دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۵

دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۵

چله ی زمستان
یلدا، شبِ قشنگ/ شبِ خاطره ها، و دوران زمان/ دوران دریائی دل،/ و دوستی ها و رفاقت ها
۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
حکومت جمهوری اسلامی،در این شرایط که در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل منطقه ای با نا کامی روبرو شده و به شدت در بن بست و بحران...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
گسترش مقاومت مردم، زمينه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!
بیانیه جمهوری سکولار دموکرات در ایران: ابداع اشکال جديد مقاومت مدنی به‌ویژه توسط زنان که با شجاعتی کم نظیر و با خلاقیت خارق العاده صورت می گيرد، جهانیان را به تحسین...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
پلیس نیویورک در جریان اعتصاب تاریخی آمازون کارگران را دستگیر کرد!
"اگر بسته شما در تعطیلات به تاخیر افتاد، می توانید حرص سیری ناپذیر آمازون را سرزنش کنید. ما به آمازون مهلت مشخصی دادیم تا به پای میز مذاکره بیاید و...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری
بەیاد رفیق از دست رفتە حامد هنرمند!
ما فقدان رفیق حامد را به خانواده، دوستان و همۀ فداییان و به ویژه  بە همسر گرامی‌اش جمیلە حمزەای و فرزندانش آریا، آرمان و باران از صمیم قلب تسلیت گفتە...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بازی هنوز تمام نشده !
با توجه به شرایط جدید منطقه، نه تنها ایران عمق استراتژیک خود که همان دیوار دفاعی حفظ کشور ما در غربی ترین نقطه سوریه بود را ازدست داد بلکه شکست...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
حمایت 753 فعال سیاسی، مدنی و حقوق بشری از رضا خندان!
در مورخه بیست و سوم آذرماه سال ۱۴۰۳ خورشیدی، جمهوری اسلامی با بازداشت غیر قانونی و غیر موجه رضا خندان، فعال حقوق بشر ایرانی؛ برگ دیگری از دفتر ستم، سرکوب...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: سردبير ماه
نویسنده: سردبير ماه

رقص پر شور مادر رقیه

در ۹۵ سالگی با حواسی جمع، همه چیز را به خاطر داشت. یکشبه در تلفن احوال تک تک را پرسید. اما دیگر بدن، توان کشیدن روح نرم انسانی او را نداشت، هنگامه رفتن رسیده بود. او هم می خواست برود. بال گشود و چرخید و چرخید و استکان های کمر باریک بهم خوردند موزون و هماهنگ با رقصش. مادر رقیه پرید و رفت ...

مادر رقیه در گذشت .خبر کوتاه از یک ایمیل.
آه…..
ناگهان در پیچ در پیچ رقص او ایستاه بودم. پر شور و هماهنگ با استکان های کمرباریک دستش چرخ میزد و استکان بر استکان با نوایی موزون می نواخت، سبک بال می چرخید و میرقصید با استکان بال می زد بالاتر، بالاتر، پرید
پرید و رفت.
مادر رقیه، مادر رقیه، اولین بار بعد از انقلاب، بیاد ندارم کجا دیدمش اما در رقص بود؛ دست افشان و پا کوبان مهربانی لبخندش را برای انهایی که تشویق ش می کردند، ایثار می نمود.
او همیشه مادر رقیه ماند. کسی نامش فریه دانش گری را نمی شناخت. هفده سالگی مادر شد. سال های که دخترش پر و بال گرفت و به دانشگاه رفت، دکتر شد، او عاشق دخترش شد. همه وجودش شد رقیه. هم خط و هم فکر دخترش فدایی خلق… با دختر و دنیای ذهن او راه رفت و راه گشود، مخفی اش کرد. او را در همه جا حامی و پشتبان گردید. دیگر همه دوستان، هم مسلکان دخترش، یاران او نیز شدند. فدایی ها همه دختران و پسرانش شدند، همه شان را عاشقانه دوست داشت. رقیه دانشگری که تازه فارغ التحصیل شده بود، در سال ۱٣۵۰ دستگیر شد. به او ده سال حکم دادند. مادر رقیه، در پشت در زندان ها، در انتظار دختر، با مادران همراه و دلدار انها می شود و پشتیبان همه زندانی ها. اما در همان هنگام از همسایه هایش کسی نمی داند دختر مادر رقیه، در بند و زندان است. در خانه مستاجری می گوید در دانشگاه کارگر است. روزهای دوشنبه ی ملاقات، به در و همسایه می گفت به دانشگاه برای کار می رود.
آذر ماه ۱٣۵۷ اوج روز های انقلاب، رقیه با سه دوست هم بندش ازاد می شوند. در همان خانه مستاجری اش و مادر تا صبح بال گشوده در کنار انها می خوابد، یک دست زیر سرشان و یک دست روی شان، تا مبادا حکومت نظامی گنجینه هایش را برباید. و روزهای پی ان مادر به پیش است و دختر به بدنبالش؛ تا در تظاهرات و یا در درگیری پادگان ها شرکت جوید. این بار مادر است که به دختر شجاعت حرکت می دهد و او را با خود در پیچاپیچ موج انقلاب می کشاند. انقلاب پیروز می شود. مادر رقص کنان به استقبال دختران و پسران آزاد شده ش میرود.
انشعاب و جدایی ها پیش می آید. او جدایی اکثریت و اقلیت را قلبا نمی تواند، بپذیرد. همه همچنان دختر و پسر او بودند.
انقلاب چهره نمود و یکی یکی فرزندانش را خورد. زندان ها دوباره گشوده شدند. جواد و رقیه تازه ازدواج کرده بودند. مادر آرزوی نوه دخترش را در دل داشت، جواد را دستگیر کردند. دختر به اجبار به زندگی مخفی رو نمود و سرانجام راهی دیار غریب شد و مادر در این میانه ماند در کنار دیگر دختران و پسران مانده در وطن، در کنار مادران و پدران زندانی و اعدام شده ها، یار و غمخوارشان شد. او در میان مادران عاشق مادر فروغ بود، چرا که می دید او چگونه به همه پسران و دختران مبارز کشورش مهر می ورزد و یاورشان است، می گفت مادر فروغ عاشقتر از همه ماست؛ هیچکس به گرد شور عشق او نمی رسد.
بعد از گذشت زمانی طولانی، در فرودگاه افغانستان، رقیه را در آغوش کشید و گریان دستش را باز کرد. گفت:
«امانتی ات را اوردم تا تحویل تو دهم».
دو عکس از مزار خاکی جواد در خاوران بود.


آن روز ٨ مارس بود و بسیاری از زنانی که مادر می شناخت در سالنی جمع بودند که مادر وارد شد. سراپا شوق دیدار می رقصید، می چرخید و یک یک دختران را در اغوش می کشید. اینگونه است که هر کس می شنود مادر رقیه درگذشت، زیبایی رقص پرشور و پروانه وش او به تصورش می آید.
در افغانستان بوی ناخوش اختلافات افراد را حس کرده بود، از دخترش پرسید:
«رقیه؛ بین شما باز شکاف افتاده است؟ این درست نیست، شما امید یک مملکت هستید».

زنان ازاد شده از زندان جمهوری اسلامی، همراه مادر رقیه راهی نشتارود می شوند. در راه، مادرانه مواظب دخترانش است. از همه چیز می گوید و از همه می پرسد، اما خود حتی کلامی نمی گوید که دخترش رقیه در کدام کشور است. چگونه است و چراست؟ راز سر به مهر اسرار را سال ها است آموخته.
در نشتارود همه زنان زندانی ازاد شده جمع اند. میترا با خاطره اش، ماریه، سهیلا، شهین و زهره. عشرت، اکرم و ماریا، همه به جشن و شادمانی نشسته اند. عاشق لر می نوازد. موسیقی شاد آذری در فضا می پیچد. فریاد و تشویق دعوت به رقص: مادر رقیه، مادر رقیه!
مادر رقیه با ۴ استکان کمر باریک برخاسته، پا می کوبد و هماهنگ استکان بر استکان مینوازد، اوج می گیرد و بال می زند، با لبخندی بر لب از آزادی زندانیان زن. می پرد.
مادر رقیه سواد نداشت، اما مصدق را می شناخت و از دمکرات های آدربایجان برای دخترش به نیکی یاد می کرد. او با خرافات هم میانه ایی نداشت و فرزندانش را هم انگونه بار اورده بود. مادر ۵ فرزند بود و در طی ده سال سه پسرش را بر اثر سرطان از دست داد بود و چهارمی در بستر مرگ دست پنجه نرم می کرد و او نمی خواست دیگر مرگ این فرزندش را هم ببیند. مهربانی و گذشت مادر با اطرافیان زندگیش آنگونه بود که رفان عروسش، او را عاشقانه دوست داشت، هم او شد یار و غار آخرین لحظات حیاتش.
در ۹۵ سالگی با حواسی جمع، همه چیز را به خاطر داشت. یکشنبه در تلفن احوال تک تک را پرسید. اما دیگر بدن توان کشیدن روح نرم انسانی او را نداشت. هنگامه رفتن رسیده بود. او هم می خواست برود. بال گشود و چرخید و چرخید و استکان های کمر باریک بهم خوردند، موزون و هماهنگ با رقصش.
مادر رقیه پرید و رفت.

عفت ماهباز لندن
efatmahbas@hotmail.com

(۱) جواد، علیرضا اکبری شاندیز، همسر رقیه دانشگری (فران)، مسئول شاخه کردستان سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بود. در سال ۱٣۶۱ جواد را در کردستان دستگیر و در اواخر سال ۱٣۶۵ اعدام و در خاوران دفن می کنند.

 

تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۵ ۹:۲۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

چله ی زمستان

ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

گسترش مقاومت مردم، زمینه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!

پلیس نیویورک در جریان اعتصاب تاریخی آمازون کارگران را دستگیر کرد!

بەیاد رفیق از دست رفتە حامد هنرمند!

بازی هنوز تمام نشده !