چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۵

چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۵

سهیلا درویش کهن همه ما را سوزاند و رفت⁩!
بغضی غریب گلویم را می‌فشارد. آنقدر صمیمی و نازنین بود. حکم من و او با هم تمام می‌شد. یادم نمیره شبی که بهم گفت: من خیلی از شما خجالت می‌کشم....
۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
نویسنده: هم‌بند زنده‌یاد سهیلا درویش‌کهن
طلسم سکوت
امروز، / سرایش شعر / پس از آشویتس و غزه، / ناممکن ترین امکان، درجهان واژه هاست. / چکاد سرخ فام تمدن غرب، / و چنگال خون چکان آن، /...
۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: م ـ نوید
نویسنده: م ـ نوید
The situation of women in Iran and their struggle against different kinds of discriminations
The situation of women in Iran and their struggle against different kinds of discriminations The situation of women in Iran and their struggle against different kinds of discriminations The Women’s...
۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)
IPFOM in the course of history! تاریخچه سازمان به انگلیسی
Iranian People's Fadaian Organization (Majority), is a democratic-socialist political organization defending peace, freedom, democracy, human rights, social justice, and equality. The organization struggles for equal rights for men and women,...
۷ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: «گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)»
نویسنده: «گروه کار امور بین‌الملل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)»
مطالبه دانشجویان از وزیر علوم؛ بازگشت اساتید اخراج‌شده به دانشگاه‌ها!
حاصل این روند تهی شدن کشور از متخصصان است. از جنابعالی به عنوان فردی برآمده از دانشگاه که خود را فرزند نهاد علم می‌دانید و بازگشت کرامت به دانشگاه را...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
نویسنده: انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شریف
‍ مطالبات پرستاران معترض چیست؟
مطالبات ما عبارتند از: ۱-افزایش حقوقها متناسب با میزان واقعی نرخ تورم و رشد روز افزون آن . با توجه به خط فقر سی میلیونی، دریافتی هیچ پرستاری نباید از...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: مطالبات پرستاران
نویسنده: مطالبات پرستاران
سخنرانی تابستانی رهبر حزب چپ سوئد، نوشی دادگستر، در آلمدالن سوئد
حزب چپ در انتخابات بر اساس موضوعات مشخص و پیشنهادی که بهبود زندگی را هدف قرار می‌دادند، به میدان آمد. پیشنهاداتی مانند قیمت‌های ملی برای برق، قراردادهای جمعی برای همه...
۶ شهریور, ۱۴۰۳
نویسنده: نوشی دادگستر، رهبر حزب چپ سوئد
نویسنده: نوشی دادگستر، رهبر حزب چپ سوئد

حافظهِ تاریخیِ مظلوم

چه بخواهیم و چه نخواهیم، اِدراکِ ارزشهای نو در تعیینِ سرنوشتِ ملی و حقوقِ انسانی، از دورانِ انقلابِ مشروطه در ایران مطرح شده است. تا آن زمان، ما دچارِ ساختِ استبدادیِ دیرینه ای بودیم که هیچ حق و رای و امکانِ انتخاب برای مردم نمی شناخت. تا آن زمان، کلِ ملت در حکمِ «صِغار» بودند که به قیم نیاز داشتند. تا آن زمان، نظامِ سلسه-مراتب، به بلوغِ عقلی و سیاسی و اجتماعیِ مردم باور نداشت. تا آن زمان، کسی با مفهومِ نهادی و نظام-مندِ «عدالت» سر-و-کاری نداشت. تا آن زمان، جامعه بر سنتِ «شبان-رمگیِ» صِرف می رفت.

توضیحِ: یک روز پس از هشتاد-و-هفتمین سالگردِ امضاءِ فرمانِ مشروطیت به دستِ مظفرالدین شاهِ قاجار، یعنی در مورخهِ پانزدهمِ مردادِ ۱۳۷۲، محمد مختاری، در حرکتی نمادین، نامه ای سرگشاده به فریدون آدمیت نوشت و در آن از پاس-نداشتنِ «انقلابِ مشروطه» هم در روزگارِ شاهنشاهی و هم در دورانِ جمهوری اسلامی گلایه کرد. نگاشتنِ نامه خطاب به آدمیت عملی نمادین بود، به این دلیل که وی بیشترِ عمرِ خود را به تحقیق-و-تفحص در احوالاتِ مشروطه و بدین ترتیب زنده-نگاه-داشتنِ «اندیشگیِ» انقلابِ مشروطهِ ایران گذرانده بود. در این نامه، مختاری به زبانی ساده و روان بر بنیادی-ترین مولفه های اندیشگیِ مشروطه همچون «مردم-سالاری»، «حکومتِ قانون»، «فرهنگِ رواداری»، «شهروندی»، «عدالت»، و «فردیت» تاکید می کند؛ که در دورهِ پهلوی به بهانهِ «لزومِ توسعه» و در دورهِ جمهوری اسلامی به بهانهِ «حفظِ اسلام» سرکوب شده اند. بدین ترتیب، این نامه، دقیقا بیست سال پس از نگاشته-شدنش، به نظرم هنوز هم در عینِ ایجاز، یکی از کامل ترین نگاشته ها در بیانِ ارزشهای انقلابِ مشروطه و لزومِ تداومِ اندیشگیِ آن برای ایران و ایرانیانِ معاصر است.

اینکه مختاری خود تنها چند سالِ بعد (۱۳۷۷) با آن وضعِ فجیع قربانیِ «قتلهای زنجیره ای» شد؛ و اینکه آدمیت پس از انقلاب چنان مغضوب شد که تا به هنگامِ مرگ (۱۳۸۷) تقریبا هیچ اثرِ مهمی به نگارش درنیاورد؛ خود نشان از این حقیقت دارد که حتی پس از حدودِ یک سده، ارزشهایِ انسانیِ مدرنی که مشروطه-خواهانِ ایران، به عنوانِ یکی از اولین مللِ آسیایی و بسیار پیشتر از ظهورِ مکاتبِ ضدِانسانیِ تمامیت-خواهانه ای همچون «فاشیسم» و «اسلامیسم» در سرتاسرِ دنیا، به هوای آن به پا خاسته بودند، هنوز هم تا چه حد در مملکتِ ایران غایب اند. از آنجا که متنِ این نامه در اینترنت موجود نبود، آن را از روی نسخه ای که در اختیار داشتم (در کتابِ «تمرینِ مدارا» (۱۳۷۷) که به همتِ امیر عزتی اخیرا بر روی نت قرار گرفته قابلِ دسترسی است) تایپ و ویرایش کردم تا در این یکصد-و-هفتمین سالگردِ انقلابِ مشروطه در اختیارِ هموطنانم قرار گیرد. باشد که مفید افتد.

رضا پرچی زاده

 *****

امسال نیز چهاردهمِ مرداد تنها در گوشه ای از تقویم گذشت. نه مطبوعات که زمانی رُکنِ چهارمِ مشروطه بودند «سالگردِ مشروطیت» را به یادِ کسی آوردند، و نه کسی به تداعی، نامی از آن راند. حال آنکه ما ملتی مناسبت-جو و مناسبت-پردازیم؛ و روزی نیست که به حرف یا به عمل از مناسبتی یاد نکنیم. نگاهی به روزها و هفته های گوناگون نشان می دهد که در حافظهِ تاریخی و فرهنگی و دینی و ملی و سیاسی و اجتماعیِ ما، مناسبتها و مراسم، یادها و یادبودها و شعائر جای ویژه ای دارد. حتی می توان گفت روشها و گرایشهای سیاسی و عقیدتیِ رسمی و روزمرهِ ما نیز غالبا بر همین اقتضاها و مناسبتها استوار است.

در تقویمها نزدیک به یک-سوم از روزهای سال، به نامی یا رویدادی یا مراسمی یا بزرگداشتی منسوب است. هر روز با مصلحت و سیاست یا راه و رسمِ ویژه ای همراه شده است. از نامگذاری تا مراسم و تعطیل، و از سوگ و سرور تا تقدس و تبرک و… همه نشانگرِ چنین اعتقاد و رویکرد، یا مصلحت و سیاست، یا رسم و عادت و شعائری است. از این رو، هنگامی که درمی یابیم سهمِ چهاردهمِ مرداد تنها همان گوشهِ تقویم است و بس، به صرافتِ اقتضاها و سیاستهایی می افتیم که این نقطهِ-عطف-در-حافظهِ-تاریخیِ-ما را نشانه رفته است؛ و بر آن است که این روز را نیز تنها در شمارِ روزهای دیگری قرار دهد که تقویمها به وضعی مشابه از آنها یاد می کنند.

تقویم روزهای مشابهِ دیگری را به ما یادآور می شود، مانندِ «روزِ جهانیِ موزه»، «روزِ هواشناسی»، «روزِ پرستاری»، «روزِ جهانیِ صنایعِ دستی»، «لغوِ کاپیتولاسیون در ایرانِ ۱۳۵۸»، «فتحِ اندلس به دستِ مسلمین» (۹۲ ه.) و…. با این همه، دستِ کم بعضی از این روزها را بعضی از نهادها و بنیادها و اداره ها و… بزرگ می دارند؛ همزمان سخنرانی یا سمیناری، یادآوری یا مراسمی برگزار می کنند. اما انگار آن سیاستها و اغراض ترجیح می دهند که بزرگداشتِ روزهایی مانندِ «سالگردِ انقلابِ مشروطه» تنها برای همانهایی باقی بماند که در رژیمِ شاه آن را از محتوا تهی کرده بودند.

آنچه از سیاستگزاری های رسمی و تبلیغیِ موجود برمی آید این است که انگار باید همه چیز تنها در همین ایامِ اخیر خلاصه شود؛ و نقطه های عطفِ حیاتِ گذشتهِ این سرزمین توجهی برنینگیزد. یعنی این سیاستها بیشتر به اقتضاهای سیاسیِ روز معطوف است، نه به اقتضاهای فرهنگی و تاریخی و سرگذشت و سرنوشتِ دیرینهِ این جامعه. انگار این ملت هیچ خاطره و کارکرد و ارزشِ اعتباری، غیر از همین دورهِ چندساله، نداشته است. هرچند در این دوره برجسته ترین و بزرگترین رویدادها و خاطره ها و کارکردها و ارزشها متجلی شده باشد، باز هم نمی توان بر ارزشها و کارکردهای گذشتهِ یک ملت یکسره خطِ بطلان کشید.

البته حافظهِ تاریخی و ملی، به رغمِ چنین سیاستهایی، هرگز نقطه های عطفِ حیاتِ خود را محو و حذف نمی کند؛ و هرچند هم که روی این نقطه ها پوشانده شود، باز به هنگام، آنها را نمایان می کند؛ همچنان که روزهایی چون «بیست-و-نهمِ اسفند»، روزِ ملی-شدنِ صنعتِ نفت، «سیِ تیر»، روزِ قیامِ مردم علیهِ دولتِ قوام، و روزهای مربوط به «نهضتِ ملی»، حتی روزی چون «بیست-و-هشتمِ مرداد» در موقعیتِ منفیِ خود، از خاطرهِ جامعه زدوده نخواهد شد.

سالگردِ نهضتِ مشروطه برای مردمِ ما همانندِ «روزِ همبستگیِ جهانی با مبارزهِ مردمِ آفریقای جنوبی» (۲۶ ژوئن) نیست که تنها در گوشهِ تقویم بماند، و یا احیانا با نوعی برخوردِ دیپلماتیک همراه شود؛ علتش هم بسیار روشن است: انقلابِ مشروطه، مبداءِ حیاتِ جدیدِ فرهنگی و ملی و سیاسیِ دورانِ صدسالهِ اخیر است. در این صد ساله مگر چند روزِ بزرگ چون این روز هست؟ روزی که ملتی توانست در روندِ انقلابش، ساختِ استبدادیِ دیرینه را به تمکین وادارد؛ و آن را به تاییدِ «عدالتخانه» و «مجلسِ شورای ملی» و «رایِ ملت» ناگزیر کند.

به راستی توجه به تاریخ و انقلابِ مشروطیت چه زیانی برای امروز می تواند داشته باشد؟ جای کدام مراسم را تنگ می کند؟ با کدامیک از ارزشهای امروزِ ما در تعارض است؟ درست است که پس از آن، وقایعِ مهمتری رخ داده است؛ درست است که در انقلابِ سالِ ۵۷ بود که سرانجام رژیمِ سلطنت برافتاد؛ اما کدام جامعه است که از رویدادهای مهمِ تاریخی و افتخاراتِ سازنده و مبارزاتِ گذشتهِ خود تبرا جوید، یا عمدا در به-فراموشی-سپردنِ-آنها بکوشد؟

انقلابِ مشروطه، با همهِ مشکلات و افت-و-خیزها و نارسایی ها و نقصهایش، در شمارِ دیگر انقلابهای ملیِ دنیا بوده است. تاثیرش حتی در اسنادِ برخی انقلابها نیز مشهود است. تا سالِ ۱۳۵۷ نیز بزرگترین روزِ ملیِ تاریخِ معاصر بوده است. اهمیتِ آن را باید در مجموعه تمهیدات و سیاستها و توطئه ها و برنامه ها و موانعی جُست که رژیمِ دیکتاتوریِ پهلوی و حامیانِ بین المللی اش چندین دهه فراهم می کردند تا آثارِ آن را از میان بردارند. یادکردِ مشروطه به ویژه از آن رو هنوز اهمیت دارد که سرنوشتِ مشروطه، عینِ سرنوشتِ فرهنگیِ همین ملت بوده است. صد سال است که نگذاشته اند این ملت، به گونه ای نهادی و نظام-یافته، حقوقِ انسانیِ خود را در زندگیِ فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگیِ خود بازیابد. صد سال است که این ملت نتوانسته است به گونه ای نهادی و نظام-یافته، ساختهای استبدادیِ دیرینه را وانهد، و به ساختهای آزادمنشانه ای بگراید.

یادکردِ چنین روزهایی، به معنای تشریفاتِ توخالی و پُر-سر-و-صدا و از-سرِ-سیاست-بازیِ ریاکارانه، یا گذشته-گرایی و عُدول از مناسبتها و ضرورتهای امروز نیست. غرض آن نیست که به شکلها بگراییم، و از اصل و محتوایِ ارزشیِ این روزها تغافل کنیم، یا بدانها بی-اعتنا بمانیم؛ چنانکه رژیمِ شاه سالها، به ویژه پس از ششمِ بهمن [روزِ رفراندومِ «انقلابِ سفید» در سالِ ۱۳۴۱]، این رویدادِ بزرگ را به صورتی مسخ-شده جشن می گرفت؛ و چهاردهمِ مرداد را مستمسکی کرده بود تا بر ضدِ کارکردش اقدام کند؛ و حقوقِ ملیِ مردم را به حقوقِ باطلِ سلطنت تبدیل کند. غرض از یادکردِ مشروطه، پیوستن به «نسلِ خاطرات» نیز نیست، که همیشه اکنون را با گذشته تعبیر می کند، همهِ نیکی ها را در گذشته می جوید، همه را به عملکردِ خود فرامی خواند، و نسلِ امروز را به سببِ اینکه عمرش قد نداده که دیروز را دریابد، به ملامت می گیرد.

غرض از یادکرد، تاکید بر ارزشها و معیارها و دستاوردها و تجربه هاست. غرض، یادآوریِ اقدام و مبارزه و قیامِ ملتی است در راهِ حقوقِ انسانی و عدالت و آزادی، که مفاهیم و ارزشهایی کهنه-ناشدنی اند. غرض، یادکردِ مبارزان و از-جان-گذشتگانی است که همیشه در راهِ تعیینِ سرنوشتِ ملی از هیچ مجاهدتی دریغ نورزیده اند. غرض، بررسی و بازبینی و ارزیابیِ روشها و گرایشها و منشهایی است که این ملت در گام-نهادن به راهی «نو» ارائه داده است. غرض این است که دریابیم «مدرن بودن به معنیِ قربانی-کردنِ گذشته در پای نو نیست؛ بلکه پاسداشت، مقایسه، و به یادآوردنِ ارزشهایی است که آفریده ایم؛ و مدرن-کردنِ این ارزشها، بدانگونه که ارزشِ مدرن را از دست ندهیم.»

چه بخواهیم و چه نخواهیم، اِدراکِ ارزشهای نو در تعیینِ سرنوشتِ ملی و حقوقِ انسانی، از دورانِ انقلابِ مشروطه در ایران مطرح شده است. تا آن زمان، ما دچارِ ساختِ استبدادیِ دیرینه ای بودیم که هیچ حق و رای و امکانِ انتخاب برای مردم نمی شناخت. تا آن زمان، کلِ ملت در حکمِ «صِغار» بودند که به قیم نیاز داشتند. تا آن زمان، نظامِ سلسه-مراتب، به بلوغِ عقلی و سیاسی و اجتماعیِ مردم باور نداشت. تا آن زمان، کسی با مفهومِ نهادی و نظام-مندِ «عدالت» سر-و-کاری نداشت. تا آن زمان، جامعه بر سنتِ «شبان-رمگیِ» صِرف می رفت. و تنها از آن زمان ملتِ ما دریافت که می باید عادتِ به «رمه-بودن» را نفی کند. به-فراموشی-سپردنِ سالگردِ انقلابِ مشروطه، در حقیقت کم-بها-دادن به این گرایش و رویداد و روندِ تاریخی است؛ کم-بها-دادن به چاره-اندیشی های این مردم برای نو-کردنِ زندگی است. روندِ انقلابِ مشروطه، مواجههِ سنت و نو است، مواجهه ای که هنوز هم برقرار است؛ و هنوز هم طیفهای گوناگونی از اندیشمندان و اهلِ فرهنگ و سیاست و هنر و… با گرایشهای مختلف، در پیِ چاره-اندیشی برای این بحرانِ فرهنگی اند.

یادکردِ انقلابِ مشروطه، هم پیشنهادها و راهِ حلها و برداشتها و گرایشها را در این «نو-شدن» پیشِ چشم می آورد؛ و هم نقصها و نارسایی ها و اشتباهات و احیانا انحرافهای ما در اخذِ تمدن و فرهنگِ نو را مطرح می کند؛ هم اغراض یا اشتباهاتِ برخی کسان را نشان می دهد که لرزشها و ضرورتهای فرهنگیِ ما را به درستی نمی شناخته اند، یا تعمدا بدانها پای-بند نبوده اند، و در نتیجه ما را به استحاله در فرهنگهای بیگانه هدایت می کرده اند؛ و هم نشان می دهد که چگونه عده ای با اصرار بر لمیدن بر سنتها و راه-و-رسمِ قدیم، جامعه را از اقتضاها و دستاوردهای تمدنِ نو محروم می خواسته اند. صد سال است که این معضل برقرارِ خود مانده است. در همین ایام، نشریه و روزنامه و رسانه ای نیست که به گونه ای به این گرفتاری، بیماری، تناقض، تضاد، تهاجم، برخورد، ارتباط، تبادل، ناگزیری و… نپرداخته باشد. همگان نیز کم کم در می یابیم که تنها راهِ چاره، دیدنِ درستِ حقایق و ارزشهاست؛ گزینشِ آگاهانه و منصفانه و متناسب با سرنوشت و فرهنگِ کشور است.

در مواجههِ ارزشها و آمیختگیِ سنت و نو، نمی توان یک-سویه رفتار کرد؛ نمی توان به نفعِ گذشته، از اکنون چشم پوشید، یا به نفعِ امروز، دیروز را نادیده گرفت؛ نمی توان فرهنگ را جراحی کرد، یا حذف و نفی کرد. فرهنگها مرتبطند. در تبادلند. و تاریخِ بشر همواره از گزینشهای فرهنگی حکایت می کند. سیاستها روزمره اند؛ فرهنگها همیشگی اند. آنچه مهم است، وفاداری به فرهنگ و سرنوشتِ ایرانی است. انقلابِ مشروطه نقطهِ عطفی در فرهنگِ معاصرِ ماست، و با نادیده گرفتنِ آن نمی توان آثارش را از زندگیِ معاصر حذف کرد.

بخش : تاریخ
تاریخ انتشار : ۱۷ مرداد, ۱۳۹۲ ۹:۳۳ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفتاد و یک سال پس از روز تاریخی ٢٨ مرداد!

روزی که از آن تاریخ تا پایان حکومت پهلوی اگر بخواهیم در مورد حکومت محمد رضا شاه پهلوی فقط یک عبارت بکار ببریم که دوست و دشمنِ منصف بر آن بیشترین اتفاق نظر را داشته باشند، آن عبارت چنین است:

محمد رضا شاه پهلوی از عصر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا روزی که بختیار را به نخست‌وزیری گمارد، بطور پی در پی قانون اساسی مشروطیت را زیر پا می‌گذاشت و آن را رعایت نمی کرد.

شاید هیچ واقعه ای در تاریخ معاصر ایران به اندازه واقعه بیست وهشتم مردادماه ۱۳۳۲ مورد …

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

نظام فرسوده، تحول‌خواهی مردم و چالش پزشکیان با هستۀ سخت قدرت!

سازمان ما وظیفۀ خود می‌داند در کنار دیگر نیروهای مترقی میهن‌مان، اعمال آقای پزشکیان و دولتی را که برمی‌گزیند با حد برآوردن خواست‌های مردم زیر نظر داشته باشد، در برابر انحراف از منافع ملی و نقض حقوق اساسی مردم بایستد و علیه آن مبارزه کند. موضع ما در قبال دولت پزشکیان قبل از همه با سیاست‌ها و عملکرد ایشان در قبال مطالبات جامعۀ مدنی و تشکل‌های مردمی گره خورده است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سهیلا درویش کهن همه ما را سوزاند و رفت⁩!

طلسم سکوت

The situation of women in Iran and their struggle against different kinds of discriminations

IPFOM in the course of history! تاریخچه سازمان به انگلیسی

مطالبه دانشجویان از وزیر علوم؛ بازگشت اساتید اخراج‌شده به دانشگاه‌ها!

‍ مطالبات پرستاران معترض چیست؟