درنگ پیوسته و از فراز زمان بر کارپایه (مانیفست) یک جنبش سیاسی، از غنامندترین روش ها برای شناخت تحولات فکری در نیروی آن جنبش است. اینکه، این کارپایه بهنگام زایش و برآمد نخستینش چه می گفت و بر پایه کارکردهایش، به چه اندیشههای نقادانه تازهائی فرا روئید. و اینکه، بر بستر اندیشهورزی مبتنی بر تجربه و آزمون، بازخوانی امروزین کوشندگان آن از همان مانیفست اولیه چیست؟ بزرگداشت ماندگار خاطره تاریخی یک جنبش، از جمله انتخاب یک چنین رویکردی است.
جنبش فدایی خلق (“چریک فدایی”) با دو اثر تاریخی “در رد تئوری بقا و ضرورت مبارزه مسلحانه” و “مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک” رفقای جان باخته امیر پرویز پویان و مسعود احمد زاده بود که پلاتفورمیزه شد و بخش گستردهائی از چپ دهههای چهل و پنجاه خورشیدی را زیر هژمون خود گرفت. چند سالی از برآمد و گسترش این جنبش نگذشته بود که عمده نیروهای این جنبش چه در بیرون زندان ـ یعنی رهبری و بدنه تشکیلاتی ” سازمان چریکهای فدایی خلق” ـ و چه در زندانها، مانیفست تکمیلی و تنقیدی حرکت خود را عموماً در اثر “چگونه مبارزه مسلحانه تودهائی می شود؟” رفیق جانباخته بیژن جزنی یافتند. البته در ادبیات سیاسی سازمان طی دوره پیش از انقلاب، چند اثر دیگر هم هستند که هر یک در مقطعی و در اندازهائی جهت دهنده بودهاند که از چندتای آنها بطور مشخص باید یاد کرد: “آنچه یک انقلابی باید بداند” منتسب به رفیق جانباخته علی اکبر صفایی فراهانی ولی در واقع نوشته جزنی، “جمع بست سه ساله” از رفیق جانباخته حمید اشرف، “شورش نه، انقلاب با گامهای سنجیده” نوشته رفیق جانباخته حمید مومنی، و جزوه “علیه دیکتاتوری” به قلم جزنی. اما آن سه نوشته رفقا پویان، احمد زاده و جزنی، جایگاه کلیدی در جنبش فدایی دارند؛ آن ها خصلت مانیفست به خود گرفتند و کارپایه پیکار شدند برای چریک فدایی.
دریغا که اکنون هیچیک از این فکرسازان و تدارک بینندگان بنیانگذار فکری این جنبش زنده نیستند تا که بخوانیم بازخوانی بعدی آنان از گفتههایشان را. اما تاریخ در گفتار و کردار رفتگان نمی ماند، با زبان و عمل روندگانش نیز سخن می گوید! امروز هستند کسانی که می توانند و باید درباره فهم دیروزین خود از این مانیفستها سخن بگویند و از تاثیر جوهری ترین ایدههای آن ها بر خود و فعالان این جنبش سخن برانند. این یادگاران آن روزگار کم نیستند؛ اما، هم پراکندهاند و هم که در خوانشهای گاه بسیار متفاوت از آن مانیفستها قرار دارند. ولی تاریخ را در همین خوانشهای متفاوت باید خواند تا که داوریهای مختلف پیرامون روندها زمینه بروز بیابند! داوریهائی که، خود پشتوانه غنای فکری برای امروز هستند. متاسفانه و به دلایلی دست ما به همه بازماندگانی از آن جنبش که در این زمینه حرفی برای گفتن دارند، نمی رسد اما هیچ تلاش ممکن و حداقل را هم هرگز نباید منوط به حداکثر خواهی کرد.
گروه کار تبلیغات سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت سالگرد جنبش فدائی به تعدادی از فعالین این جنبش مراجعه کرد و از آنان خواست که به چند پرسش در رابطه با سه اثر گفته شده پاسخ گویند. پاسخ های آنان به تدریج در کار درج خواهد شد.