نشست امسال داووس، مجمع جهانی سرمایه داران و کارشناسان اقتصادی و سیاستمداران، مثل هر سال با گزارش تکان دهنده ای از آکسفام تحت عنوان “اقتصادی برای ۹۹ درصد” و با هشدارهائی به شرکت کنندگان در این مجمع همراه است. گزارش آکسفام از شکاف های وحشتناک و بقول خودش شرم آوری پرده برداری می کند که با عناوینی چون برابری ثروت ۸ ابرثروتمند جهان با ثروت نیمی از مردم فقیر جهان (۳.۶ میلیاردنفر!) و پیدایش پدیده تریلیونر در ۲۵ سال اخیر (که تنها از طریق سود سهام و … روزانه بیش از ششصد میلیون دلار بر درآمد آنها افزوده می شود)، بازتاب گسترده ای داشت. گرچه معلوم نیست که همین داده های اماری هم تا چه حد ابعاد آن واقعی دستپخت جهان سرمایه داری و چهاردهه تاخت نئولیبرالیسم، تاچریسم و ریگانیسم را منعکس می کند. همان طور که بر طبق همین گزارش معلوم شده که شکاف های واقعی سال گذشته بیش از ارزیابی خوش بینانه این مؤسسه بوده است. چنانکه با داده های جدیدی که بدست آورده است معلوم شده شکاف درآمدی مردم چین و هند بیش از تصور و تخمین آن ها بوده است. در اصل کسی نمی داند ثروت های واقعی این ابرمیلیاردرها واقعاً چه مقدار است و آن چه که ارائه می شود عمدتا براساس قرائن و شواهد و برخی داده ها استوار است و شامل همه اطلاعات لازم برای ارائه یک تصویر کامل نیست. وقتی که خود گزارش به گریزهای مالیاتی و بهشت های مالیاتی و به پنهان سازی ابعاد واقعی ثروت توسط صاحبان ثروت، اشاره می کند، دارد به همین واقعیت – نبود یک تصویر واقعی و همه جانبه – اذعان می کند. چنان که در گزارش آمده اگر داده های تازه ای را که منجر به ارزبابی جدیدی از ابعاد شکاف ها شد – حجم ثروت ۸ نفر به اندازه نصف ثروت مردم جهان است سال گذشته هم داشتیم آمار۴۳ نفر را که به همین ۸ نفر تقلیل پیدا می کرد و علت آن هم روشن شدن دامنه شکاف و فقر در چین و هندوستان است که موجب چنین جهشی در ارزیابی از شکاف درآمدها در مقیاس جهانی شد. (…)
چند ویژگی گزارش امسال:
– این گزارش در شرایطی است که بحران سرمایه داری اوج تازه ای پیدا کرده است و از آن جا که عمده شرکت کنندگان را صاحبان شرکت های فراملیتی و سیاستمداران و کارشناسان مدافع جهانی سازی تشکیل می دهند، از یکسو می توان سایه سنگین بحران را- از جمله عروج ترامپ، برگزیت و موج روبه گسترش حمایت گرائی در نقاط دیگر را در گزارش آکسفام در خلال سخرانی ها و گفتگوها مشاهده کرد، و از سوی دیگر درست به همین دلیل توجیه و برخورد فرافکنانه و گریز از پرداختن به ریشه ها، و دفاع از جهانی سازی مثل همه نشست های سابق روح حاکم بر نشست را تشکیل می دهد.
– طنز و ریشخند تاریخ، سخنرانی افتتاحیه رئیس جمهور چین (کمونیست) در فوروم سرمایه داران و در دفاع همه جانبه از جهانی سازی و گسترش تجارت آزاد و خدمات است. او مدعی شد که جهانی شدن را نباید عامل مشکلات کنونی در دنیا دانست. پیداکنید مجرم واقعی را! از دیگر سخنان گهربار این رهبرحزب، توسل به حبل المتین دترمینیسم تاریخی بود. او جهانی شدن را روندی تاریخی دانست که نمی توان در مقابلش ایستادگی کرد و باید با آن همراه شد. البته برحسب این که آش این قدر شور شده است که دیگر خوان هم نتواند آن را منکر شود، او مثل بسیاری دیگر، در جائی برای خالی نبودن عریضه و به حسب تعارف به عدم ایجاد “تعادل” در روند جهانی شدن اشاره کرده است. اما بهرحال اصل جهانی شدن، تجارت آزاد و مبادله کالا خدشه ناپذیراست (جالب است که نصیب اکثریت مردم چین از این روند تاریخی جز استثمار وحشتناک و برده وار نبوده است. چنان که برآورد نسبت حجم ثروت ۸ نفر با ثروت نیمی از مردم جهان، از قضا مربوط به داده های مربوط به دامنه شکاف در چین و هندوستان بوده است (در هندوستان یک درصد صاحب ۵۸% ثروت اند که بیش از میانگین جهانی است). در همین گزارش آکسفام مشخصا به وضعیت زنان ویتنامی شاغل در نساجی هم اشاره می شود که با روزی ۱۲ ساعت کار برای برندها و شرکت های مهم بین المللی برای دستمزدی زیر یک دلار برای هرساعت مبارزه می کنند.
– گزارش منشأ عمده رشد این شکاف نجومی را فرار مالیاتی، عدم افزایش دستمزد و نفوذ سرمایه داران کلان در قدرت سیاسی برای پیشبرد سیاست های موردنظر و بی اعتنائی دولت ها به نیازهای اجتماعی می داند. بر همین اساس هم راه حل های آن هم مثل همیشه معطوف به توصیه های اخلاقی یا تکراری اند که در گزارش امسال هم آمده اند.
نقشه راه آکسفام برای “اقتصادی انسانیتر” موارد زیر را شامل میشود:
– دولتها از تمرکز بینهایت بر ثروت، برای پایاندادن به فقر اجتناب کنند.
– دولتها باید با افزایش مالیات ثروتمندان و درآمدهای بالا برای ایجاد زمینه ارائه خدمات گستردهتر و تأمین مخارج لازم در بحث خدمات بهداشتی، آموزش و ایجاد اشتغال بهره ببرند.
– دولتها از رقابت دست برداشته و به همکاری با یکدیگر بپردازند.
– دولتها باید برای تأمین پرداخت دستمزد شایسته به کارگران و بستن راههای گریز مالیاتی و خاتمهدادن به رقابت در کاهش دستمزد و استانداردهای معیشت و افزایش سود بنگاهها همیاری کنند.
– دولتها از بنگاههایی که تنها به سهامداران خود نمیاندیشند و منافع کارگران و جامعه را نیز لحاظ میکنند، پشتیبانی کنند.
آکسفام همچنین از صاحبان بنگاهها میخواهد که برای ساختن اقتصادی انسانبنیان بکوشند. آنها میتوانند با پرداخت سهم مناسب مالیات و تعهد بر پرداخت دستمزدهای شایسته به کارکنان خود آغاز کنند.
گرچه گزارش می گوید خیریه میلیاردرها مشکلی را حل نمی کند (اشاره ای طنرآمیز به امثال بیل گیتس ها که ظاهرا دهه سال پیش بخشی از ثروت خود را به تأسیس بنیادی خیریه اختصاص داد، اما در همین فاصله بر ثروت او حدود ۲۰ میلیارد دلارافزوده شده است)، اما مضمون توصیه های آن عملاً حاصلی بیش از این نوع کارهای “خیریه” که معلوم نیست در پشت آنها و بنام آنها چه کارهائی و یا فرارهای مالیاتی صورت می گیرد (بنیاد رسواشده کلینتون با روشدن میلیون ها دلار پول شیوخ ثروتمند عرب و دیگران در آن نمونه ای از این گونه بنیادهاست).
گرچه آکسفام بدرستی زنان را از جمله قربانیان عمده جهانی شدن معرفی می کند و به بحران دموکراسی ناشی از نابرابری شدید اشاره دارد، اما برای مقابله با آن ها هیچ پیشنهاد مشخصی مگر همان نصایح و توصیه های اخلاقی به صاحبان بنگاه ها و دولت ها نمی کند و همه آنها به گزاره های مشروطی چون اگر دولت، اگر سرمایه داران … ختم می شود. آکسفام خواهان ایجاد رویکردی جدی برای مدیریت اقتصاد در جهان نه به نفع بخشی بسیار اندک بلکه به نفع اکثریت است.
چنان که ملاحظه می شود راه حل های آکسفام – مثل همیشه- از دو ویژگی عمده در رنج اند:
نخست آن که تمرکز اصلی اش همواره معطوف است به بهبود توزیع عادلانه تر ثروت ( در بهترین حالت عدالت توزیعی)، با وجود آن که از واژگان مبهم و پرطمقراقی چون اقتصاد مردم بنیان یا اقتصاد برای ۹۹% و امثال آن بهره می گیرد و با وجود ارائه اطلاعات تکان دهنده، اما هیچ گاه به ریشه ها، به مالکیت مقدس و نقد مناسبات اجتماعی مبتنی بر استثمار کوچکترین اشاره ای نمی کند. برهمین اساس ایستاده در کنار سرمایه داران، همچون دیده بان نظم کنونی و دادن هشدارها و راه های برونرفت در چهارچوب سیستم عمل می کند که غالبا هم تکراری و سترون بوده و ضمانت اجرائی هم ندارد.
دومین ویژگی عمده این است که خطابش اساسا به دولت ها و سرمایه داران است و از آنها می خواهد که مالیات بگیرند و مالیات بدهند. چنان که از صاحبان بنگاه ها می خواهد “برای ساختن اقتصادی انسانبنیان بکوشند. آن ها میتوانند با پرداخت سهم مناسب مالیات و تعهد بر پرداخت دستمزدهای شایسته به کارکنان خود آغاز کنند”.
در حالی که تنظیم کنندگان گزارش خود اذعان دارند که دولت ها تحت نفوذ و کنترل سرمایه داران اند، معلوم نیست که چگونه از آنها انتظار دارند که به رهنمودهای آنان گوش فرابدهند!
– در حقیقت در این گزارش ها، گرچه به خشم انباشته و شدید مردم از نابرابری ها بطور کلی اشاره می شود، اما همواره یک حفره خالی وجود دارد که همانا فقدان گزارش از پیشرفت مطالبات جنبش ها و اعتراضات و مبارزات گوناگون و متنوع جامعه جهانی علیه سیستم های حاکم و تبه کاری آن ها و دامنه سرکوب آنهاست. این که چه حرکت ها و اعتراضاتی توسط بخش های مختلف مردم جهان صورت گرفته است که آکسفام ناگزیر شده عنوان گزارش خود را به تیتر”اقتصاد درخدمت ۹۹ درصدی ها” اختصاص بدهد (بدون آن که در محتوا هیچ نشانی از این اقتصاد دیده شود) نامفهوم است. بجز اشارات کلی یک انتقاد بسنده و معطوف به ریشه های ظهور جریان های شبه فاشیستی -ناسیونالیستی- پوپولیستی و تهی شدن دموکراسی ارائه نشده است که البته بی ارتباط با مخاطب خود، صاحبان بنگاه ها و دولت های حامی نیست.
منبع: ثروت ٨ نفر برابر ثروت نیمی از مردم جهان http://www.sharghdaily.ir/News/112809