برای پاسخ به این سوال ها می توان یک روش ساده را انتخاب کرد: مطالعه بیکاری و اشتغال زنان در ایران به تفکیک شهر و روستا و همچنین به تفکیک استانهای کشور. این مطالعه کمک میکند تصویر بهتری از شرایط بازار کار زنان در ایران داشته باشیم. طبعا اگر موقعیت زنان باسواد در این مطالعه در نظر گرفته شود، تصویر روشنتر می شود.
قبل از تلاش برای توصیف این تصویر، باید بدانیم که در گزارشهای مرکز آمار ایران، افراد بالای ده سال را «جمعیت در سن کار» در نظر میگیرند و جمعیت فعال و غیرفعال بر این اساس، محاسبه و اعلام میشود.
در نمودار ۱ جمعیت «زنان شاغل باسواد» و جمعیت «زنان باسواد» که از نظر اقتصادی، غیرفعال هستند، براساس اطلاعات گزارش مرکز آمار ایران از «نتایج آمارگیری نیروی کار» سال ۱۳۹۴ نشان داده شده است. در سال ۱۳۹۴ بیشتر از ۲۸ میلیون و ۱۱۶ هزار زن در کشور از نظر اقتصادی، غیرفعال بودهاند که از این تعداد بیش از ۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر باسواد هستند. ۱۷ میلیون و ۶۷۸هزار نفر از این زنان باسواد و غیرفعال، در شهرها زندگی میکند و ۵ میلیون و ۱۳۴هزار نفر ساکن روستاها هستند.
در سال تحصیلی ۱۳۹۳-۱۳۹۴ تعداد دانشجویان دختر حدود ۲ میلیون و ۲۰۰هزارنفر، تعداد دانشآموزان دختر در مقطع راهنمایی، حدود یک میلیون نفر و تعداد دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه عمومی حدود یک میلیون و ۵۰۰هزار نفر بوده. و این یعنی در مجموع حدود ۵ میلیون از آمار زنان باسواد همچنان در حال تحصیل هستند.
براساس دادههای نمایش داده شده در همین نمودار، نسبت مشابهی نیز برای اشتغال زنان وجود دارد؛ بهطوریکه از ۳ میلیون ۴۶۰ هزار زن شاغل کشور بیش از ۲ میلیون و ۹۷۵ هزار نفر باسواد هستند که ۲ میلیون و ۲۲۹ هزار نفر از آنها در شهرها و ۷۴۶ هزار نفر نیز در روستاها زندگی میکنند.
بنابراین تعداد زنانی که در سن کار قرار دارند ولی غیرفعالند حدود ۸ برابر بیشتر از تعداد زنان شاغل است. همچنین اگر این مقایسه تنها در بین زنان باسواد صورت گیرد، مشخص میشود که زنان باسواد غیرفعال ۷.۶ برابر زنان باسواد شاغل هستند. این نسبت در بین زنان شهرنشین ۸ و در بین زنان روستایی ۶.۸ است.
سهم بخشهای اقتصادی در اشتغال زنان به تفکیک زنان
براساس اطلاعات مرکز آمار ایران (نمودار شماره ۲)، زنان شاغل بیشتر در بخش خدمات مشغول به کارند. بعد از آن صنعت قرار دارد و کمترین سهم آنها در بخش کشاورزی است. سهم بخش خدمات در اشتغال زنان ۴۸.۶ درصد و سهم بخش کشاورزی و صنعت به ترتیب ۲۶.۱و ۲۵.۳ درصد است.
در بررسی دقیق تر، میبینیم در تعداد قابلتوجهی از استانهای کشور سهم اشتغال از بخشهای اقتصادی تغییر میکند، پس نمیتوان نتیجه گرفت که این نسبت از اشتغال به تفکیک سه بخش اقتصادی در سراسر ایران و در تمام استانها به شکل یکسان وجود دارد.
همانطور که نمودار شماره ۳ می گوید، در ۱۴ استان سهم خدمات در اشتغال زنان بیشتر از متوسط آن در سطح کشور (۴۸.۶ درصد) است. در ۸ استان این سهم بیشتر از ۶۰ درصد است و در تهران که بیشترین شاغل زن در کشور را دارد، حدود ۸۰ درصد زنان شاغل، در بخش خدمات کار میکنند که با متوسط کشوری فاصله قابلتوجهی دارد.
همچنین سهم خدمات از اشتغال زنان دارای رابطه یک به یک با تراکم جمعیت شهری نیست. بهطوریکه استانهای تهران و البرز که بیشترین تراکم جمعیت شهری را دارند در صدر این نمودار هستند اما استانی مانند خراسان رضوی اساسا در بین ۱۴ استان اول نیست و استان اصفهان با فاصله در رتبه ۱۳ قرار دارد.
همچنین در ۱۶ استان سهم بخش صنعت در اشتغال زنان بیشتر از متوسط آن در سطح کشور اعلام شده است؛ بهطوریکه در ۸ استان این سهم بیشتر از ۳۰ درصد بوده است.
در ۱۷ استان نیز سهم بخش کشاورزی در اشتغال زنان بیشتر از متوسط آن در سطح کشور است. در ۱۱ استان سهم کشاورزی در اشتغال زنان بالای ۳۵ است (در خراسان رضوی ۳۴.۹ درصد است که رقم گرد شده). بهعبارت دیگر آمار کشوری نشان میدهد صنعت کمترین سهم را در فرصتهای شغلی زنان دارد. در ۱۷ استان کشور (بیشتر از نصف استانها) هم شرایط بهگونهای است که سهم کشاورزی افزایش قابلتوجهی دارد. در ۸ استان خراسان شمالی، آذربایجان غربی، کرمانشاه، اردبیل، زنجان، خراسان جنوبی، کردستان و آذربایجان شرقی بخش کشاورزی بالاترین سهم را از اشتغال زنان داشته است. این موضوع نشان میدهد، سهم اشتغال روستایی در تعداد زیادی از استانها بالاست و مطالعه استانی، تصویر متفاوتی از بررسی آمار سراسری ارایه میدهد.
سهم بخش خصوصی و عمومی از اشتغال زنان
در یک بررسی دیگر میتوان اشتغال زنان را از نظر فعالیت آنها در بخش خصوصی یا بخش عمومی مورد مطالعه قرار داد. براساس اطلاعات مرکز آمار ایران در گزارش یاد شده در سطور بالاتر، ۷۴.۲ درصد از زنان شاغل ایران، در بخش خصوصی در حال فعالیت هستند و ۲۵.۸ درصد در بخش عمومی کار میکنند.
مطالعه این دستهبندی به تفکیک استانی و براساس آنچه در نمودار شماره ۴ نمایش داده شده، نشان میدهد در ۱۵ استان سهم بخش خصوصی از اشتغال زنان بیش از ۷۴.۲ درصد است که به عنوان متوسط کشوری گزارش شده. در ۱۰ استان از این ۱۵ استان این درصد بالای ۸۰ درصد است. (این سهم در دو استان هرمزگان و اصفهان ۷۹.۵ درصد است و رقم گرد شده)
به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت در این استانها مراکز دولتی و ادارات حکومتی به نسبت پایینتری پذیرای زنان شاغل هستند و به نسبت بخش خصوصی، زنان کمتری را به استخدام درآوردهاند. توجه به این نکته لازم است که سهم بالای بخش خصوصی از اشتغال زنان در این استانها، به معنای ایجاد اشتغال بالا نیست و صرفا بیانگر نسبت بالای زنان شاغل بخش خصوصی به بخش عمومیست.
همچنین براساس آنچه در نمودار شماره ۴ نمایش داده شده، در ۱۶ استان، سهم بخش عمومی از اشتغال زنان بیشتر از متوسط کشوری آن است که ۲۵.۸ درصد اعلام شده است.
نکته مهم اینکه تعداد قابلتوجهی از استانهایی که در آنها سهم بخش عمومی از اشتغال زنان بیشتر از متوسط کشوریست، جزو استانهای محرومتر کشور به شمار میروند. از جمله این استانها میتوان به سیستان و بلوچستان، کهکیلویه و بویراحمد، چهارمحال بختیاری، لرستان، ایلام و بوشهر اشاره کرد.
جمعبندی
وجود ۲۲ میلیون و ۸۰۰ هزار زن باسواد غیرفعال در کشور رقم بالا و نگرانکنندهایست و وضعیت نامطلوب زنان با سواد در مشارکت اقتصادی را نشان میدهد. حتی اگر حدود ۵ میلیون دانشآموز و دانشجوی زن را از این آمار کم کنیم)، باز هم عدد ۱۷میلیون و ۸۰۰هزار نفر یک تصویر نگران کننده را نشان می دهد. این آمار البته مربوط به سال ۹۴ است و بعید نیست که با توجه به دشواری های اقتصادی در طول دو سال گذشته افزایش یافته باشد.
همچنین با توجه به اینکه عمده فرصتهای شغلی در بخش کشاورزی در روستاهاست، اینکه در ۱۷ استان کشور سهم بخش کشاورزی بیشتر از سهم آن در متوسط کشوری است، بدان معناست که در این ۱۷ استان، فرصت شغلی در مشاغل شهری برای زنان باسواد کمتر ایجاد شده است. پس توازن بازار کار زنان در سطح کشور یکدست نیست و غیرمتقارن است. در تحلیل یا سیاستگذاری برای بازار کار هر استان، در نظر گرفتن شرایط ویژه و بومی آن منطقه از اهمیت برخوردار است که تحلیل آمار نشان میدهد مسوولان سیاستگذاری توجهی به این عوامل نداشتهاند. علاوه بر آن، با نگاه به درصد بالای اشتغال زنان در بخش خصوصی میتوان نتیجه گرفت که مراکز دولتی و ادارات حکومتی تمایل بسیار کمتری به استخدام زنان دارند و گام موثری برای اشتغال زنان باسواد برنمیدارند.
این گزارش با استفاده از این دادهها از پایگاه داده باز ایران نوشته شده است:
جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر شاغل باسواد برحسب دوره یا مدرک تحصیلی به تفکیک جنس و استان در سال ۱۳۹۴
جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر بیکار باسواد برحسب دوره یا مدرک تحصیلی به تفکیک جنس و استان در سال ۱۳۹۴
جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر غیرفعال باسواد برحسب دوره یا مدرک تحصیلی به تفکیک جنس و استان در سال ۱۳۹۴
شاغلان ۱۰ ساله و بیشتر بر حسب جنس و سن به تفکیک گروههای عمده فعالیت اقتصادی در سال ۱۳۹۴
جمعیت ۱۰ ساله و بیشتر غیرفعال برحسب جنس به تفکیک علت عدم جستجوی کار در سال ۱۳۹۴