصوری
مسائلِ بزرگِ جهانِ هستی: آیندهٔ کیهانِ در حالِ گسترش
کیهان از زمانِ مِهبانگ مدام در حال گسترش است. آیا این روند هم‌چنان ادامه خواهد داشت؟ در این‌صورت آیا زمانی خواهد رسید که بخشِ عمدهٔ کیهان برای همیشه غیرقابل مشاهده...
۱۵ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: دکتر حسن بلوری
نویسنده: دکتر حسن بلوری

جنبش زنان وضرورت عبور از چندین گسست مهم

حرکتی که در مسیر بالنده خود بی تردید از منظر دیگری با قدرت تلاقی کرده و رژیم را زیرفشار سنگین مطالبات خود قرارخواهد داد. بنابراین سمت گیری کنشگران به سمت جامعه، تمرکزروی مطالبات سوزان باهدف خودسازمان یابی و خودتوانمندسازی، و اجماع فعالان حول چنین جهت گیری سه حلقه کلیدی چنین راهبردی را تشکیل می دهد.

۱- در جمهوری اسلامی تبعیض، جداسازی و آپارتاید زنان روبە افزایش است و سال گذشته را باید سال تشدید تبعیض و سرکوب دانست. به عنوان مثال اکنون حتی رژیم همخوانی زنان در موسیقی را نیز نمی تواند تحمل کند. یعنی کاری را که در طی سی و شش سال تحت شرایطی (مثلا صدای زن بر مرد غلبه نکند) مجاز می دانسته است و حتی فتاوی رهبران نظام آن را به نحوی فاقداشکال شرعی می دانسته اند، امروزه زیر فشار سنگین تاریک  اندیشان عملا مورد تجدید نظر قرار گرفته است. ورود زنان به اماکن ورزشی بجز فوتبال و برخی رشته ها که کمابیش تحمل می شد دیگر تحمل نمی شود. تفکیک جنسی در همه حوزه ها گسترش یافته است. حتی بقول وزیرارشادرژیم حضور زنان در سالن ها و مراسم موسیقی تفکیک شده هم تحمل نمی شود (حالا حتی سخن از حرام بودن کل موسیقی هم به به گوش می رسد!- محمدیزدی) تا جائی که وزیرارشاد به فتوای سخت گیرانه خامنه ای پناه می برد!  دفاع صریح از این تبعیضات و نابرابری ها در نمازجمعه ها با صدای بلند و با وقاحت بیشتری ابرازمی شود. پی گرد فعالان زن، سیاست خانه نشین کردن زنان و تعریف وظایف زن هم چون ماشین تولید مثل و افزایش جمعیت امت شیعه  در نظام به دوبرابر کنونی، و درخدمت برآوردن امیال مردان با جدیت و صراحت شرم آوری دنبال می شود. تصویب و اجراء طرح های به غایت ارتجاعی هم چون امربه معروف و یا طرح خانواده در مجلس شورای اسلامی و بالأخره اسید پاشی ها برای ایجاد هراس فوق العاده برای به تمکین واداشتن زنان به ضوابط و ارزش های رژیم همه و همه نمایانگر افزایش فشار بر زنان و برجامعه در یک سال گذشته بوده است. در همین سال زنان ایران بخاطر سیاست هراس افکنی رژیم و از طریق اسید پاشی های زنجیره ای و عدم اقدام مقتضی نسبت به دستگیری آسید پاشان، سالی سخت، آکنده از نگرانی و ترس، سال احساس عدم امنیتی که با گوشت و پوست خود آن را احساس می کردند، بود. افزایش آمار اعتیاد و بی خانمانی و خیابان گردی و خیابان خوابی، فقر و تن فروشی و یا قاچاق زنان به کشورهای دیگر و میزان آمار بی سوادی و بیکاری، نیز بخش دیگری از بیلان عملکرد رژیم در مورد پاسداشت حقوق زنان بوده است. رفتاربا زنان که در جوامع امروزی یکی از مهمترین شاخص های دموکراسی و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق بشر بشمار می رود، در جمهوری اسلامی نه فقط همواره بسیارنازل بوده است بلکه آشکارا روندی رو به قهقرا دارد. آری! جنبش زنان سال سخت و مشقت باری را پشت سر گذاشت. می توان به صراحت گفت که ما در کشورخود با آپارتاید تشدید یابنده زنان در همه عرصه ها از جمله نیروی کار و سهم آنها از درآمد ملی، و در عرصه های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و هنری و … مواجهیم. اگر مثلا در آمریکا زمانی به دلیل تبعیض رسمی و حقوقی در مورد سیاه پوستان که حق ورود به اماکن سفیدپوستان را نداشتند که سرانجام به مدد یک جنبش مدنی ضد تبعیض نژادی گسترده این مقررات رسمی الغاء شدند (البته در عرصه حقوقی و نه عرصه واقعی زندگی و مناسبات اجتماعی)، آپارتاید مبتنی بر جنسیت در ایران که در آن  نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند، در قیاس با آمریکای آن زمان با ابعادبیشتری جریان دارد. زنان ایران حق ورود به هر مراسم و اماکنی را ندارند ، حق خروج بدون اجازه شوهر از کشور، حق انتخاب پوشش، حق حضانت  فرزندان و طلاق و ارث و دیه و….، حق کار و دستمزد برابر و حق انتخاب و انتصاب شماری از شغل ها و از جمله مناصب قضاوت و سیاسی بالا، هم ارزبا مردان، را ندارند، البته به همراه دهها تبعیض دیگری که فقط باید زن بود تا رنج و تلخی این نوع تبعیض ها را بتوان بطور روزمره تجربه کرد. از همین رو این سؤال همواره مطرح است که چگونه رژیم آنهم گرفتار در چنبره بحران های متعدد، توانسته است این چنین، تبعیض های گسترده و ضدانسانی را به نیمی از جمعیت جامعه تحمیل کرده و آنها را به شهروندان درجه دوم تنزل بدهد؟ این سؤالی است که تک تک همه  ما باید از خود بپرسیم و سعی کنیم جواب واقعی و قانع کننده برای آن پیداکنیم. بی تردید علاوه بر سرکوب بی امان و هم چنین ضعف آگاهی زنان و سازمان یابی جنبش آنان، وجود فرهنگ و رفتار عمیق مردسالاری و رسوبات آن در نسوج جامعه، نقش مهمی در این فرادستی رژیم دارد. بدون وجود چنین عاملی هیچگاه حاکمیت تا مغزاستخوان مردسالار نمی توانست چنین آپارتاید ضد انسانی و گسترده راتحمیل نماید و مدام هم گسترش بدهد. بهمین دلیل بدون یک دگرگونی همه جانبه و همزمان  اعم از فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در مناسبات بین زن و مرد و تصفیه حساب کامل با حس تعلق مالکیت برزن، شِیئ انگاری آن، علیه سلطه طلبی و نخوت مردانه، جامعه، هم چون یک جامعه انسانی وبرابر، روی آزادی و رهائی واقعی را نخواهد دید. بهمین دلیل انقلاب ایران بدون انقلاب زنان که ماهیتا یک انقلاب ژرف و چند بعدی فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی است، انقلابی ناقص و سترون خواهد بود.

۲- با این همه علیرغم آن همه بگیر و به بندها و سرکوب و هراس افکنی های هولناک، مقاومت زنان در برابر روابط سلطه وهنجارهای تحمیلی حاکمیت هیچگاه از نفس نیفتاده است. اگر در نظربگیریم که امروزه شعاربردن به بهشت با شلاق و ایجاد جهنمی واقعی و غیرقابل زیست برای زنان در همین دنیا، عصاره سیاست های عملی و تبلیغاتی رژیم را تشکیل می دهد که رسما و با وقاحت بی پایان توسط ائمه نماز جمعه ها و دستگاه های تبلیغاتی آن اعلام می شود، آنگاه به اهمیت مقاومتی که مثلا در عرصه تحمیل حجاب برتر صورت می گیرد بهتر پی خواهیم برد. در عرصه پوشش همواره رنگی از نافرمانی و عصیان حتی در بدترین شرایط برای نشان دادن فاصله خود از نُرم های مطلوب نظام وجود داشته است. هرنوع بە اصطلاح بدحجابی  در هرکوی و برزن و خیابان و محل کار و… در حکم نوعی دهن کجی به حجاب اسلامی و ایستارهای مدنظررژیم بوده و در حکم پلاکاردی است در تعداد میلیونی با مضمون”من تسلیم” نمی شوم! بیزاری ونفرت از ارزشهای تحمیلی بویژه در نسل های جوان بیش از پیش رو بافزایش است. نبردآسیاب های بادی، جنگی که بین  نصب و پائین کشیدن بشفاب های ماهواره ای جریان دارد، برش دیگری است از آن چه که در جامعه علیه سلطه مذهب و سنت جریان دارد.

 

شکاف بزرگ!

 دوگانگی ژرفی بین زندگی رسمی و غیررسمی و آنچه که در سطح می گذرد با آنچه که در عمق و زیرپوست جامعه می گذرد وجود دارد که براستی ابعاد آن حیرت انگیزاست. دره ای بزرگ و پرنشدنی بین این دو دهان گشوده است. طبعا این پتانسیل عظیمی که برضد هنجارهای حاکمیت انباشته شده است بدلیل شرایط سرکوب و توازن قوا و وجود پاره ای از گسست ها به آسانی و یک باره قادرنیست آزادسازی انرژی نهفته در خود نیست، اما نکته مهم اکنون یافتن حلقه های واسط هم چون کاتالیزورهائی برای فعلیت بخشیدن به این پتانسیل عظیم برای تغییرشرایط به سودزنان و درک اهمیت و نقش این کاتالیزورها از سوی فعالان و پیشروان جنبش زنان و سایرفعالان اجتماعی است. دو اهرم اصلی برای بحرکت در آوردن این پتانسیل عظیم و تبدیل مقاومت های خرد و پراکنده به مقاومت های کلان و جنبشی و تأثیرگذارعبارتند از: از یکسو طرح مطالبات فراگیر و سوزان و بسیج کننده ای که از متن شرایط مشخص و کشاکش های واقعا موجودجامعه استخراج شوند، و از سوی دیگر حمایت، اقدام و اشتراک عمل همه فعالان زن و همه مدافعان حقوق برابری زنان و مردان، حول این نوع مطالبات است. یعنی بدست گرفتن حلقاتی از جنس مطالبات ملموس و بسیج کننده و سازمان یابی حول آنها. این سطح از اقدام باید با راهبردبازگشت جنبش زنان به سوی جامعه و خود سازمان یابی و خودیاری و خودباوری آن در اشکال متنوع در محلات وشهرها و حاشیه نشین ها و روستاها و در همه عرصه های فرهنگی و خدماتی و اجتماعی با هدف توانمندسازی و ارتقاء آگاهی و تبدیل شدن به جنبش زنان به جنبشی برای خود و با مطالبات و سازمانی یابی خود باشد. بدون این کار ریشه ای جنبش زنان هیچ گاه نخواهد توانست به یک جنبش واقعا نیرومند و اثرگذارتبدیل شود. از همین رو بدون راهبرد سمت گیری معطوف به متن جامعه و معطوف به  قدرت جمعی زنان جامعه ( دربرابر راهبرد معطوف به قدرت در بالا ) و خودسازمان یابی های متنوع آنان حول این یا آن مطالبه سوزان، آن نوع فعالیت توده ای که بجای دخیل بستن به قدرت در صدد توانمندسازی خود برآید، معادله کنونی به نفع زنان و تغییررادیکال شرایط زندگی آنان بهم نخواهد خورد. حرکتی که در مسیر بالنده خود بی تردید از منظر دیگری با قدرت تلاقی کرده و رژیم را زیرفشار سنگین مطالبات خود قرار خواهد داد. بنابراین سمت گیری کنشگران به سمت جامعه، تمرکزروی مطالبات سوزان باهدف خودسازمان یابی و خودتوانمند سازی، و اجماع فعالان حول چنین جهت گیری سه حلقه کلیدی چنین راهبردی را تشکیل می دهد. بی تردید به موازات این کار ریشه ای، مبارزه بە اصطلاح آوانگارد، آکسیون ها و کمپین های مختلف در این یا آن حوزه توسط فعالان نیز اهمیت خود را دارد و مکمل آن محسوب می شود. گسست موجود اساسا از فقدان ترکیب آن با مبارزه معطوف به جامعه است که نتیجه اش علیرغم  فداکاری های تحسین برانگیز فعالان و پیشروان ناشی می شود که به تنهائی قادر به حرکت در آوردن جنبش زنان به مثابه یک جنبش واقعی و داری پایگاه اجتماعی توده ای نخواهد بود.

 

۳- از دیگرگسست های جنبش زنان نگاه به بالا و انتظار تحول با امید به  کشاکش های درونی رژیم بوده است، انتظاری عبث و سترون. تنها با تکیه بر نیرو و سازمان یابی مستقل و با فشار از بیرون به رژیم به جای ورود به صحنه بازی او و دخیل بستن به این یا آن جناحش می توان پیش رفت. و حتی بر چنین بستری به جای ملحق شدن به آن می توان از شکاف بالائی ها به نحواصولی در جهت تقویت جنبش مستقل زنان و تشدید فشار به رژیم و تحمیل مطالباتی به آن بهره جست. اهمیت تکبه برصف و سیاست مستقل بویژه با روند تشدید بنیادگرائی در رژیم و سلطه احکام مذهبی برزندگی و تقویت وزن روحانیون سنتی و انگاره های فسیل شده و تاریک اندیشانه در طبقه سیاسی حاکم، که نتیجه اش تحمیل هرچه بیشتراحکام قرون وسطائی و فقهی  برجامعه است بازهم بیشتر می شود. در بیان تئوریک چنین روندی در نظام اسلامی می توان آن را با ورود پارادیم جنبش اسلام سیاسی به فاز انحطاطی و بحرانی خود پس از سه دهه و نیم حکومت و خشکیدن پایگاه اجتماعی اش و لاجرم افرایش عیارسرکوب و قهرمستقیم، صورت بندی کرد. ورود به چنین انحطاطی را می توان در سطح منطقه هم با ظهورداعش که از نوع خلافتی این نوع اسلامی سیاسی است، به عریان ترین وجهی مشاهده کرد.

در اصل محرک اصلی رژیم از تشدید تبعیض بر زنان را باید، افزایش کنترل بر جامعه و از جمله جمله بر زنان، برای حفظ و تحکیم قدرت لرزان خود دانست. قدرت وقتی در تنگنا می افتد، برای حفظ خود و نشان دادن اقتدارش، بیش از پیش مبادرت به تحمیل هنجارهای موردنظرخود می کند. و بهمین دلیل جنبش زنان نیز در کنه خود، مبارزه ای است علیه این کنترل ها و به چالش گرفتن قدرت.

یکی دیگراز دلایل افت جنبش زنان را سوای عوامل اصلی فوق، باید مهاجرت شمار زیادی از فعالان جنبش زنان به خارج دانست. البته به این نوع مهاجرت، آنهم در شرایط سرکوب نمی توان خرده گرفت، اما تاثیر آن را نیز نمی توان منکرشد. بهمین دلیل رشد و به میدان آمدن نسل جدیدی از فعالان زن برای پرکردن این خلا و تقویت آن اهمیت دارد.

 

۴- جنبش زنان در عین داستن خود ویژگی های محلی، در عین حال یک جنبش جهانی است. یکی از حلقات واسط برای برطرف کردن ضعف جنبش زنان تقویت رویکرد جهانی و همبستگی آن با سایر جببشهای جهانی و ایجاد جبهه جهانی علیه تبعیض ها و حکومت های خودکامه است. بویژه استفاده از فشارهای جهانی در شرایطی که رژیم بدلیل ضعف و آسیب پذیریش نیازمند گشایشی در مناسبات خود با کشورها و دولت های اروپائی و آمریکا برآمده است. در این رابطه برای رفع تحریم های خفه کننده و تداوم حیات خویش رژیم ناگزیر از ترمیم نسبی مناسبات بین المللی، بویژه بهبود رابطه با کشورهای اروپائی شده که قبل از هرچیز با حل بحران هسته ای گره خورده است. گرچه حاکمیت در این مورد دوسیاست متضاد یعنی سیاست انقباض در داخل و سیاست گشایش در خارج را پیش گرفته است؛ اما این دوگانگی در ذات خود شکننده و ناهمایند بوده و نمی تواند به شکل موازی  حرکت کند. در حقیقت نیازبه گشایش رابطه اقتصادی و سیاسی با کشورهای بزرگ غربی، متقابلا موقعیت رژیم را بدرجاتی در برابرفشارهای جهانی و حوزه های حقوق بشر آسیب پذیر می کند، که این خود می تواند بستری برای پیشروی به سوی تشدید فشار بین المللی برای زیر فشار قراردادن رفتارنظام فراهم کند.

دو نمونه از این نوع مطالبات را که می تواند رژیم را زیر فشارقرار دهد، خواست پیوستن ایران به کنوانسیون حقوق جهانی زنان و نیز فشاربرای رفع محدودیت ورود به استادیوم ها – که اکنون هم مطرح شده است- مشاهده کرد. در هردوی این عرصه ها  می توان رژیم را به تدریج زیرفشار قرار داد و چه بسا وادار به عقب نشینی هائی کرد. تمرکزجنبش زنان و حامیان این جنبش روی چنین خواستهائی که فقط به موارد فوق هم محدودنیستند، برای به عقب راندن رژیم و نفس تازه کردن و تقویت جنبش زنان دارای اهمیت است.

 

سخن پایانی: وضعیت کنونی جنبش زنان و تشدید فشارهای حاکمیت و پیشروی آن، تماما اجتناب ناپذیرنبوده است. بویژه با توجه به آب رفتن پایگاه اجتماعی رژیم و تشدید شکاف بین مردم و حاکمیت و مشخصا زنان با حاکمیت و دیگر بحران های عمیقی که رژیم در حوزه های گوناگون با آن دست و پنجه نرم می کند، وجود گسست ها و ضعف های جنبش بطورکلی و جنبش زنان بطورمشخص و از جمله به دلیل ضعف های عملکرد فعالان، همه و همه دست در دست هم در ایجاد موازنه موجود بی تأثیر نبوده است. چرا که رژیم اسلامی مثل هر نظام استبدادی و ضد مردمی در مقاطعی دچاربحران های بزرگ و عدم تعادل هائی می شود. در چنین مواقعی خارج از اراده اش فرصت های مهمی برای پیشروی جنبش ها اگر که بر پایه های اصولی خودایستاده باشند فراهم می شود که می تواند در جهت به عقب راندن سلطه گران و ایجاد ترک در اقتدارآن ها و نهایتا سرنگونی و تغییررادیکال شرایط بکار گرفته شود. اما متأسفانه این فرصت ها و عقب نشینی ها در جامعه ما بدلیل افتادن به دام مانورهای رژیم و مشارکت در بازی های آن به باد می رود. بحران مقطع انتخاباتی سال ۹۲ تنها یکی از این مقاطع بحرانی بود که خامنه ای مزورانه با گفتن لاطائلاتی چون رأی مردم حق الناس است و دعوت از حتی مخالفین نظام برای شرکت در انتخابات و پیش برد این خیمه شب بازی خود از طریق میدان دادن به اصلاح طلبان و اعتدالیون مردم و شمارقابل توجه ای از فعالین جنبش زنان را به زمین بازی مسخره خود کشاند و از این طریق توانست آرایش صفوف بحران زده خود را تاحدی بازسازی کرده و به طورنسبی ولومقعطی از گردنه بحران مهمی عبورکند و بتازد و به تشدید سرکوب و تبعیض بیشترمردم و جنبش زنان بپردازد و با قدرت های بزرگ هم از موضع بە اصطلاح قوی تر و مشروعیت یافته تری وارد چانه زنی شود. بە این ترتیب بود که توانست صفوف جنبش را بیش از پیش متشتت و بعضا متوهم بکند. اکنون هم با عقب نشینی اجتناب ناپذیر درعرصه “حماسه هسته ای” و نوشیدن جام زهر چه بسا زمینه هائی برای پیشروی که باید به دقت رصد، گردد. همین طور است بحران هائی دیگری  که پیرامون تقسیم قدرت در پیش است. اگر در این منازعات درونی رژیم منزوی نگهداشته شود و طلسم ادعای مشارکت مردم را با پژواکی جهانی بتوان انعکاس دارد و از افتادن به دام چرخه بازتولیداقتدار یک رژیم رو به انحطا اجتناب ورزید، بی تردید ما با یک جنبش نیرومندتر از آنچه که موجود است مواجه خواهیم شد.

خلاصه آنکه سمت گیری به سوی متن جامعه و خود سازمان یابی آن حول مطالبات سوزان، تمرکز کنشگران داخل و خارج روی مطالبات مشخص و فراگیر و بسیج کننده مثل دوموردفوق، فاصله گرفتن از چرخه بازتولید نظام یعنی مشارکت در بساط جناح بندی های حاکمیت و بجای آن وارد کردن فشار از بیرون به نظام، و اقدام و عمل مشترک فعالان از گرایش های مختلف و تقویت پیوندمتقابل جنبش های اجتماعی با یکدیگر، حول این نوع مطالبات وسمت گیری ها، گام هائی هستند که جنبش زنان برای تبدیل شدن خود به یک جنبش نیرومند، برای خود و اثرگذار به آنها نیازمنداست.

۲۰۱۵-۰۳-۰۸ ۱۷-۱۱-۱۳۹۳

www.taghi-roozbeh.blogspo.com

 

تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند, ۱۳۹۳ ۱۰:۰۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند

رودررو با فرهنگ کشی: یادی از غلامحسین ساعدی

جلوگیری از ملاقات به خاطر عدم رعایت حجاب

در سومین سالگرد «جنایت عمدی» حکومتی یاد بکتاش آبتین را گرامی می‌داریم

گزارش سخنان سیدمحمد خاتمی در کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی

سخنرانی آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در دهمین کنگره حزب – ۵ دیماه ۱۴۰۳