با اندوه بسیار از درگذشت رفیق ناصر خاکسار خبردار شدیم!
رفیق ناصر، یکی از پیشگامان و سازماندهان مبارزات کارگران ایران، روز دوشنبه، سوم شهریور ۱۳۹۹ (۲۴ اوت ۲۰۲۰ میلادی) برای همیشه با ما و جنبش کارگری میهنمان وداع گفت و از میان ما رفت. اما نام و یاد این رزمندهٔ خستگیناپذیر راه احقاق حقوق کارگران و زحمتکشان ایران برای همیشه در تاریخ میهن ما ماندگار است.
ما فداییان خلق امروز، عضوی از جنبش مردمی خود،و مبارزی نستوه در راه سرفرازی مردم ایران را از دست دادهایم و در غم رفیق ناصر عزیزمان سوگواریم!
ناصر خاکسار نامی آشنا و مشهور در مراکز صنعتی و محافل کارگری ایران، از صنعت نفت و فولاد تا دیگر پروژههای بزرگ صنعتی در شهرهای خوزستان، در اصفهان و در بسیاری از دیگر مناطق صنعتی کشور ما بود.
رفیق ناصر، چهرهٔ برجستهٔ فعالیتهای صنفی و سندیکایی، در عین حال همواره به تنهایی یاور و مددرسان جویندگان کار، به ویژه کارگران پروژهای بود که از سالهای پیش از انقلاب و تا به امروز در صف مقدم تهدید خطر بیکاری بودهاند. ناصر خاکسار به تنهایی یک مرکز مشاورهٔ سندیکایی یاریدهندهٔ مورد اعتماد کارگران در معاش و مطالبات صنفی و پیکارشان در رهایی از چنگال فقر و تبعیضی بود که امروز نیز همچنان گرفتار آناند.
او نه تنها یاور آنان برای یافتن اشتغال، بلکه مشوق و کمکرسان آنها برای گذراندن دورههای آموزش فنی بود تا از این طریق یافتن شغل و تحقق ثبات شغلی برای آنها تسهیل شود. ناصر علاوه بر این، راه و رسم مبارزه و غرور کارگری، دفاع از حق و حقوق خود و همبستگی در میان آنان را نیز به کارگران میآموخت. در این عرصه وی زبان و شیوههای مبتکرانهای داشت، برگرفته از تجارب مبارزهٔ دهها سالهاش، که دوام و استمرار کنشهای فعالانهٔ او را تامین و تضمین میکرد.
ناصر زاده ۱۳۱۳در یک خانواده کارگری بود و از ۱۰-۱۲ سالگی وارد زندگی کارگری در یکی از پیمانکاریهای شرکت نفت شد. او پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از پالایشگاه اخراج شد. پس از آن ناصر در اسکلههای خرمشهر، کارخانهٔ قند فریمان، چناران مشهد، اصفهان، پالایشگاه کرمانشاه و برخی جاهای دیگر مشغول کار گردید. اما هر بار به علت فعالیت برای احقاق حقوق و خواستهای کارگران او را از این مراکز اخراج کردند. در سال ۴۰ به پالایشگاه آبادان بازگشت و پس از آن در اسکلههای مخزنسازی خارک شروع به کار کرد. ولی در پی ادامهٔ فعالیت صنفی و نیز درگیری با ماموران ساواک، از آن جا نیز به بندر گناوه تبعید شد. به دنبال آن در کرمانشاه و سپس در صنایع پتروشیمی آبادان و ذوب آهن اصفهان و ماشینسازی تبریز و پتروشیمی شاهپور به ادامه کار پرداخت. پس از اخراج از آخرین محل کارش، مدتی راهی عربستان شد و در پالایشگاه آن کشور به شغل خود مشغول شد. اما ناصر در عربستان نیز از فعالیت در راه احقاق حقوق کارگران بازنایستاد. راه انداختن اعتراض و اعتصاب کارگران در پالایشگاه آن کشور، موجب اخراج وی از عربستان نیز شد. او پس از مدتی مجدداً به پالایشگاه آبادان باز گشت.
در آبادان، اینک اعتصاب کارگری پیش از انقلاب کم کم شروع شده و دامنه گرفته بود، که وی باز هم توسط ساواک دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت. رژیم کودتا تحت فشار ناشی از راهپیمایی کارگران در حمایت از رفیق ناصر خاکسار و برای آزادی وی، مجبور به آزادی رفیق شد. ناصر در اوایل سال ۵۷ به استخدام صنایع فولاد اهواز در آمد و در آن جا نیز باز هم با همراهی و همکاری دیگر فعالین صنفی، اعتصاب عظیم سیاسی آغاز سال انقلاب را رهبری و پس از تظاهرات عظیم مردمی در ماههای منجر به انقلاب بهمن، به عنوان عضو فعال و موسس، در ایجاد شوراهای کارگری پروژهای فولاد نقشآفرینی کرد.
وی برای کادرهای کارگری سیاسی نیز در برقراری پیوندهای کارگری و نحوهٔ فعالیت و رمز و راز کار با کارگران مراکز و مناطق مختلف کاری خود، راهنما و مشاور مجرب و مطمئنی بود.
رفیق ناصر خاکسار به سبب سابقهٔ فعالیت و مبارزات کارگری خود در قریب سه دهه پیش از انقلاب و روابط و مناسبات نزدیک و صمیمانهای که با زحمتکشان و مردم منطقه داشت، از جانب سازمان چریکهای فدایی خلق ایران کاندیدای انتخابات مجلس مؤسسان قانون اساسی شد و در آن انتخابات در استان خوزستان و به ویژه در شهر آبادان موفق به کسب میزان بالایی از آرای همشهریهای آبادانی خود گردید.
شرح ایذاء و آزارهایی که رفیق ناصر ما در دفاع از یاران کارگر قبل و بعد از انقلاب در مناطق و کارگاههای مختلف کشیده است، کارنامهای است بس طولانی، چرا که ناصر هم با استثمار و هم با استبداد و تبعیض، توامان در ستیز بود. او جامعه و فضای تکصدایی را بر نمیتابید و از در جا زدن، ایستایی و تعصب گروهی گریزان بود. ناصر جداییهای خودساخته و حکومتساخته میان زحمتکشان و مردم را طاقت نمیآورد و همواره مشوق همگراییها در صفوف کارگران و بین فعالان کارگری و دیگر فعالان جنبشهای اجتماعی بود. فراتر از آن، او با شخصیتها و نیروهای نحلههای دیگر سیاسی جامعه نیز مراوده و همکاری داشت و مورد وثوق و احترام آنان نیز بود.
رفیق خاکسار مصداق بارز پیکارگری وارسته، مبارزی آزاداندیش و عدالتجو و آموزگاری فروتن و سازمانده بود. ناصر شخصیت استوار و انسانی و مردمجوش و آرام خود را از قبل کار در صنایع سنگین و کارهای سخت و مراکز متعدد کاری در جای جای کشور بدست آورده بود.
ناصر ما با کتاب و مطالعهٔ ادبیات و شعر نیز یگانه بود. او در قامت و هیئت کارگری با بسیاری از روشنفکران و نویسندگان و شاعران قدیمی و جوان آشنایی و دیدار و معاشرت داشت. در خانهٔ او همیشه به روی همگان باز و دوستان قدیم و جدید و دور و نزدیکش شوق و هوای دیدار با او را داشتند و گذراندن ساعاتی با او برای همگان آموزنده، آرامشبخش و سرگرمکننده بود.
و اینک ما باید با غم از دست دادن ناصر خو بگیریم! اما، هرچند ما امروز رفیق ناصر خاکسار را از دست دادهایم، اما او از میان ما نرفته است! عزم پیکار او و نام و یادش تا در مبارزهٔ برحق تاریخی ما در راه استقرار جامعهای عادلانه درکشورمان، تا تحقق آزادی و تا ساختن ایران و جهانی بهتر، دوشادوش ما و در کنار ما و همراه با زحمتکشان ایران و جهان است
ما فداییان خلق فقدان سنگین رفیق ناصر خاکسار را به همسر سوگوارش، رخشنده خانم، به خواهران و برادران او و فرزندان و نوههایش تسلیت میگوییم و در درد و اندوه آنان و خویشاوندان، دوستان، آشنایان و مردم شهر آبادان و همهٔ ایرانیان آزادیخواه شریکایم!
نام و یادش مانا و بلند!
دوشنبه، ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ (۳۱ اوت ۲۰۲۰ میلادی)
دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)