مصاحبە با هیوا بهرامی فعال سیاسی
۱- از نظر شما زمینه های شکل گیری جمهوری کردستان (مهاباد) و برآمد قاضی محمد بعنوان رهبر آن چی بوده است؟
اگر به تاریخ مبارزاتی کوردستان به طور عام بنگریم، تاریخ این مبارزات به دهها سال و بیشتر از تاسیس جمهوری کوردستان در مهاباد برمی گردد. پس میشود خواستهای جنبشی را که جمهوری کوردستان در مهاباد را بنا نهاد، همان خواستهایی بدانیم که پیشتر و در جنبشهای دیگر کوردستان در همه بخشهای آن برای احقاقشان مبارزه شده است. مسئله کوردستان پیش از هرچیز دفاع از هویت و حقوق ملی بوده که سردمداران کشورهایی که کوردستان در میانشان تقسیم شده است، همیشه سعی در سلب حقوق و از میان بردن این هویت ملی را داشته اند. این مسئله در ایران هم همیشه مطرح بوده است. به خصوص بعد از بر سر کار آمدن رضا خان و تلا ش وی برای یک دست کردن ایران و تحمیل یک فرهنگ بر همگان و در نتیجه آسیمیلاسیون ملل غیر فارس در ایران، باعث شد که کوردها در سال ١٩٣٩ یک جنبش ملی را بنا نهند که چندین سال بعد این جنبش به اسم “جمعیت احیای کورد” به مبارزه ادامه داد تا در سال ١٩۴۵ رهبری این جمعیت تصمیم به تاسیس حزب دمکرات کوردستان گرفت و این حزب هم موسس جمهوری کوردستان شد.
٢- قاضی محمد بعنوان یک روحانی کرد، که تا به آخر هم بر سر اعتقادات خود باقی ماند، چگونه توانست رابطه دوستانه و تفاهم آمیزی را با اتحاد شوروی برقرار بکند و از شرایط بین المللی آن زمان به نفع تشکیل جمهوری مهاباد بهره برداری بکند؟
در مبارزه برای آزادی یک ملت طبیعیست که سعی میشود از راهها و متودهای مختلف برای به پیش بردن اهداف استفاده نمود. در زمان تاسسیس جمهوری کوردستان، ایران ومنطقه در موقعیتی استثنایی قرار داشتند. وجود ارتش سرخ در شمال غربی کشور این موقعیت را برای جنبش کوردستان فراهم کرد، تا با شوروی روابط سیاسی برقرار کند. در واقع تلاش برای برقراری روابط تنها به شوروری منتهی نشد، بلکه سعی بر آن شد که با کشورهای بسیاری از جمله آمریکا رابطه برقرار گردد. ولی ارتباط با شوروری به خاطر اینکه نیروهایش در ایران حضور داشتند، ودر این روابط در واقع هر دو طرف ذینفع بودند، برقراریش برای جنبش کوردستان آسانتر بود. از یک طرف شوروی برای حفظ منافعش در ایران به همپیمانانی در داخل این کشور نیاز داشت و از طرف دیگر جنبش کوردستان که هدفش رساتر کردن صدای حق طلبانه ملت کورد در سطح بینالمللی بود به این ارطباطات نیاز مبرم داشت.
۳- از نظر شما دلایل ماندن قاضی محمد و یارانش در ایران بعد از شکست جنبش کردستان چی بود؟
در تاریخ مبارزات کوردستان در همه بخشهای آن، بعد از شکست هر جنبشی سرانشان فرار را بر قرار ترجیح ندادهاند و ملتشان را تنها نگذاشتهاند. در اینجا میتوان به نمونههایی چون، اسماعیل آقای سمیتقو ( سمکو) ملک محمود در کوردستان عراق، شیخ سعید و سید رضا در کوردستان ترکیه اشاره کرد که تا پای جان مقاومت کردند و حاضر به ترک میدان نگشتند. پیشوا قاضی محمد، پا در راهی نهاده بود که امکان داشت به قیمت جان خود و خانوادهاش تمام شود و بر این واقع آگاه بود. ولی وقتی از وی پرسیدند که چرا با اینکه امکان ترک ایران را داشتی این کار را نکردی، جواب داد: “من برای ملتم مبارزه کردهام و اگر قرار باشد به خاطر این مبارزه کسی محاکمه و محکوم شود این منم نه ملتم. اگر من فرار میکردم، انتقام آن را از ملتم میگرفتند، پس تصمیم گرفتم که بمانم. ماندن و مردن در میان ملتم را بر فرار و تنها گذاشتنان ترجیح میدهم”. اگر انسان این جملهها را بخواند، عظمت پیشوا قاضی محمد را درمیابد. یاران نزدیک قاضی محمد نیزهمان تصمیم قابل تحسین را گرفتند و با او برای همیشه در دل ملت کورد جای گرفتند.
۴- نگاه قاضی محمد و یارانش نسبت به حل مسئله ملی- قومی در ایران چگونه بود؟
نگاه قاضی محمد به مسئله ملی کوردستان در چهارچوب همان برنامه حزب دمکرات کوردستان بود که هنوز هم موجود است. حزب دمکرات از روز اول مبارزهاش تا بحال خواهان احقاق حقوق ملی کوردها در ایران بوده و هست. رفع ستم ملی که قرنهاست بر کوردها در ایران قابل انکار است و حق تعین سرنوشت برای کوردها در ایران از اهداف کلی حزب دمکرات و شخص پیشوا قاضی محمد بودند. حزب دمکرات چه آن زمان و چه اکنون، همیشه بر حل مسئله کورد در چهارچوب ایران تاکید کرده است. در زمان جمهوری کوردستان نیز ، آن جمهوری در مجلس ملی ایران نماینده داشت.
۵- همانطور که می دانید، از حضور و فعالیت احزاب و سازمان های کردی در کردستان ایران نزدیک به ۷۰ سال می گذرد. دلایل ، علل و عوامل ماندگاری جنبش کردستان و احزاب کردی علیرغم شکست جمهوری مهاباد در چی بوده است؟
ملت کورد جنبش آزادیبخش کوردستان را همیشه برحق دانسته و میدانند. جنبش کوردستان برخواسته از خواستهای دیرین ملت کورد است. طبیعیست جنبشی که مشروعیت خود را از ملیونها انسان جامعه برگرفته باشد از پشتیبانی این جامعه نیز برخوردار است. نتیجتا این جنبش تا رسیدن به اهدافش که همان آزادی و حق تعیین سرنوشت برای ملت کورد است، پایدار خواهد ماند. در واقع جنبش کوردستان فراز و نشیبهای زیادی را دیده است و هیچگاه شکست یک جنبش باعث از بین رفتن جنبش نشده و طولی نکشیده است تا جنبش دوباره فعال گردد.
۶ – رمز پایداری جنبش ملی کرد در همه این سالها را در چه می دانید؟
در سوال قبلی جواب دادهام.
۷- در سالهای اخیر تحولات زیادی در جامعه کردستان ایران صورت گرفته است. جنبش هایی مانند زنان، جوانان و همچنین نهادهای مدنی و مطبوعات و رسانه های نسبتا گسترده ای در کردستان ایران شکل گرفته و فعالیت گسترده ای دارند. گفتمان این جنبش ها و نهادها تفاوت هایی با احزاب و جنبشهای تاریخی کردستان دارد. شما این تفاوت ها را در چی می دانید؟
پرواضح است که خواستهای جنبشهای مدنی از جمله زنان، دانشجویان و غیره با خواستهای یک جنبش ملی تفاوت داشته باشد. بهرحال مسئله جنبش ملی کوردستان قبل از هر چیز دفاع و تا حدی نیز برگرداندن هویت ملی و همچنین احقاق حقوق ملی همه افراد جامعه و نه فقط یک طیف خواص در جامعه است. با این حال احزاب کوردستان و در صدر همه حزب دمکرات کوردستان ایران، همیشه حامی جنبشهای مدنی در کوردستان ایران بوده و چه بسا در به وجود آمدن این چینین جنبشهایی سهم بزرگی بر دوش داشته اند. از طرف دیگر همچنان که همگان میبینیم، بسیاری از فعالین این جنبشهای مدنی در زندانها بسر میبرند و تحت مراقبتهای شدید قرار دارند. پس در چنین موقعیتی قاعدتا نمیتوانند مانند احزاب که رهبریشان در داخل کشور نیستند آزادانه خواستههایشان را بیان کنند. به نظر من در بحث حقوق ملی کوردها در کوردستان ایران، تفاوتی در گفتمان این جنبش و نهادهایی که در داخل مبارزه می کنند وجود ندارد.
۸- تغییر و تحولات سالهای اخیر در مناطق کردنشین در کشورهای همسایه ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟ تاثیر این تغییر و تحولات بر کردستان ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
از دید من کوردها یک ملت واحد هستند که سرزمینشان بر خلاف خواست خودشان در میان چهار کشورد ایران، عراق، ترکیه و سوریه تقسیم گردیده است. مسلما هر گونه تغییر و تحولی که در بخشی از کوردستان ایجاد شود، تاثیر مستقیمی بر بخشهای دیگر این سرزمین خواهد داشت. شما اگر به همبستگی میان کوردهای ایران با عراق یا ترکیه و سوریه در سه دهه گذشته نگاهی بیندازید، این واقعیت را درمی یابید. موقعیت تاریخی که برای کوردهای عراق بعد از جنگ کویت بوجود آمد و باعث شد تا کوردهای این قسمت از کوردستان در چهارچوب یک عراق فدرال حکومت اقلیم کوردستان را بنا نهند، شاید به دلایلی فضای مبارزه نظامی احزاب کوردستان ایران را تنگ کرد، ولی با این حال نیز چ این احزاب و چه کوردهای ایران همیشه خود را پشتیبان حکومت کوردستان عراق دانسته و در شادی و غمهایشان شریک بوده اند. این مسئله برای کوردهای ترکیه و سوریه نیز قابل وضوح است.
طبیعتا آزادی کوردهای عراق اهمیت مسئله ملی را در میان کوردهای ایران نیز تا حد زیادی بالا برده است و اینده خود را در وضعیت امروز کوردهای عراق که همانا آزادی کوردستان و بدست اوردن حقوق ملی است می بینند.