دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۱

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۴:۵۱

چله ی زمستان
یلدا، شبِ قشنگ/ شبِ خاطره ها، و دوران زمان/ دوران دریائی دل،/ و دوستی ها و رفاقت ها
۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
حکومت جمهوری اسلامی،در این شرایط که در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل منطقه ای با نا کامی روبرو شده و به شدت در بن بست و بحران...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
گسترش مقاومت مردم، زمينه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!
بیانیه جمهوری سکولار دموکرات در ایران: ابداع اشکال جديد مقاومت مدنی به‌ویژه توسط زنان که با شجاعتی کم نظیر و با خلاقیت خارق العاده صورت می گيرد، جهانیان را به تحسین...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
پلیس نیویورک در جریان اعتصاب تاریخی آمازون کارگران را دستگیر کرد!
"اگر بسته شما در تعطیلات به تاخیر افتاد، می توانید حرص سیری ناپذیر آمازون را سرزنش کنید. ما به آمازون مهلت مشخصی دادیم تا به پای میز مذاکره بیاید و...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
بەیاد رفیق از دست رفتە حامد هنرمند!
ما فقدان رفیق حامد را به خانواده، دوستان و همۀ فداییان و به ویژه  بە همسر گرامی‌اش جمیلە حمزەای و فرزندانش آریا، آرمان و باران از صمیم قلب تسلیت گفتە...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بازی هنوز تمام نشده !
با توجه به شرایط جدید منطقه، نه تنها ایران عمق استراتژیک خود که همان دیوار دفاعی حفظ کشور ما در غربی ترین نقطه سوریه بود را ازدست داد بلکه شکست...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
حمایت 753 فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشری از رضا خندان!
در مورخه بیست و سوم آذرماه سال ۱۴۰۳ خورشیدی، جمهوری اسلامی با بازداشت غیر قانونی و غیر موجه رضا خندان، فعال حقوق بشر ایرانی؛ برگ دیگری از دفتر ستم، سرکوب...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

جنگ و گلهای یاس مادر (٣)

گلهای یاس مادر و دختر همسایە چقدر بە هم شبیەاند، و من نتیجە می گیرم کە همە گلهای یاس جهان عین هم اند. و عین هم بو می دهند، و عین هم دل دخترکان عاشق را می ربایند و در غیاب یار بە آنان وفاداری می آموزند. و جنگ سرزمین تولد وفاداریست. مرگ، عطش با هم بودن را زندگی دیگری می دهد و انسانها می فهمند کە حقیقتا زندگی کوتاە است. و مادر مهربان من می گوید مهم نیست کە گلهای یاس دخترک همسایە بو ندارند، مهم این است آنها هم گل یاس اند، و دخترکی با قلبی از گل یاس خالق آنهاست. و مادر راست می گوید

من نمی دانم چرا مادر همیشە مثبت فکر می کند. او می گوید کە نە، این انسانها بودند جنگ را آفریدند

اما مادر موافق پدر نیست. او هم از اخبار بیزار است و هم معتقد است کە این خدا نبود کە جنگ را آفرید. و من نمی دانم چرا مادر همیشە مثبت فکر می کند. او می گوید کە نە، این انسانها بودند جنگ را آفریدند، واللا خدا هنگام آفرینش جهان برای همگان هر آنچە لازم بودە، آفریدەاست. مادر از طمع انسان می گوید، از اشتهای سیری ناپذیرش. و اینجا پدر نامردانە نیشخند زهرآگینی بر لبانش ظاهر می شود، و می گوید “و کی بود انسان را آفرید!؟” و مادر می ماند. و من نمی دانم چرا مادر نمی تواند بحث های سنگین فلسفی و یا فکری را ادامە دهد. نمی دانم او چرا بیشتر سکوت را دوست دارد. گاهی وقتها فکر می کنم علت آن همانا افکار همیشە مثبت او است. و دوست دارم روزی فیلسوف محلە ما یک کلاس مجانی برای مادر بگذارد و دروس سنگین فلسفی را بە او یاد بدهد تا شاید بتواند سئوالهای ناجوانمردانە پدر را پاسخ گوید، و اثبات کند کە اخبار نە در پی بیان حقیقت جنگ، بلکە تنها در پی جذب مشتری اند. و اثبات کند کە جنگ را خدا در یک اشتباە محاسباتی وارد زندگی کرد. و از اینکە مادر بدون توان بیان حقیقت، حقیقت را در دستان خود دارد، بر خود می بالم. و بە خودم می گویم تو هم باید همین راە را انتخاب کنی.

شبی از دوردستها صدای گرگ می آید. من پنجرەها را می بندم و قفل در را هم امتحان می کنم. و بعد می فهمم صدای زوزە سگان اطراف شهر است کە از ترس صدای گلولەها بە محلەهای اطراف شهر پناە آوردەاند. و نمی دانم چگونە سگها فهمیدەاند کە جنگ خطرناک است. و مطمئن می شوم لاشە انسانها را دیدەاند کە بواسطە گلولەها مردەاند، و فهمیدەاند کە درد گلولە درد جانگدازیست. و آنکە از چنین دردی می میرد، دوست ندارد بار دیگر متولد شود.

و لحظاتی کە پدر بە رادیو گوش نمی دهد، در گوشەای از اتاق دراز می کشد و در اندیشە فرو می رود. من فکر می کنم کە او در این لحظات بە پرسشهای دیگری فکر می کند کە می تواند مادر را با طرح آنها اذیت کند. اما نە، می فهمم اشتباە می کنم. او تا اخباری دیگر، همان اخبار قبلی را در ذهن خستە و بشدت تهییج شدە خود، مرور می کند. و جنگ بە یک سریال تبدیل می شود کە هر روز بینندە بە دنبال حلقەای دیگر از آن است. پدر می گوید کە حیف عرق پیدا نمی شود. و من می فهمم کە پدر هر روز کە می گذرد بیشتر از پیش امید خود را نسبت بە انسانها از دست می دهد. او بە یک پوچگرای بی رحم تبدیل می شود کە فکر می کند جنگ تنها سرنوشت واقعی انسان است.

و ما دختر زیبای همسایەای داریم کە روزها را با بافتن گلهای یاس بر روی پردەها و رومیزی ها می گذراند. من کە مطمئن ام او از پشت پنجرە گلهای یاس مادر را دیدەاست و بە تقلید آنها دست زدەاست، علت این کار را از فیلسوف می پرسم. او می گوید کە بی گمان روح افلاطون در این دختر بطرز عجیب و خارق العادەای بدون آنکە خودش هم متوجە باشد، حلول کردە و باعث کپی برداری از یک واقعیت سطح پایین بە اسم گلهای یاس واقعی شدە. و بعد چشمان خود را کوچک و تیز کردە و می گوید کە این نشانەای دیگر دال بر آن است کە دنیا حقیقتا وارد مرحلە خطرناکی شدە. او می گوید و تا انسان از ایدە متعالی دور شود و بە کپی پردازی بیشتری دست زند، بیشتر از واقعیت وجودی خود فاصلە می گیرد. و من کە حرفهای او را نمی فهمم، پیش خودم می گویم مهم این است کە مثل اینکە وضع دارد بدتر می شود.

روزی بر در دختر همسایەامان می کوبم و از او می خواهم کە دست از بافتن گل یاس بکشد و بە جای آن، او هم مثل مادر گلهای واقعی را در گلدان بکارد. اما او تنها لبخند می زند، و من سالها بعد می فهمم کە در عین جنگ هم همیشە در فکر معشوقی بودە کە بە جنگ رفتەبود. و او دختری بود پر از ارادە، برای شکست دوری و امیدوار در فکر جهیزیە. او بافتن را واقعی تر از خلقت طبیعی گل یاس یافتەبود. او می دانست درد را با کار می توان التیام داد، و نە با چشمانی لبریز از انتظار از طبیعت.

 و من خجالت می کشم. و علت آن را بە پدرم بر می گردانم. شاید اگر او آنقدر منفی نبود، من بخود اجازە می دادم کە وجود گل یاس را حتی در فرم کپی و تقلبی آن هم در دنیای جنگ زدە، غنیمتی بشمرم برای فرار از لحظەهائی کە بجز یاس و رخوت چیزی با خود با همراە نداشتند. 

و آن پسر بعد از سالها برگشت. اگرچە با چشمانی تکیدە در عمق کاسە سر، سیە چردە و یگانە پائی کە قسم خورد تا آخر عمر بە تنهائی راەهای دوبارە شهرە را در جوار عصائی قهوە رنگ تجربە کند. جوانی کە خوشحال بود و باد را رمز خوشبختی انسان می دانست.

گلهای یاس مادر و دختر همسایە چقدر بە هم شبیەاند

 و گلهای یاس مادر و دختر همسایە چقدر بە هم شبیەاند، و من نتیجە می گیرم کە همە گلهای یاس جهان عین هم اند. و عین هم بو می دهند، و عین هم دل دخترکان عاشق را می ربایند و در غیاب یار بە آنان وفاداری می آموزند. و جنگ سرزمین تولد وفاداریست. مرگ، عطش با هم بودن را زندگی دیگری می دهد و انسانها می فهمند کە حقیقتا زندگی کوتاە است. و مادر مهربان من می گوید مهم نیست کە گلهای یاس دخترک همسایە بو ندارند، مهم این است آنها هم گل یاس اند، و دخترکی با قلبی از گل یاس خالق آنهاست. و مادر راست می گوید. و من می دانم گلهای بافتە شدە، پیش او از جنس زندگی اند. و روزی جان خواهند گرفت. و چرا نە؟ مگر نە اینکە دستانی پر شور و امیدی زندە بە آنان وجود بخشیدەاند؟

شبی پدر سیگار کم می آورد، و از من می خواهد کە بە مغازە همسایە رفتە و برایش بخرم. مادر مانع می شود. او معتقد است کە پدر می تواند تا فردا صبر کند. اما پدر اصرار دارد، و می گوید شاید تا فردا زندە نباشد و یا اینکە مغازە همسایە را بمبی برای همیشە محو کند. او می گوید کە تا مغازە بعدی هم فاصلە زیادی وجود دارد. سرانجام من نمی روم. یکی از آن اندک دفعاتی است کە مادر پیروز می شود. پدر بعد از برگشتن، آن شب از حرص شکست دو نخ سیگار پشت سر هم دود می کند. و شاید سە تا هم. بە صرفە می افتد. بعدش بە مستراح می رود و در پایان یک بلوز اضافی می پوشد.

پیش خودم می گویم جنگ کە تمام شد حتما سیگار را ترک می کند.

ادامە دارد…

 

تاریخ انتشار : ۴ فروردین, ۱۴۰۱ ۱۲:۴۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چله ی زمستان

ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

گسترش مقاومت مردم، زمینه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!

پلیس نیویورک در جریان اعتصاب تاریخی آمازون کارگران را دستگیر کرد!

بەیاد رفیق از دست رفتە حامد هنرمند!

بازی هنوز تمام نشده !