۲۶ سال پس از آغاز جنگ ایران و عراق و بیش از ۱۸ سال پس از پایان آن، برخى از واقعیات مربوط به این جنگ خانمانسوز و ویرانگر که صدها هزار تن از مردم دو کشور قربانى آن شدند، در سطح گسترده افشا شده است. در یک مشاجره رسانهاى بین اکبر هاشمى رفسنجانى که سالها به نمایندگى از سوى خمینى فرماندهى جنگ را بر عهده داشت و محسن رضایى فرمانده وقت سپاه پاسداران هنگام پایان جنگ، نامهاى که قبلاً با انعکاس محدودتر در کتاب خاطرات آیتالله منتظری درج گردیده بود، توسط دفتر رفسنجانى مجدداً انتشار یافته است که در آن روحالله خمینى به مسئولان حکومت تصمیم پایان جنگ را ابلاغ میکند. این نامه مورخ شنبه ۲۵ تیر ۱۳۶۷ است، یعنى حدود یک سال پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ شوراى امنیت مبنى بر ضرورت برقرارى آتشبس بین ایران و عراق، و بیش از ۶ سال پس از فتح خرمشهر. در پى این نامه خمینى بود که جمهورى اسلامى ایران همان قطعنامهاى را که یک سال تمام آن را رد کرده بود، پذیرفت.
قطعنامه ۵۹۸، شرایطى را تثبیت کرد که با بیرون رانده شدن نیروهاى عراقى از خرمشهر ایجاد شده بود. به عبارت دیگر، مسئولان جمهورى اسلامى که بسیارى از آنها هنوز در این نظام مسئولیتهاى مهم بر عهده دارند، متجاوز از شش سال تمام جنگ را ادامه دادند تا به شرایطى برسند که بدون افزودن صدها هزار کشته، صدها هزار مجروح، دهها هزار خانه ویران شده و هزاران میلیارد ریال خسارت، قابل دسترس بود. در تیرماه ۱۳۶۱، رژیم عراق پس از آنکه در تجاوز به میهن ما شکست خورد و نیروهایش از خرمشهر بیرون رانده شدند، تحت فشار جامعه بینالمللى حاضر به پذیرش صلح بر پایه قرارداد ۱۹۷۵ ایران و عراق شده بود. از تیرماه ۱۳۶۱ تا تیرماه ۱۳۶۷، این جمهورى اسلامى بود که بر ادامه جنگ پافشارى میکرد و گاه از آزادى کربلا و گاه از رسیدن به قدس از طریق عراق دم میزد. اگر مسئولیت آغاز یکى از بزرگترین فجایع تاریخ ایران بر عهده رژیم جنایتکار صدام حسین بود، مسئولیت اصلى تداوم این فاجعه به مدت شش سال متوجه سران وقت جمهورى اسلامى ایران است.
اکنون یکى از آن سران، با انگیزه کسب فرادستى در جنگ قدرت و اثبات صحت مشى همنظران خود در مقایسه با نظامیان براى غلبه بر بحرانهاى حاکمیت، رازى را بیش از پیش برملا کرده است که بیش از هجده سال میان مسئولان آن فاجعه در کوشش برای پوشاندن آن توافق وجود داشت. راز اصلى در نامه خمینى، این است که چه سیاست خانمانبراندازى بر مراکز تصمیمگیرى سیاسى و نظامى در مورد جنگ حاکم بود. یک نمونه از این مشى، در نامه خمینى آمده است و آن، نحوه نگرش فرماندهى وقت سپاه به جنگ است. به نوشته خمینى، این فرماندهى در نامهاى به امضاى محسن رضایى، خاطرنشان کرده بود «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزى نداریم» و افزوده بود «بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما داراى ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰ هواپیماى جنگى و ۳۰۰ هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهى از سلاحهاى لیزر و اتم که از ضرورتهاى جنگ در آن موقع است – داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندى داشته باشیم». خمینى اصرار محسن رضایى بر ادامه جنگ در چنین شرایطى را «شعارى بیش» نمیداند.
هر چند هم خمینى در نامه آن روز خود و هم رفسنجانى با برملاکردن دوباره این نامه، چنین وانمود کردهاند که تنها مهرههاى درجهدومى چون محسن رضایى بیمارگونه به ادامه جنگ میاندیشیدهاند، همه میدانند در وهله اول خمینى و نزدیکترین مشاوران او، از جمله على خامنهاى رئیس جمهور وقت و هاشمى رفسنجانى فرمانده جنگ، مسئولیت شش سال فاجعه ادامه جنگ را بر عهده داشتند. خمینى، خامنهاى و رفسنجانى بودند که پس از خرداد و تیرماه سال ۱۳۶۱ همراه با سایر رهبران وقت تصمیم به تداوم جنگ، تداوم آنچه خمینى «موهبت الهی» میدانست، گرفتند. سران وقت حکومت بودند که علیرغم خواست اکثریت مردم ایران، از فرصت پیشآمده پس از فتح خرمشهر استفاده نکردند، فرصتى که دریافتن آن به معناى احتراز از شش سال جنگ ویرانگر و نیز امکان واقعى بهرهمند شدن از کمکهاى بینالمللى براى بازسازى بود. فرصتى که نیروهاى سیاسى مسئول و دلسوز، از جمله سازمان ما، خواهان استفاده از آن شدند و پاسخ خود را از حکومت اندکى بعد با موج دستگیرى و شکنجه و اعدام گرفتند.
رفسنجانى اکنون ۲۳ سال پس از آنکه دهها تن از رهبران، کادرها و اعضاى سازمان ما و حزب توده ایران بازداشت شدند و رهبران حزب توده ایران تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفتند تا «اعتراف» کنند قصد کودتا داشتهاند، طى مصاحبه با روزنامه همشهرى گفته است «اگر آن کار (سرکوب حزب توده ایران) را نمیکردیم بهتر بود» و افزوده است: «من براى این حرف که آنها به فکر کودتا بودهاند دلیلى پیدا نکردم». اعتراف رفسنجانى که تنها به گوشهاى از سرکوب جنایتکارانه نیروهاى سیاسى ایران در دهه ۱۳۶۰ اشاره کرده است، بسیار دیر و هجده سال پس از روزهایى صورت گرفته است که به دستور خمینى، هزاران زندانى سیاسى، از جمله کسانى که اینک دروغ بودن اتهامات حکومت علیه آنان مسجل شده است، به چوبه دار سپرده شدند. آن زندانیان و از جمله دهها تن از اعضاى سازمان ما گناهى جز این نداشتند که مانند خمینى، خامنه اى و رفسنجانى نمیاندیشیدند، مخالف جنگطلبى حکومت بودند و آنچه خمینى در تیر ۱۳۶۷ بدان اعتراف کرد، یعنى نافرجامى جنگ را به مردم و حکومت گوشزد کرده بودند.ما بعد از آزادى خرمشهر و خروج نیروهاى عراقى از بخش اعظم مناطق اشغالشدهی کشورمان با تداوم جنگ مخالف بودیم، پیوسته نسبت به پىآمدهاى فاجعه بار آن علیه مردم ایران و امکانات مادى و معنوى کشور هشدار دادیم و صراحتاً از ضرورت برقرارى آتشبس و آغاز گفتگوى صلح بین ایران و عراق پشتیبانى کردیم. سیاست مسئولانهاى که حکومت با سرکوب خشن سازمان ما به آن پاسخ داد
همانگونه که جنایت هولناک قتل عام زندانیان سیاسى در سال ۱۳۶۷ در پرده نماند و اسرار دستورهاى مستقیم خمینى براى انجام این جنایت فاش شد، و همان گونه که اکنون مردم میدانند فاجعه جنگ ایران و عراق بر اثر کدام سیاستها و به مسئولیت چه کسانى شش سال بیهوده ادامه یافت، دیگر رازهاى قدرتمندان حاکم بر ایران نیز از پرده بیرون خواهد افتاد. یکى از این رازهاى دیگر، در همان نامه تیر ۶۷ خمینى برملا شده است، و آن آزمندى اتمى جمهورى اسلامى است که فرمانده سپاه در سال ۱۳۶۷ آن را ضرورتى نظامى میدانسته است. دستپاچگى شدید حکومت که باعث شد این اشاره ساعتى پس از انتشار نامه خمینى از متن آن حذف شود، بیانگر هراس جمهورى اسلامى از افشاى رازهایى است که تنها به تاریخ این نظام مربوط نمیشود، بلکه اساس سیاستهاى کنونى حکومت را نیز زیر سوال میبرد. اکنون مردم میدانند جمهورى اسلامى با برنامه هستهاى خود بحران خطرناک کنونى را به کشور ما تحمیل کرده و این ادعا را که برنامه هستهاى جمهورى اسلامى اهداف صرفاً مسالمتآمیز دارد، کسى باور نمىکند.
اگر سران حکومت هر چه زودتر از راه هستهاى خطرناکى که دو دهه رفتهاند بازنگردند و اعتماد به حق خدشهدار شده جامعه جهانى را بازسازى نکنند، ممکن است عواقبى هولناک در حد فاجعه جنگ هشتساله در انتظار کشور ما باشد. مردم ایران و افکار عمومى ایران حق دارند از حکومت مصرانه بخواهند که فاجعهی جنگ را تکرار نکند و به ماجراجویى هستهاى خود فوراًً پایان دهد و پیشنهاد مصالحه را بپذیرد. چنین فرصتى براى راه حلى مسالمتآمیز و متضمن منافع ملى ایران، شاید دیگر هرگز تکرار نشود.
هیأت سیاسى – اجرایى سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۱۱ مهر ۱۳۸۵