شاید در بهترین حالت میتوان امیدار بود که بعد از علی خامنه ای، مرجعیتی به نام رهبری، تحت نام ولایت فقیه در شکل وشمائل کنونی امروز خود دیگر مقبولیت و موضوعیت فعلیاش را نداشته باشد.
از بدو مشروطیت به این سو تمام تلاش کنشگران سیاسی و روشنفکران بر آن بود تا شاه را متقاعد سازند که به پادشاه بودن خود بسنده کند و امور کشورداری را بدست دولت و مجلس منتخب مردم واگذارد.
انقلاب ۲۲بهمن ۱۳۵۷ پاسخی بود به پادشاهی که به گردن نهادن به خواست عقلانی و دمکراتیک مردم، حاضر نبود. حاصل انقلاب جایگزین شدن نظام جمهوریت (اسلامی) به جای نظام سلطنتی بود.
اگرچه عنصر نوین سیاسی تازه متولد شده امیدهای فراوانی (دمکراسی) را با خود بهمراه داشت، اما قانون اساسی بعنوان پایه دیگر این نظام سیاسی نو که قانونمندی این کودک تازه متولد شده را شکل میبخشید، فاقد هر نوع پیش شرطهای لازم دمکراتیک بود. احترام و پذیرش شعور اجتماعی مردم بعنوان پایه تصمیم گیریها، یکی از ارکان مهم یک جامعه دمکراتیک است. قرار گرفتن ولایت فقیه در راس جمهوریت، هر نوع قانون دیگری که در ظاهر مشارکت مردم در تصمیم گیریها را تظمین میکرد در تحت الشعاع خود قرار داد.
روحانیت حاکم بر ایران قرنهاست که مردم را از سکوی منابر، به پیروی از اوامر نوشته و نانوشته خود فرا خوانده است. آنان همواره خود را محق دانستهاند تا در مورد آنچه که مردم بایستی انجام دهند حکم صادر کنند و آشکارا شعور و فهم میلیونها ایرانی را با این عمل خود مورد توهین قرار دهند.
استبداد علی رغم چهره و ظاهر متفاوت خویش، در هر کجای دنیا همواره عملکردی یکسان در مقابل مردم از خود نشان داده است. اولین حکم استبداد نادیده و زیرپا گذاشتن شعور و حق مشارکت مردم در سرنوشت خویش است.
جایگاه ولایت فقیه امروز حتا از سوی کسانی که در شکل دادن آن نقش محوری داشته اند مورد سئوال قرار گرفته و حیات این ثقل حکومتی را خطری برای موجودیت کل نظام میدانند. ازینرو جناح رفسنجانی- روحانی تمام سرمایه سیاسی و روحانیت خود را برای نجات جمهوری اسلامی بکار گرفته اند و نیز با پیروزی در انتخابات پیش رو مانع از بیرون آمدن رهبری دست پخته شده از آستین سپاه پاسداران شوند.
در اعتراضات به کودتای انتخاباتی سال ۸۸ مردم علیرغم عدم شفافیت لازم از سوی رهبری جنبش سبز و رجعت به دوران طلائی خمینی، هزینه گزافی پرداختند. اگر چه جنبش سبز سرکوب شد اما دستاوردهای گرانبهائی برای مردم و اصلاح طلبان حکومتی و غیر حکومتی و نیز اعتدال گرایان داشت. همانا شفاف سخن گفتن.
آقایان رفسنجانی و روحانی!
شفاف سخن گفتن با مردم اولین قدم است برای برخورداری از حمایت آنان. با ایما و اشاره با مردم سخن گفتن نادیده گرفتن شعور آنان است!
احمد جنتی و شرکا در موقعیت مستاصلی قرار دارند ازینرو تمام نیروی خود را بکار گرفته اند تا “ملکه” کندوی عسل خود را از مرگ محتوم نجات بخشند. در ضمن بایستی توجه داشت پریشانی و استیصال در لانه زنبوران موجب رفتار غیرمتعارف آنان خواهد بود. آنان ابائی ندارند تا برای نجات کندوی عسل خود دست به هر حرکتی که لازم باشد بزنند.