‘بالدور فون شراخ’ رهبر جنبش جوانان رایش (آلمان نازی) گفت کە هیتلر هدیە خدا بە آلمان، و مامور از جانب خداست. او گفت اگر جوانان آلمان کوشش کنند صادقانە بە هیتلر خدمت کنند در واقع فرمان خدای جاودان را اجرا می کنند! شاه نیز خود را سایە خداوند می دانست و با چاپ و پخش پوسترهائی در سراسر مملکت کە این ادعا را تبلیغ می کردند، سعی کرد سایەوار بودنش خودش را در کنار ابدیت با این پوسترهای پر شکوە اثبات کند.
‘ژوزە ساراماگو’ رمان نویس پرتغالی در رمان ‘سال مرگ ریکاردو ریش’ از زبان یکی از قهرمانان کتابش در صفحە ۴٠٢ می نویسد “… بە نظر تو این دیوانگی پرتغالیها و آلمانها نگران کنندە نیست، اینکە از خدا بە عنوان وثیقە سیاسی استفادە می کنند.” و شخصیت دیگر رمان جواب می دهد کە “نگران کنندە کە مطمئنا هست، اما اینکە چیز نوظهوری نیست، عبرانی ها قبلا خدا را بە فرماندهی کل ارتش ها برگزیدەاند، بقیە چیزی جز نسخە بدل آنها نیستند.”
اما عجبا نمایندگان و ماموران خدا همە از همان اوائل مردند. نە تنها خود بالدور فون شراخ و هیتلر و شاە، بلکە حتی سیستمهائی کە بنیان نهادند و سعی کردند با استفادە از واژە خدا بە آن مشروعیت ببخشند،… و چە سریع مردند!
و اکنون هم همین داستان سالهاست در ایران دوبارە دارد تکرار می شود. کسانی دوبارە دارند از نمایندگی از طرف خدا حرف می زنند و بە اسم او در پی توجیە آن چیزیند کە روی کرە خاکی در پی اش اند.
و البتە آنها هم می میرند، نە تنها همچون فرد، بلکە بە مانند سیستم هم. اینان بە یاد داشتە باشند خداوندشان از چنین کسانی ظاهرا بسیار بیشتر بیزار است تا از دیگران و حتی از کفار سکولار در قدرت، و بنابراین میراث آنان را زودتر از دیگران می میراند. ظاهرا خدا براستی از زمان مرگ محمد بە این سنت نمایندگی یکبار برای همیشە پایان بخشیدە و برپا دارندگان دوبارە آن را بە زودترین و غم انگیزترین مرگ ممکن محکوم می کند.
و این چنین نمایندگان خدا بە غضب خدا دچار شدەاند!