لویز آراگون (۱۹۸۲-۱۸۹۷م)، شاعر، رمان نویس، نماینده مهم سوررئالیسم فرانسوی، نویسنده سوسیالیستی، سیاستمدار فرهنگ سوسیالیستی، نماینده مهم رئالیسم سوسیالیستی در فرانسه، مقاله نویسی روشنگر،عضو حزب کمونیست فرانسه، عضو افتخاری آکادمی هنر آلمان شرقی، و ناشر، بین سالهای ۱۸۹۷ و ۱۹۸۲ میلادی در فرانسه زندگی نمود.
آراگون زیر تاثیر مکتب دادائیست، ادبیات را شروع نمود، سپس سوررئالیست، و بعد مبلغ مکتب مارکسیستی رئالیسم سوسیالیستی گردید، و در پایان باز به مکتب سوررئالیسم بازگشت. با پاول انوار و آندره برتون از جمله پایه گذاران مکتب سوررئالیسم بود. با ارنست بلوخ پایه گذار یک مجله ادبی فرهنگی سیاسی گردید. در جنگ داخلی اسپانیا علیه راستگرایان شرکت نمود. مدتی عضو جبهه مقاومت فرانسه علیه فاشیسم آلمان جنگید.عضو جنبش صلح علیه جنگ هنذوچین توسط فرانسه فعالیت نمود. برنده جایزه صلح لنین بود.
آراگون در مجموعه شعر “درد و رنج قلبی” سرودهایش را در خدمت مبارزه آزادی بخش ضد فاشیستی و وطنپرستی قرار داد. بعد از عضویت در حزب کمونیست فرانسه نماینده یک ادبیات سیاسی متعهد و مکتب رئالیسم سوسیالیستی شد. در سال ۱۹۶۰ از مکتب رئالیسم سوسیالیستی دوباره به مکتب سوررئالیسم بازگشت. در سال ۱۹۳۰ در کنگره نویسندگان پرولتری شوروی در شهر خارکف شرکت نمود. از سال ۱۹۵۴ عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست فرانسه شد.
آندره ژید، نویسنده معروف فرانسوی آراگون را شاعر و پیشاهنگ مکتب سوررئالیسم نامید. آراگون از سال ۱۹۶۸ بدلیل ورود ارتش شوروی به چکسلواکی از کمونیسم فاصله گرفت. برای او شعر و میهن پرستی دو مقوله قابل وحدت هستند. وی بدلیل اشعار مقاومت میهنی و اشعار عاشقانه برای همسرش، میان خوانندگان احترام خاصی داشت. بعد از جدایی از مکتب سوررئالیسم، رمانهایی به سبک فرانسوی مکتب رئالیسم سوسیالیستی، که تئوری هنر و ادبیات استالینیستی، بقول منقدین بورژوایی، بود، نوشت. ولی در پایان عمر از این مکتب نیز فاصله گرفت و باز به مکتب سوررئالیسم برگشت.
یکی از مشهورترین آثار آراگون، رمان ۳ جلدی “ناقوس های شهر باسل” که در سال ۱۹۳۴ بسبک مدرن نوشته شده. قهرمان داستان خانم کاترین میان وابستگی های بورژوایی، آنارشیستی، و کوشش تاخیرآمیز سوسیالیستی سرگردان است. این رمان به جنبش سوسیالیستی زنان در برابر جهان کاپیتالیستی مردها اشاره میکند. آراگون خانم کلارا زاتکین، کمونیست آلمانی را نمونه ایده آل زن فردای برابری طلب معرفی نمود. این رمان بعدها باعث شد تا آراگون را در ردیف نویسندگان مکتب رئالیسم سوسیالیستی بشمار آورند، و از طریق جلد سوم این رمان یعنی داستان “جهان واقعی” او را استاد سبک روایتی حماسی معرفی کنند. آراگون در این رمان به زوال جهان بورژوایی و صعود طبقه جدید پرولتاریا برای انقلاب سوسیالیستی می نماید. در این کتاب اشاره به وحدت کیفیت هنری و تعهد سوسیالیستی نیز شده است.
از جمله دیگر آثار لویز آراگون،- کشاورز پاریسی، محله پولدارها، طبقه مرفه مسافر، جناب آرولین، رمان ۶ جلدی کمونیست ها، هفته مذهبی مقدس، تصاویر خود یابی، بلاچ یا فراموشی، دیانای فرانسوی، جهان واقعی، تعقیب کننده تعقیب شده، هورا اورال، درد و رنج قلبی، برادرزاده آقای ها، رمان ناکامل، زندگی روستایی در پاریس، مجموعه اشعار، تئاتر، الزا خانم، هنری ماتیسه، ماجرای تلماخ، دروغ-حقیقت، مجموعه آثاراو بزبان فرانسوی بین ۳۶ و ۴۲ جلد است.
همسر آراگون، خانم الزا- تریولر، که نویسنده، شاعر و همفکر و همرزم شوهرش بود، از روسهای مقیم فرانسه بود که بین سالهای ۱۹۷۰-۱۹۹۶ زندگی نمود. آراگون مدتی دانشجوی پزشکی بود. پدرش به شغل وکالت مشغول بود. بیوگرافی و زمان زندگی آراگون در فرانسه، خواننده را بیاد مبارزات حزب توده در ایران و نویسندگان و فعالان حزبی می اندازد که مدافع سیاست های طرفدار شوروی بودند، و از هنر و ادبیات برای مبارزه اجتماعی در راه سوسیالیسم استفاده می نمودند. جالب است که آراگون با اینهمه کوشش فرهنگی و مبارزات اجتماعی، فقط یکبار تهدید به ۵ سال زندان شد، و کسی او را ترور ننمود و یا به خارج تبعید نکرد!
سوررئالیست های فرانسه بین سالهای ۱۹۳۹-۱۹۳۰ روی موضوع شوروی و نقش هنر و ادبیات ۲ دسته شدند. دسته اول خط آراگون و دسته دوم خط سالوادر دالی را دنبال نمودند. دالی می گفت هنر باید برای دل و احساس باشد. آراگون میگفت هنر و ادبیات باید در خدمت انقلاب کارگری و سوسیالیستی باشد. به نظر او سوررئالیست ها باید از ایده آلیسم سوررئالیستی فاصله بگیرند و ماتریالیسم دیالکتیکی را بعنوان فلسفه مارکسیستی قبول کنند. آراگون با اشاره به رفتار دولت فرانسه با هنرمندانی مانند سادول، کرول، و غیره میگفت دولت بورژوایی هر لحظه بخواهد میتواند فعالین اجتماعی سوررئالیستی را ممنوع کند یا به زندان بیندازد . تهدید او به ۵ سال زندان هم در این روال است. شعر پرچم سرخ او باعث شد تا گروها از طزفداران شعار “هنر برای هنر” خواهان اخراج او گردند. جرج سادول در نامه ای به کنگره نویسندگان در خارکف شوروی نوشته بود سوررئالیستها باید غلیه ایده آلیسم، فئودالیسم، و تروتسکیم، که ابزار دست بورژوازی هستند، افشاگری کنند. آندره برتون برای دفاع از آراگون وارد میدان شد و گفته بود شعر نمی تواند سند جرم باشد چون مقوله ای احساسی است و نه عقلی. برتون از آراگون خواست که سیاست حزبی کمونیستی را دنبال نکند و مستقل باشد. آراگون از توصیه دوم برتون دلخور شد و حاضر نشد سایر سوررئالیستها را در جریانات هنری حزبی باخبر نماید. آراگون در شعر” پرچم سرخ” خواهان خشونت علیه پلیس و اعضای سوسیال دمکرات فرانسوی شده بود. آراگون می بایست میان دوستان سوررئالیستی و رفقای کمونیستی یک گروه را انتخاب می نمود. ولی حزب کمونیست فرانسه تصمیم به اخراج سوررئالیست های غیر سیاسی نمود. گرچه در پایان خود آراگون هم حزب کمونیست و سیاست ادبی مارکسیستی را ترک نمود. اسپانیایی ها می گویند هنر برای هر موضوعی می تواند فقط یک بهانه باشد.