۱۹ آذر (۱۰ دسامبر) روز جهانی حقوق بشر است و امسال مصادف با شصت و یکمین سالگرد تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” توسط مجمع عمومی سازمان ملل.
سه روز (در تقویم میلادی دو روز) پس از آن هم روزی است که شش ماه از ۲۲ خرداد، روز “انتخابات” دهمین دورۀ ریاست جمهوری اسلامی، خواهد گذشت. “انتخاباتی” که در جریان آن و در اعتراض به نقض یکی از ابتدائی ترین حقوق انسانی، یعنی حق انتخاب، جنبش سبز شکل گرفته است.
مقارنت روز جهانی حقوق بشر و گذشت ۶ ماه از اعتراض مردم ایران به پایمال حق انتخابشان توسط حاکمان جمهوری اسلامی، بگونه ای “طبیعی” این سؤال را بر می انگیزد که “رابطۀ جنبش سبز و حقوق بشر چیست، حقوق بشر و اعلامیه جهانی آن در بارۀ جنبشهائی چون جنبش سبز چگونه قضاوت می کنند و جای حقوق بشر در جنبش سبز کدام است و کدام باید باشد؟”
با اطمینان و مبتنی بر مصرحات “اعلامیه جهانی حقوق بشر” می توان گفت که جای جنبش سبز در جنبش حقوق بشر، بسیار روشن و تضمین شده است. سوای دو مدرنترین جنبش نیمۀ دوم قرن بیستم، یعنی جنبش محیط زیست و جنبش حقوق حیوانات، که انسان موضوع بلافصل آنها نیست و اگر بتوان مبدأئی برای حرکتهای اجتماعی قایل شد، می توان گفت که هر دوی این جنبشها به دوران پس از تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” متعلق اند، هر جنبش حق طلبانۀ دیگری پای محکمی در جنبش حقوق بشر دارد و در پیکر آن حامی نیرومندی را یافته و خواهد یافت.
حتی، برخلاف تعبیر نسبتاً مرسوم در میان برخی عدالتخواهان، جنبشهای عدالتخواهانه نیز، که ظاهراً به لحاظ تنیدگی شان با منافع طبقات متخاصم و قطبیت آمیخته با مفهوم “عدالت”، به دشواری می توانند یا اصلاً نمی توانند “انسان شمول”، “جهان شمول”، “ملت شمول” و … باشند، می توانند حمایت وسیع و استواری را در “اعلامیه …” و در جنبشهای جاری حقوق بشری برای خود بیابند؛ مشروط به آن که از تعریف ویژه ای از عدالت و خاصه طریق تحقق آن حرکت نکنند. صرفنظر از میثاقهای الحاقی به “اعلامیه …”، خاصه “میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی”، که مناقشه حاد بین المللی در میان نیروهای عدالتخواه و عدالت گریز و ستیز بر سر تصویب آن، گویای اهمیت این میثاق بشری است، تنها نگاهی به مواد ۲۵ و ۲۶ “اعلامیه …”، که در آنها حق برخورداری از سلامتی، رفاه، تأمین اجتماعی، و آموزش و پرورش برای همگان تصریح شده است، عیار بالای عدالتخواهی را در اعلامیۀ مذکور آشکار می کند. پرتوفیق ترین نطامهای عدالتخواه دستاوردهائی فراتر از تأمین همین حقوق برای شهروندان شان نداشته اند.
اما آبشخورهای درون جنبش حقوق بشر، به عنوان حامی مطمئنی برای جنبش سبز، به مراتب از این فراتر می روند. نخستین جلوه های مطالباتی جنبش سبز در شعارهای “دروغ ممنوع!” و سپس “رأی من کجاست؟” بروز یافتند. شعار “رأی من کجاست؟”، مبین اعتراض به نقض حق انتخاب مردم ایران و نفی حق مشارکت آنان در ادرۀ امور کشور، توسط حکام جمهوری اسلامی است. مادۀ ۲۱ “اعلامیه جهانی حقوق بشر” در بارۀ این حق چنین صراحت دارد: “هر کس حق دارد مستقیماً و یا توسط نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند، در ادارۀ امور کشور خود مشارکت جوید”.
شعار “دروغ ممنوع!” نیز، که در روند انتخابات و در جریان مناظره های انتخاباتی ابتکار شد، چنان که به درستی گفته اند، نه صرفاً شعاری افشاگرانه علیه احمدی نژاد و دروغگوئیهای او در مناظره های تلویزیونی، بلکه اعتراضی اخلاقی علیه رفتار موهنی بود که احمدی نژاد طی چهار سال نسبت به مردم و شأن آنان اعمال کرده بود. “توهین به خرد جامعه” یکی از پررنگترین و مکررترین اعتراضات به رفتار “انتخاباتی” خامنه ای، احمدی نژاد و دیگر همسلکان شان با مردم بوده، که در این شش ماه پس از “انتخابات” ۲۲ خرداد به میان آمده است؛ و این همانا مادۀ نخست “اعلامیه …” است که با اعلام برابرحقوقی آحاد افراد، تصریح شأن برابر آنان و برخورداری شان از “موهبت خرد”، اعتراضات مذکور را محق می دارد و مورد حمایت قاطع قرار می دهد.
انتقامکشی از مردم و تهدید به آن، کشتارهای خیابانی، بازداشتهای بی دلیل، حبس و شکنجه و تجاوز، محروم کردن بازداشت شدگان از داشتن وکیل و سایر حقوق، راه انداختن دادگاه های نمایشی و توسل به انواع توهین و ترفندها برای خرد کردن شخصیت افراد، … سخن کوتاه این که، براستی جنبه ای حق طلبانه در جنبش سبز نیست که “حقوق بشر” آن را تصریح و تصدیق نکرده باشد و وجهی از رفتار حاکمان و کیفیت مقابلۀ آنان با این حق طلبی نیست که “حقوق بشر” بر آن انگشت انتقاد نگذاشته باشد.
مقارنت سالروز تصویب “اعلامیه جهانی حقوق بشر” و ششمین ماه از ۲۲ خرداد، موجبی است برای انداختن نگاهی بیغرضانه به رابطۀ میان جنیش سبز و حقوق بشر. نگاهی بیغرضانه به قضاوتی که “حقوق بشر” در بارۀ جنبش سبز دارد، آشکار می کند که “چیزی امپریالیستی” در حقوق بشر وجود ندارد. بالاتر از این، آنانی که جنبش سبز را به امپریالیسم و توطئۀ خارجی نسبت می دهند، “اتفاقاً” درست حقوق بشر را نیز به امپریالیسم نسبت می دهند و آن را توطئه معرفی می کنند. شاید نیاز به بیطرفی مطلق باشد دریافت این نکته که “حقوق بشر اسلامی” هم توسط افراد و تمایلاتی در برابر “حقوق بشر” به طور کلی قرار داده می شود که اگر نگویم در تقابل با جنبش سبز بوده اند، اما همدلی و همزبانی ای هم با مطالبات آن نداشته اند. شش ماه پس از ۲۲ خرداد و در تکاپوی رئوسی برنامه ای برای جنبش سبز، این جنبش می تواند “حقوق بشر” را بر تارک رئوس برنامه ای خود قرار دهد. برنامه، نه فقط به عنوان مجموعه ای از مطالبات، بلکه همچنین و مهمتر به عنوان روش و راهبردی برای تحقق آن مطالبات.