مسئلە رابطە زبان با فکر یا ایدە سیاسی، مسئلە مهم و سابقەداری است. چنین بە نظر می رسد کە رابطە مستقیمی میان ایدە سیاسی با شیوە زبان (چگونە گفتن) و بە یک معنا اخلاق وجود دارد. مسئلە را بهتر بشکافیم.
چنانکە می دانیم در دنیای ایدەهای سیاسی، سە نوع گرایش از لحاظ فرم و روش برخورد برای امر تغییر وجود دارد: انقلابی گری، اصلاح طلبی و تحول طلبی. در این میان، انقلابیون خواهان تحولات رادیکال در جامعە اند، رفرمسیتها خواهان تغییرات تدریجی، و تحول طلبان گرایشیاند میان این دو، یعنی هم انقلابیاند و هم رفرمیست،… هم از این عاریت گرفتەاند، و هم از آن. در واقع اینان می توانند در مواقعی انقلابی شوند و در مواقعی رفرمیست. اما به این دلیل که سنتز دو ایدە انقلابی و رفرمیستی اند، پس بە مفهومی نە انقلابیاند و نە رفرمیست؛ و یا بە مفهومی هم انقلابیاند و هم رفرمیست. آنان تحول طلب اند! البتە باید بە این نکتە توجە داشت کە انقلابیون هم بە امر تغییرات تدریجی پایبند اند، اما در نگاە آنان امر تغییرات تدریجی نمی تواند بە نگاە و توجە آنان بە دولت منجر شود. آنان تغییرات تدریجی را اساسا در بطن جامعە جستجو می کنند و این در حالیست کە تحول طلبان بە امر دولت در قدرت هم توجە ویژەای دارند.
آنگاە کە بحث بر سر چگونگی بکارگیری زبان (کە در حوزە اخلاق هم قرار می گیرد) مطرح می شود، می توان طبق تجربە گفت کە انقلابیون بمانند روش انقلابیشان اغلب اوقات تند اند. یعنی خیلی راحت، کلامی بە رقبای خود حملە می برند، تنداند، انگ می زنند، حتی گاها توهین می کنند و بطورکلی وارد جوّی می شوند کە در آن، طرف را از لحاظ روحی و روانی می خواهند نامتعادل کنند. انقلابیون عرصە زبان را در مشابهت بسیار با عرصە جنگ ارزیابی می کنند. رفرمیستها برعکس، معمولا بە حکم ایدە و روش سیاسیشان بسیار کمتر در شیوە بکارگیری زبان، حمـلەای و انگ زن اند. آنان طبق معمول سعی می کنند طرف را بیشتر مجاب کنند و تا جائی کە می توانند نگذارند وارد یک فضای متشنج و متشتت بشوند. رفرمیستها عرصە زبان را بیشتر عرصە تفاهم و مجاب می بینند. اما آنگاە کە بحث بر سر تحول طلبان است شاید بشیوە اتوماتیکی می توان گفت کە بلە اینها هم بە حکم جایگاە میانی اشان هم هجومی و انگ زن اند و هم غیر این. و این ظاهرا منطقی می نماید، اما تجربە نشان دادە است کە تحول طلبان هم از لحاظ منش زبانی بە رفرمیستها نزدیک اند. آنان حتی در ظاهر برخورد انقلابی خود، علیرغم خواستهای رادیال خود، وارد میدان انگ زنی نمی شوند.
اما چرا انقلابیون کە هدفشان رستگاری انسان است این همە در شیوە کلامی خود عصبی، پرخاشگر و حملەگراند؟ شاید بتوان گفت کە عصبیت و حساسیت منفی آنان بهعلت حساسیت بیش از حداشان است نسبت بە ظلم، و یا بە اینکە چرا مردم نمی فهمند و باید با این عصبیت، اهمیت مسئلە را بە آنان بیشتر تفهیم کرد. یا شاید عصبیت آنان ناشی از روحیە انحصارگرائی است، اینکە آنان اند کە راست می گویند و بنابراین چونکە حامل حقیقت اند پس هر جور هم رفتار کنند حق دارند. یا شاید آنان از رفتارهای تند استفادە ابزاری می برند. بدین معنی کە مردم با عصبیت آنان این فکر در ذهنشان ایجاد می شود کە باید حقیقتی وجود داشتە باشد کە انقلابیون را این چنین برآشفتە کردەاست، حقیقتی تلخ، و بدین ترتیب بە شیوە خودبخودی مشروعیت و حقانیت آنان را تائید می کنند. و یا اینکە برخورد تند باعث ایجاد ترس در طرف مقابل می شود و بدین ترتیب باعث عقب نشاندنشان در جریان مبارزە و برخوردهای سیاسی. یعنی ‘زبان تند’ می شود بە سلاحی برای کشتن یا عقب راندن دشمن.
از آنجایی که انقلابیون بە تئوری آزادسازی لحظەای انرژی معتقدند، بنابراین همین تئوری، مبنائی برای منش زبانی و رفتاری اشان هم می شود. اما رفرمیستها برعکس، چون بە تئوری آزادسازی تدریجی انرژی اعتقاد دارند بنابراین در جریان مبارزە هم همین امر مبنای منش زبانی آنان قرار می گیرد.
البتە در مبارزە نمی شود نتیجە مبارزە را منوط بە منش زبانی کرد. واقعیت این است کە انقلابهای زیادی پیروز شدەاند اگرچە در زبان جنبە اخلاق را رعایت نکردەاند (یعنی می شود بدون اخلاق زبانی هم پیروز شد)، و بە همان نسبت رفرمیستها هم در بسیاری زمینەها پیروز نشدەاند بدون آنکە بە منش زبانی خود ضربە زدە باشند (یعنی می شود پیروز نشد اگرچە در زبان هم اخلاقی باشیم). و البتە عکس این دو حالت هم صادق است. پس الزاما میان نتیجە و زبان رابطە مستقیمی وجود ندارد.
اما این مانع از آن نمی شود کە بگوئیم زبان انقلابیون در ماهیت بە ضد خود و هدف انسانی خود تبدیل می شود، و زبان رفرمیستها همگرائی بیشتری با اهداف و ماهیت خود دارد. و بویژە در دورانی کە ما زندگی می کنیم، امر زبان برجستگی بیشتری می یابد. در واقع شیوە زبان گفتن از همان ابتدا می رساند کە فعالان سیاسی چە خوابی برای خود و مردم دیدەاند.