در دو انتخابات مهم درونی مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی برای تعیین ریاست، بە ترتیب جنتی یکی از سران تندروها بە ریاست خبرگان، و لاریجانی یک ‘اصولگرای منطقی’ (بە توصیف سعید حجاریان) بە ریاست مجلس شورای اسلامی رسیدند.
در واکنش بە این دو رویداد، سایت جوان نزدیک بە سپاە پاسداران، و روزنامە کیهان زبان حال تندروهای جمهوری اسلامی، آن را در کل یک پیروزی مهم برای اصولگرایان و شکست اصلاح طلبان قلمداد کردند (بدون نگاە ساختار شناسانە بە ترکیب و چند گونگی اصولگرایان)، و کماکان سکان کشتی کشور را در دستان مطمئن و مومن بە امر انقلاب و ولایت فقیە توصیف نمودند، و در عوض جناح و طیف مخالف ارزیابی بە مراتب دیگری از آن ارائە داد.
در نگاە نخست نمی توان نتیجە امر ریاست دو مجلسین را یکی دانست. زیرا چنانچە گفتە شد جنتی مربوط بە تندروها و لاریجانی مربوط بە طیفی از اصولگرایان است کە در جریان مجلس نهم بیشترین درگیریها را با جناحی داشت کە بە جنتی بە عنوان رهبر سیاسی و معنوی خود می نگرد. بنابراین اگر انتخاب جنتی بە نوعی بە معنای ماندگاری تندروها در صدر ارکان یکی از دستگاههای مهم درون جمهوری اسلامی تعبیر می شود، اما انتخاب لاریجانی بە معنای انتخاب فردیست کە در میان اصولگرایان بیشترین همگرائیها را با دولت روحانی داشتە، و بە عنوان شخصیتی مطرح است کە با پیش بردن توافقنامە برجام همدلی داشت، و دارد. بنابراین تصویر پیچیدەتر از آن است کە سایت جوان و روزنامە کیهان مایل بە توصیف آن هستند. دو منبعی کە مخالفت آنان با برجام اظهر من الشمس است.
اما رابطە این دو انتخاب با روند برجام، و پروسە گشایش سیاسی در کشور چیست؟
شاید بتوان ادعا کرد کە هم اکنون با گذشت نزدیک بە چهار سال از انتخابات ریاست جمهوری و علیرغم وعدههای روحانی در مورد آزادیهای سیاسی، درگیریهای لفظی وی با بیت رهبری و تندروها، و سخنان سعید حجاریان در باب اینکە یکی از اولویتهای این مجلس (مجلس دهم)، امر اقتصاد و خروج از رکود است، در واقع اصل مسئلە دولت روحانی و حتی گرایش اصلی روندهای سیاسی بعدی، بخصوص در انتخابات مجلس دهم، تنها و تنها خروج از بحران اقتصادی و اجرای برجام است و بس؛ اجرائی کە بطور عمدە در نظر آنان بە عادی سازی روابط با غرب و نیز با کشورهای قدرتمند منطقە گرە خوردە است و نە بیشتر؛ انتخاب اخیر لاریجانی نیز بە ریاست مجلس، تاکیدی ست دوبارە بر این حقیقت. حتی اگر سخنان اخیر رفسنجانی در باب تاکید بر عدم توانائی دولت کنونی در رفع حصر را نیز بە عنوان فاکت دیگری بر موضوع بیافزائیم، دیگر می توان بە جد گفت کە امکان اصلاحات سیاسی، لااقل در این مرحلە، امکانی توهم گونە است و آنچە واقعی ست یک اتحاد و همگرائی نوشتە و نانوشتە میان طیفی از اصولگرایان و اصلاح طلبان برای فرارفتن از بحران و رکود اقتصادی ست، و نە گشایش فضای سیاسی بە یک معنی. در واقع انتخاب لاریجانی بە ریاست مجلس بە معنای تمرکز بر اجرای برجام و بە فراموشی سپردن مرحلەای گشایش سیاسی مطروحە توسط دولت جدید است.
اما بحث بر سر این است کە آیا می توان جدای از گشایش سیاسی، از گشایش مطلوب در بعد اقتصادی گفت؟ رفسنجانی از فراوانی کارخانەهائی می گوید کە تعطیل شدەاند، و همچنین از سطح و میزان بالای بیکاری در ایران، و مرتب از طرف بیشترین نیروهای اصولگرا و اصلاح طلب همگرا، این امر القا می شود کە گویا باید از طریق همدلی و همگرائی میان بیشترین نیروها (و البتە نیروهای دیگری از حاکمیت کە مایلند بە این پروسە بپیوندند)، اقتصاد کشور را از رکود بیرون آورد. البتە یکی از شروط برون رفت از بحران می تواند مورد مطروحە باشد، اما همگرائی و همدلی میان نیروهای حاکمیت و پیرامون آن چنانکە بعضی از نیروها آن را وفاق ملی می خوانند، در حقیقت نە تنها وفاق ملی نیست، بلکە وفاقی حکومتی ست و نمی تواند زمینەهای سیاسی لازم را برای رشد اقتصادی و برون رفت از رکود اقتصادی بە تنهائی ایجاد کند، و در میان مدت و درازمدت قاصر از آن است بتواند بە فرض تکانەهائی چند، دستاوردهای آن را تثبیت کند.
بنابراین همانگونە کە طیف اصلاح طلبان و ‘اصولگرایان منطقی’، با توافق و همگرائی خود در پی پس راندن و بە حاشیە فرستادن بیشتر تندروها در سیاست و ارکان قدرت حاکمیت اند، بە همان اندازە هم در وجە دیگر قضیە، موفقیت این پروسە را باید در پیشروی در فضای سیاسی تکمیل کرد. بە حاشیە راندن تندروها تنها با سیاست وفاق مابین اصولگرایان منطقی و اصلاح طلبان میسر نیست، بلکە تثبیت آن تنها از طریق فعال شدن آن بخش از نیروهای سیاسی کشور امکان پذیر است کە معتقد بە کار سیاسی مسالمت آمیز برای نهادینە کردن خصلت های مدرن و امروزین در کشورند.
با توجه به مواضع بسیار تند سپاه و حمایت بیت رهبری از این مواضع، نگرانی نیروهای اصلاح طلب و اصولگرای میانە رو و اعتدال گرا قابل درک است، اما این قابل درک بودن و فهم رئالیستی، نباید بە عقب نشسینی در بعد سیاسی منجر شود. امنیت و رشد در بعد اقتصادی، در سطح بالائی منوط بە امنیت و رشد در بعد سیاسی ست. تضمین اجرای برجام بە برجامهای دیگر نیز نیاز دارد، و این نیاز را باید در بعد عملی آن هم برجستە کرد. اگرچە حرکتهائی کە این دو شخص را بە ریاست مجلسین رسانیدند از یک جنس و قماش نیستند، اما در واقع یکی از پیامدهای انتخاب جنتی بعنوان رئیس خبرگان، و لاریجانی بعنوان رئیس مجلس، بنوعی به معنای تداوم بخشیدن به محافظه کاری سیاسی در این دو نهاد است ولو با درجات متفاوت.