بنام خدا
۱-در اخبار منتشر شده آمده است که در روزچهارشنبه ۶ آبان ماه نخبگان و بر گزیدگان علمی دانشجو برای دیدار مقام رهبری دعوت شده بودند. در این مراسم پس از اتمام سخنرانیهای رسمی از حاضرین دعوت می شود تا اگر کسی سخنی دارد آن را بیان کند. یکی از دانشجویان برجسته حاضر در این مراسم، آقای وحید نیا، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف و برنده مدال طلای المپیاد ریاضی جهان از میان حاضرین فرصت پیدا می کند و مطالبی را خطاب به مقام رهبری با صراحت و شفافیت، که نقد وضعیت کنونی و نیز نصیحت وتذکراتی به مقام رهبری بود، بیان می کند که جای تامل و تشکر دارد.
۲-این رویداد خاطره ای را در ذهن من زنده کرد و آن سخنان یک دختر ۱۶- ۱۷ ساله سیاه پوست آمریکائی به رئیس جمهور آمریکا، ریچارد نیکسون در اوایل دهه ۱۹۷۰، قبل از پایان جنگ ویتنام است. داستان از این قرار است: در آمریکا رسم است که هر ساله از میان دانش آموزان برتر سالهای آخر دبیرستان افرادی را بر حسب وضعیت برتر درسی، اخلاقی و انضباط انتخاب می کنند. این جوانان در روز معین در سراسر آمریکا به جای شهرداران، فرمانداران و استانداران منطقه خود منصوب می شوند و برای یک روز تمام اختیارات قانونی شهردار، فرماندار و استاندار را دارند. تصمیم می گیرند و به اجرا می گذارند. پس از آن عملکرد این جوانان را در آن یک روز ارزیابی می کنند و از میان آنها به کسانی که بهترین کار را انجام داده اند، جایزه می دهند. علاوه بر این برندگان این برنامه را به واشنگتن برای بازدید از کاخ سفید و دیدار با رئیس جمهور و کنگره آمریکا و گفتگو با سناتور ها و نمایندگان می برند.
در اوایل دهه ۱۳۷۰، در زمان ریاست جمهوری نیکسون، آمریکا به شدت درگیر جنگ ویتنام بود. جنبش ضدجنگ سرتاسر آمریکا را در خود گرفته بود. برای اولین بار در تاریخ آمریکا بیش از ۷۰۰هزار نفر در اعتراض به جنگ در واشنگتن گردهم آمدند. در چنین فضا و جوی برندگان برنامه یاد شده را به باز دید از کاخ سفید و دیدار با رئیس جمهور نیکسون بردند. تلویزیونهای سراسری این دیدار را در بهترین ساعت اخبار شب، بطور زنده پخش کردند. در این برنامه دانش آموزان، دختر و پسر به ردیف ایستاده بودند. نیکسون با آنها یک به یک دست می داد و سلام و علیک می کرد تا رسید به یک دختر سیاه پوست ۱۶- ۱۷ ساله که در آن روز به عنوان شهردار شهر شیکاگو یا استاندار ایالت ایلینویی منصوب و برنده شده بود. هنگامی که نیکسون دستش را دراز کرد تا با او دست بدهد این دختر نه تنها دست نداد، بلکه گفت من با کسی که دست به خون مردم بیگناه ویتنام آغشته است، دست نمی دهم. نیکسون برای یک لحظه رنگ به رنگ شد و کمی مکث کرد و سپس به راه خود ادامه داد و دقایقی بعد برنامه پایان پذیرفت. هیچ یک از مامورین امنیتی و انتظامی مزاحمتی برای این دختر و خانواده اش فراهم نکردند. مدیران این برنامه او را از شرکت در سایر برنامه ها محروم نساختند. حادثه ای بود و تمام شد. اما پخش خبر آن از تلویزیونهای سراسری مثل یک بمب در آمریکا منفجر شد. برای چندین هفته این رویداد موضوع بحث در روزنامه ها و میزگردهای تلویزیونی شد. عده ای به سختی به این دختر جوان اعتراض و او را ملامت می کردند که چرا این گونه با رییس جمهمور کشورشان سخن گفته است. بعضی ها از این که یک دختر سیاه پوست چنین جسارتی کرده است ناراحت شده بودند. این رویداد در زمانی رخ داد که فضای جامعه آمریکا آکنده از تبعیضات نژادی بود. شاید امروز فهم این مسئله برای بعضی مشکل باشد، زیرا آن فضا دیگر وجود ندارد و بسیار کمرنگ شده است. بطوری که امروز یک آمریکایی آفریقایی– مسلمان تبار به ریاست جمهوری انتخاب شده است. آما در آن دوران فضا به گونه دیگری بود. منتقدین و مخالفین می گفتند این دختر نمی بایستی با رئیس جمهور کشورشان این گونه سخن می گفت. اما بسیاری از رویداد استقبال کردند. اگرچه بعضی از آنها در اصل مسئله حرف داشتند اما استدلال می کردند که باید از این که در کشورشان تا این حد آزادی وجود دارد که یک دختر جوان سیاه پوست می تواند بدون لکنت زبان و با صراحت رئیس جمهور قدرتمندترین کشور جهان را مورد خطاب قرار بدهد و از سیاست وعملکرد وی انتقاد کند مباهات کنند. می گفتند این یک ارزش است و باید این نوع ارزشها راحفظ کرد. تماشای آن رویداد و مناظره های بعد از آن برای ما که در یک کشور استبدادی زندگی کرده بودیم و رفتارهای مبتنی بر فرهنگ استبدادی رویه غالب در جامعه می باشد، بسیار جالب و آموزنده بود. علی (ع) در فرمایشات خود معیاری را برای آزادی در جامعه تعین کرده و می فرمایند مردم باید بتوانند بدون لکنت زبان حق خود را از امیر مطالبه کنند. این رویداد مصداق این فرمایش مولایمان را در ذهن ما تداعی کرد.
۳-بسیاری از کسانی که سخنان و یا نوشته های مرا پیگیری می کنند، از خوش بینی من به آینده و امیدواریم تعجب و انتقاد می کنند. خوش بینی و امید به آینده از دو منظر قابل بررسی است. از یک منظر، بر اساس آموزه های قرآنی هرگز نباید مایوس و نا امید بود. اگر چه احساس یاس و ناامیدی حتی برای مومنین هم گاهی طبیعی است. خداوند می فرماید: “آیا هنوز سرگذشت کسانی را که پیش از شما بوده اند، نشنیده اید؟ به ایشان سختی و رنج بسیار رسید و متزلزل شدند، تا آن جا که پیامبر و مومنانی که با او بودند گفتند پس یاری خدا کی خواهد رسید؟ بدان که یاری خدا نزدیک است.” ( بقره ۲۱۴).
فهم من ازآموزه های قرآنی این است که یاس و ناامیدی کفر است. از منظر دیگر توجه به آنچه در عمق جا معه ما شکل گرفته است و آنچه ما در نسل جدید و جوان، بخصوص در این ماه های اخیر می بینیم ما را بیش از گذشته به آنیده بسی امیدوار می سازد.
شرکت و سخنان این جوانان در مراسم یاد شده نشان می دهد که این نسل تا چه میزان واقعگراست. دعوت را می پذیرد و برای بیان نقطه نظرهای خود از فرصتها بهره می برد. آنچه در دیدار نخبگان با مقام رهبری رخ داد و سخنان صادقانه و سنجیده این جوان، که بدون لکنت زبان ادا شد، موجب امیدواریهاست. من بر این جوان آفرین می گویم. شیر مادرش براو حلال باد.
۴-من از مقام رهبری انتظار دارم دستور دهند که اولا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران متن کامل سخنان این جوان را پخش نماید؛ ثانیا اعلام شود کسی حق ندارد به بهانه توهین به مقام هبری و یا بهر بهانه دیگری او را مورد آزار و اذیت قرار بدهد. من بر این باورم که پخش بدون سانسور سخنان این دانشجوی برجسته کشور در راستای آرمان انقلاب و به نفع جمهوری اسلامی و منافع ملی است.