حقیقت این است که بحران مالی گریبان جمهوری اسلامی را گرفته است. از طرفی کفگیر به ته دیگ خورده است، و از طرفی دیگر از آغاز ماه اگوست سال جاری تحریم ها علیه جمهوری اسلامی آغاز می شود و این همه به در و دیوار کوبیدن مسولین دستگاه دولتی ایران، تلاش به نشان دادن فعالیت دیپلماتیک در عرصه بین المللی، فقط سرخ کردن صورت به ضرب سیلی است. جمهوری اسلامی به تب و تاب افتاده است و قطعا سرانجام باز هم روزی می رسد که یکی جام زهر را بنوشد و باز هم نرمش قهرمانانه ای از خودش نشان دهد! اما برای خوش رقصی ها و دروغ پردازی های جمهوری اسلامی که فقط در راستای ضد منافع ایران و ایرانی بوده است، دیگر کسی هورا نمی کشد و کف نمی زند و دیگر حنای شان رنگ ندارد. به همین دلیل باید گفت جمهوری اسلامی نه فقط اعتبار مالی، بلکه اعتبار سیاسی خود را هم از دست داده است و بیشتر از همه، بویژه از نظر مردم ایران آنچنان پست و خوار شده است که دیگر با هیچ ترفندی نمی تواند کسب اعتبار کند. اگر کشورهای اروپایی تا چند وقتی به نام حفظ “برجام” سعی به حمایت از جمهوری اسلامی نموده اند؛ قطعا جمهوری اسلامی در خفا مجبور به امتیاز و قرارهای چه بسا ننگین تری از نوع توتال در قبال این حمایت ها شده باشند. نمونه اش قرارداد کنترل نیروگاه اتمی اراک با انگلیسی ها و یا اختصاص دادن درآمدهای ایران در بانکی که روابط مالی ایران را مورد نظر و ید قدرت داشته باشد.
حال آقای حسن روحانی در سوئیس، احتمال بسته شدن تنگه هرمز را عنوان کرد! او همان حرفی را می زند که تا امروز از دهان فرماندهان سپاه و مسولین امنیتی و نماینده های آقای خامنه ای بیرون می آمد و او به آنها اعتراض داشت! فرض این که ما گفتار سخیف آقای رییس جمهور را در قالب همان مصرف داخلی بدانیم، زمان و شرایط چنین گفتاری هم به پایان رسیده و مردم ایران به ویژه طی یک سال اخیر با رونمایی از رانت خواری ها و فساد دولتمردان کشور باخبرشده اند و می دانند زوال جولان و گردن کشی جمهوری اسلامی فرا رسیده و غربی ها هم می دانند که جمهوری اسلامی بیشتر از هر وقت در چنبره سیاست پردازی های ایدولوژیک و دشمن ساز خود گیر کرده است.