دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۵

دوشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۵

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم...
نتانیاهو کاخ سفید را نادیده می‌گیرد، زیرا انجام این کار هیچ هزینه‌ای ندارد. در سال ۱۹۸۲ رونالد ریگان، مناخیم بگین، نخست‌وزیر اسرائیل را پس و کشتار فسطینیان در پی تهاجم...
۱ مرداد, ۱۴۰۳
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
نویسنده: نیکلاس کریستوف - برگردان: گودرز اقتداری
غم دیگر
شنیدستم غمم را میخوری، این هم غم دیگر، دلت بر ماتمم می‌سوزد، این هم ماتم دیگر
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
نویسنده: ابوالقاسم لاهوتی
پایان تلخ یک ریاست جمهوری
بایدن می‌داند که باید برود، اما این بدان معنا نیست که از این موضوع خوشحال است. ننسی پلوسی کسی بود که با هوش و ذکاوت سیاسی به رئیس‌جمهور گفت که...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
نویسنده: سیمور هرش - برگردان : گودرز اقتداری
کاش میشد
کاش میشد چهره ها رنگ پریشانی نداشت، برق تیز خنجر و کینه نداشت. مثل دریا بود شفاف و زلال، مثل ابریشم نرم لطیف
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور
ایجاد، تقویت و توسعه و حفظ نهادهای مدنی و تشکل‌های صنفی و سیاسی باید در کانون برنامه های افراد، شخصیت ها و احزاب و سازمان ها قرار داشته باشد، چه...
۳۱ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
نویسنده: گروە خرداد، هواداران سازمان فداییان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور
بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴
بر اساس بیانیۀ دادگاه بین‌المللی دادگستری، سیاست‌های شهرک‌سازی و بهره‌برداری اسرائیل از منابع طبیعی در سرزمین‌های فلسطینی نقض قوانین بین‌المللی است. دادگاه، گسترش قوانین اسرائیل به کرانۀ باختری و بیت‌المقدس...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محسن نجات حسینی
نویسنده: محسن نجات حسینی
سیاست‌گریزی زنان یا سیاستِ گریزِ دولت از زنان
قوانین نابرابر، عدم حمایت‌های لازم و محیط‌های مردسالارانه، زنان را از مشارکت فعال در سیاست بازمی‌دارد. حضور کم‌رنگ زنان در سیاست به معنای نبود صدای نیمی از جمعیت در تصمیم‌گیری‌های...
۳۰ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زری
نویسنده: زری

سازمان در پائیز سال ۱۳۵۶ مواضع بیژن جزنی را پذیرفت!

بیژن اما علیرغم اینکه در زندان و زیر کنترل شدید مامورین رژیم شاه بود، این تغییر و جهت گیری مثبت را با درایت، هوشیاری و تدبیر، گام بگام پیش برد. نظرات و تلاش های مستمر و پیگیرانه او در این زمینه ، یکی از مهمترین عوامل و زمینه ساز تغییر نظرسازمان چریکهای فدائی خلق ایران در جهت پذیرش دیگر اشکال و روش های مبارزه بود.

١. شما چه جایگاهی برای بیژن جزنی در جنبش فدائی قائل هستید؟ به عنوان نظریه پرداز یا پراتیسین و یا هر دو؟ تاثیر او در جنبش فدائی را چگونه ارزیابی می کنید؟

من این شانس را نداشتم که از نزدیک با رفیق بیژن جزنی آشنا بشوم. نام او را از سال های ۱۳۴۷ شنیده بودم. در اواخر سال ۱۳۵۰ در زندان تبریز، توسط یکی از زندانیان سیاسی به طور پراکنده با برخی نظرات جزنی آشنا شدم. در اواخر سال ۱۳۵۲ در زندان اورمیه (رضائیه)، یکی دیگر از زندانیان سیاسی که از زندان تهران به آنجا منتقل شده بود، بخشی از نوشته جزنی در باره تاریخ ۳۰ ساله را در اختیارم گذاشت که برای من جالب بود. ریزنویس این مطلب را هنگام آزادی از زندان در خرداد ۱۳۵۳، با خودم بیرون بردم. حدود یک ماه بعد از آزادی من از زندان اورمیه در اواخر خرداد سال ۱۳۵۳، رفیق بهروز ارمغانی مسئول گروه سابق ما، از طریق محمدرضا حدادپور و مهری با من تماس گرفت. بهروز بعد از دستگیری در اواسط بهار سال ۱۳۵۰، حدود ۲ سال با بیژن رابطه تنگاتنگی داشت. بعد از ملاقات با بهروز در تبریز در خانه پدری او، طی یک نشست و مروری برآنچه برگروه ما گذشته بود، بهروز درجریان گفت و شنود در باره مسائل مربوط به جنبش و همکاری با سازمان چریکهای فدائی خلق ایران، جوهر نظرات بیژن در زمینه اهمیت کار سیاسی را با من در میان گذاشت. او با احترام خاصی از ییژن یاد می کرد و اهمیت ویژه ای برای او قائل بود.

در این مقطع فدائیان، در جنبش دانشجوئی، در میان نسل جوان چپ و بخش بزرگی از روشفکران و هنرمندان جامعه، در داخل و خارج کشور نفوذ گسترده ای یافته بود. اغلب محافل و گروه های چپ که در شهرهای بزرگ و کوچک ایران پراکنده و به نحوی از انحاء و به شکل شبکه ای با هم ارتباط داشتند، به لحاظ سیاسی به دفاع از سازمان فدائیان برخاسته بودند.

بِیژن که خود از نظریه پرادازان و تدارک کنندگان مبارزه مسلحانه بود، از همان آغاز، در نقد مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک ـ نظر رفیق مسعود احمد زاده ـ که به راهنمای عمل چریکهای فدائی خلق ایران بدل شده بود، این نظر را پیگیرانه مطرح کرد که مبارزه نباید تنها به شکل و روش مسلحانه باشد بلکه باید دیگر اشکال و روش مبارزه نیز به کار گرفته شود. این نظر در ابتدا در درون سازمان و دیگر نیروهای فدائی در زندان با مقاومت سنگین مواجه شد. اما از اواخر سال ۱۳۵۳ در زندانها و نیز درون سازمان، تمایل به نظرت بیژن جزنی در زمینه اهمیت کارسیاسی یشتر و بیشتر شد.

باتوجه به اینکه  سازمان، نفوذ سیاسی وسیعی در جنبش دانشجوائی و میان نیروهای روشنفکری پیداکرده و حمایت معنوی قابل توجهی در میان نیروهای سیاسی مخالف رژیم شا و بخشی از مردم بدست آورده و خود را تثبت کرده کرده بود ، این سوال درمیان فدائیان مطرح شده بود که  مبارزه مسلحانه چگونه  توده ای می شود؟ من بعد از مخفی شدن در اسفندسال ۱۳۵۳ این سئوال را در حدود فروردین سال ۱۳۵۴، با رفیق علی اکبرجعفری (خسرو ) که عضو رهبری سازمان و مسئول شاخه ما بود در میان گذاشتم. او نفوذ گسترده سازمان در جنبش دانشجوئی را نشانه ای از توده ای شدن مبارزه مسلحانه قلمدادکرد و من نپذیرفتم. نظر به سابقه فعالیت سیاسی گروه ما و علایق شخصی من به اهمیت کار سیاسی، به دفاع از اهمیت و نقش کارسیاسی پرداختم. چندی بعد، مهدی فوقانی مسئول تیم ما، جزوه «چگونه مبارزه مسلحانه توده ای می شود؟» را در اختیار من قرار داد ولی نگفت که این جزوه، نوشته  بیژن جزنی است. من اما بعد از مطالعه حدس زدم که باید نوشته جزنی باشد. بعد از ترور بیژن و ۸ تن دیگر از رفقای ما و مجاهدین، نام بیژن جزنی در درون سازمان و در سطح جامعه به عنوان یکی از برجسته ترین رهبران پایه گذار سازمان مطرح شد. قبل از آن در خانه تیمی رشت، جزوه « آنچه یک انقلابی باید بداند» را مطالعه کرده بودم.  

بیژن به عنوان نظریه پرداز ،علیرغم اینکه نظر رفیق مسعود احمدزاده در زمینه «مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک»  را مورد نقد و انتقاد قرار داده بود ولی خود، مبارزه مسلحانه را به عنوان محور دیگر اشکال  و روشهای مبارزه قرارداده بود. با این همه، او نقش تعیین کننده در جهت تغییر روش و شکل مبارزه سازمان از مبارزه صرفا مسلحانه به دیگراشکال و روش های مبارزه داشت. این تغییر جهت در آن مقطع گام مهمی به سمت کاربست دیگر روشها و اشکال مبارزه در میان طرفداران مبارزه مسلحانه بود.

شاید امروز این تلاش در جهت تغییر در روش و شکل مبارزه فدائیان، بی اهمیتی به نظر بیاید ولی واقعیت این است که این جهت گیری، در آن شرایط و فضائی که گرایش مثبت نسبت به مبارزه مسلحانه در جهان، منطقه و جامعه ما وجود داشت و اغلب نیروهای سازمان به دیگر اشکال مبارزه اهمیت چندانی قائل نبودند، کار بسیار سخت و بزرگی بود. بیژن اما علیرغم اینکه در زندان و زیر کنترل شدید مامورین رژیم شاه بود، این تغییر و جهت گیری مثبت را با درایت، هوشیاری و تدبیر، گام بگام پیش برد. نظرات و تلاش های مستمر و پیگیرانه او در این زمینه ، یکی از مهمترین عوامل و زمینه ساز تغییر نظرسازمان چریکهای فدائی خلق ایران در جهت پذیرش دیگر اشکال و روش های مبارزه بود.

رهبری سازمان از اوایل سال ۵۴ اقداماتی مشخصی در جهت کاربست دیگر روش ها و اشکال مبارزه انجام داد. من در برخی نوشته ها و مصاحبه ها به این اقدامات پرداخته ام. اینجا به طور فشرده به آن ها اشاره می کنم. یکی از مهمترین اقدامات، تهیه و انتشار یک نشریه خبری ـ سیاسی بنام «نبرد خلق کارگران و زحمتکشان» بود. این نشریه متفاوت با «نبرد خلق» بود که قبلا منتشر می شد. این نشریه خبری ـ سیاسی، متاسفانه به دلیل دستگیری بهمن روحی آهنگران که از اعضای موثر رهبری سازمان بود و ضربات بعدی، فقط یک شماره منتشر شد. ارتباط با تعدادی از کارگران با تجربه در زمینه کارسندیکائی، تغییر سازماندهی تیم های سازمان و هواداران در جهت کارسیاسی و تشکیلاتی در کارخانه ها و محل کار و زندگی، تغییر ساختار و روش تصمیم گیری در درون سازمان در جهت مشارکت اعضا و… ازجمله اقدامات در جهت یاد شده بود.

با این همه لازم است صراحتا گفته شود که علیرغم اینکه نظرات رفیق بیژن جزنی در باره اشکال و روش مبارزه، نسبت به نظرات رفیق مسعود احمدزاده و دیگر هم نظران او، تعدیل یافته و همه جانبه بود ولی متاسفانه بر محور مبارزه مسلحانه تبیین شده بود. او از یکسو مبارزه مسلحانه هم استراتژی و هم تاکتیک مورد نظر مسعوداحمدزاده را مورد نقد و انتقاد قرارمی داد و بر دیگر اشکال مبارزه تاکیدمی کرد و از سوی دیگرخود، بر نقش محوری مبارزه مسلحانه در میان دیگر اشکال و روشها تاکید داشت. او از یکسو کاربست اشکال روشهای غیرمسلحانه مبارزه را پای دوم جنبش می دانست و از سوی دیگر مبارزه مسلحانه را محور می دانست. تا آنجا که من اطلاع دارم ، رفیق بیژن تازمانی که زنده بود نتوانست این تناقض بزرگ در نظر خود را رفع کند. بیژن در این زمینه نتوانست، روش نقد و انتقاد را که در مورد دیگر نیروهای سیاسی بکار می گرفت، در مورد نظرات خود بکار بگیرد.

در پروسه غلبه نظرات بیژن در میان فدائیان در درون زندان و سازمان، نقش محوری مبارزه مسلحانه نیز به تدریج زیر سئوال رفت. در این مقطع متاسفانه رفیق بیژن جزنی در میان ما نبود که شاهد نقد و انتقاد طرفداران نظریات خود نیز باشد. من فکر می کنم، با استعداد، خلاقیت و دانش و تجاربی که او داشت، می توانست راسا، این تناقض نظری خود را درجهت پذیرش کامل دیگر اشکال مبارزه رفع کند. اما رژیم شاه مجال چنین تغییری را به او و دیگر یارانش نداد.  

٢. بیژن جزنی در تدوین استراتژی سیاسی توجه جدی به نوع حکومت داشت. او خصلت دیکتاتوری فردی شاه را دید و به همین خاطر ” نبرد بادیکتاتوری شاه” را به عنوان شعارسیاسی محوری  طرح نمود. نظر شما نسبت به این شیوه برخورد چیست؟

یکی دیگر از مباحث بسیار مهمی که بیژن در زندان مطرح کرد، استراتژی سیاسی «نبرد با دیکتاتوری شاه» بود. این موضع، با مخالفت های جدی روبرو شد. چریکهای فدائی خلق ایران، از بدو اعلام موجودیت از سیاهکل، استراتژی سیاسی «سرنگونی رژیم شاه وابسته به امپریالیسم» را مطرح کردند اما جزنی، دو سه سال بعد، موضع «نبرد با دیکتاتوری شاه» را به عنوان استراتژی سیاسی در آن مرحله از جنبش ارائه کرد. من نمی خواهم در اینجا وارد استدلالات بیژن و مخالفان نظر او بشوم. ولی واقعیت این است که این استراتژی سیاسی، در آن شرایط ، واقع بینانه، خلاقانه و منطبق با شرایط بود. بیژن در اینجا نیز، به عنوان یک نظریه پرداز سیاسی و یک رهبر سیاسی کارآزموده و پخته که در سیاست گذاری استراتژیک و تاکتیکی توجه جدی به توازن قوا دارد، برآمد کرد.

در عین حال لازم است به یک نکته بسیار مهم اشاره کنم. من در زندان هائی که رفیق بیژن و حسن ضیاء ظریفی بودند، نبودم و اطلاعی در این زمینه ندارم که آیا آنها بعداز آغاز مبارزه مسلحانه در اواخر سال ۱۳۴۹، در تکمیل نظرات و تحلیل ها و استراتژی سیاسی مورد نظرشان، مباحثی در باره ضرورت، اهمیت و نقش آزادی و دمکراسی و انتخابات آزاد مجلس ملی در حیات ملت و ساختمان جامعه، طرح کرده بودند یا نه؟ تا آنجا که من نوشته های بیژن را از سال ۱۳۵۴ به بعد خوانده ام و اطلاع دارم، این ارزش ها، ضرورت ها و نیازها و اهداف در این نوشته ها برجسته و عمده نبودند.

و این در حالی است که بِیژن جزنی خود در سال ۱۳۴۷، چند سال قبل از اعلام موجودیت چریکهای فدائی خلق ایران از سیاهکل، می گوید: «من خواستار آزادی یعنی تامین حقوق فردی و اجتماعی ملت ایران که در قانون اساسی و اعلامیه حقوق بشر جهانی تصریح شده است می باشم. من این آزادی را لازمه حیات ملت ایران بشمار می آورم. چون هر اصلاح و اقدامی در هرزمینه بخواهد به نتایج مطلوب برسد، این آزادی و دمکراسی ضروری است. فقط در سایه آزادی و دمکراسی است که ملت ایران می تواند نیروی خلاقه خود را در ساختمان کشور به حد کمال بکار بگیرد و ایرانی آباد و پیشرفته به دنیا عرضه کند… انتخابات آزاد که باید مجلس ملی را بوجود آورد، باید بطور صحیح و بی طرفانه انجام شود. اینها مسائلی است که ازسالیان گذشته برایشان فعالیت کرده ام».

حسن ﺿیاء ظریفی، یکی دیگر از برجسته ترین پایه گذاران گروه جزنی می گوید:

” مهمترین مساله در کشور آزادی و دموکراسی است. پیشرفت و ترقی واقعی مملکت، تکامل واقعی جامعه ایرانی در گرو حل مساله آزادی و دمکراسی است. در گرو حل این مساله است که در اخذ تصمیمات، مردم، نه در حرف، بلکه واقعاً در عمل به حساب آیند…” (کتاب زندگی نامه حسن ضیاء ظریفی ـ نوشته ابولحسن ضیاء ظریفی ـ ویکی پدیا).

صفائی فراهانی یکی دیگر از پایه گذاران و رهبران چریکهای فدائی خلق ایران نیزمی گوید: «ما برای بدست آوردن آزادی های اولیه، برای به دست آوردن شرایط دمکراتیک که در آن شرایط، تمامی ملت از آزادی های اولیه که آزادی بیان، اعتقاد و مطبوعات از ابتدائی ترین آن است مبارزه می کنیم» (کتاب پرواز با با بال های آرزو. نقی حمیدیان).

اما علیرغم علم و آگاهی چنین نظریه پردازان و پایه گذارانی نسبت به ضرورت و اهمیت و نقش آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد در جامعه ما، متاسفانه آنها این ارزش ها و اهداف را در مباحث و نوشتجات و متن اهداف و مشی سیاسی مورد نظر خود برجسته و عمده نکردند.

اینکه به چه دلایلی چنین نشده است، مورد بحث ما در این نوشته نیست ولی عدم انجام این کار به هر دلیلی ـ از جمله به لحاظ عقل نظری و یا به لحاظ سیاسی و یا هر دو ـ  باشد، یکی از بزرگ ترین و شاید بزرگترین  ایراد او خطای سیاسی رفیق بیژن جزنی به عنوان برجسته ترین نظریه پرداز جنبش چریکی و سازمان چریکهای فدائی خلق ایران است.

اگر بیژن جزنی و حسن ضیاء ظریفی از سال های ۴۷ ببعد و پس از سیاهکل در پروسه تکمیل نظرات سیاسی خود و هنگام تبیین و تدوین «نبرد با دیکتاتوری شاه»، آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد مجلس ملی را، در بطن و متن «نبردبا دیکاتوری شاه »، برجسته و عمده می کردند، آیا این احتمال وجود نداشت که جریان فدائی از مسیری غیر از آنچه قرار داشت، قرار بگیرد؟ در زمینه کاربست اشکال و روشهای غیرمسلحانه چنین شد.

متاسفانه رهبری وقت سازمان نیز تا تیرماه ۱۳۵۵، استراتژی سیاسی «نبرد با دیکتاتوری شاه» و آن بخش از نظرات بیژن و حسن ضیاء ظریفی در باره آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد را در درون سازمان، به بحث نگذاشت. رهبری وقت سازمان، جزوه «نبرد با دیکتاتوری شاه » نوشته رفیق بیژن را، قبل از ضربات تیرماه ۱۳۵۵، در اختیار همه تیم ها قرار نداده بود. بهروز ارمغانی که از اواخرسال ۱۳۵۳ به عضویت رهبری سازمان درآمده بود و بعد از درگذشت رفیق علی اکبرجعفری در اوایل سال ۱۳۵۴مسئول شاخه ما شد، یکی دوبار به این موضوع  اشاره کرد ولی هیچوقت به عنوان یک موضوع مهم سیاسی، در دستور بحث تیم ها قرار نگرفت. برای من دلیل این کار رهبری سازمان روشن نیست. این جزوه برای اولین بار (بعد از ضربه خوردن شاخه ما در رشت، تهران و قزوین و…  انتقال من از رشت به  تهران و مشهد و بعد از کشته شدن تمامی رهبران سازمان در ۸ تیرماه ۱۳۵۵ در اواخر تیرماه ) توسط رفیق حسن جان فرجودی (رحیم) مسئول تیم مشهد، در اختیار من قرار گرفت. او گفت که «نبرد با دیکتاتوری شاه» جزو آثار رفیق جزنی است و نظر مرا در باره انتشار بیرونی آن خواست. در انزمان پاره ای از رفقا، با انتشار این جزوه موافق نبودند. عمده استدلاشان این بود که رژیم نباید به تاکتیک هائی که جزنی در این جزوه مطرح کرده پی ببرد. تا آنجا که خاطرم است تا آنزمان، نوشته های بیژن جزنی توسط سازمان در سطح جامعه منتشر نشده بود. حسن فرجودی (رحیم) موافق انتشار آن بود و من نیز بعداز مطالعه جزوه، از انتشار آن بدلیل اهمیت سیاسی اشی دفاع کردم. این جزوه در سطح جامعه منتشر شد. این نوشته بیژن نیز، این بار در جهت تغییرسیاست استراتژیک سازمان نقش تعیین کننده ایفا کرد.

بعد از ۸ تیرماه سال ۱۳۵۵بود که مسئولین وقت سازمان، همه نوشته های بیژن را منتشر کرد. ما در پائیز سال ۱۳۵۶ بمناسبت ۱۶ آذر، طی انتشار « پیام دانشجو»، پذیرش مواضع بیژن جزنی توسط سازمان را رسما اعلام کردیم.

متاسفانه، نه رهبری وقت سازمان تا ۸ تیرماه ۱۳۵۵و نه ما مسئولین وقت سازمان در طول سالهای ۱۳۵۶ تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نقش و اهمیت نظری، برنامه ای و استراتژیکی و تاکتیکی ارزشها، اهداف و نیازهای آزادی، دمکراسی و انتخابات آزاد در حیات ملت، دمکراتیزه کردن ساختار سیاسی و تامین پیشرفت، عدالت اجتماعی و رفاه مردم و استقلال کشور را مورد توجه جدی قرار ندادیم.

تاریخ را نمی توان به گذشته برگرداند ولی می شود با شناخت، نقد و بررسی آن و راه های تاکنون رفته، درس هائی بزرگی از آن استنتاج کرد و برای جلوگیری از تکرار خطاها و اتخاذ مواضع و راه ها و روش های جدید آن ها را به کاربست.

با این همه می گویم کاش، خود رفیق بیژن و حسن ضیاء ظریفی و دیگر نظریه پردازان و کادرهای برجسته نظیر مسعود احمدزاده، پویان، بهروز دهقانی و عباس مفتاحی و دیگر گروه های بزرگ و کوچک که در تدارک نظری و عملی مبارزه مسلحانه بودند، هنگام تببین نظر و تداراک عمل، آزادی را، دمکراسی را و انتخابات آزاد را درمرکز سیاست های استراتژیکی، تاکتیکی و روش ها و اشکال مبارزاتی خود قرار می دادند.

٣. بیژن جزنی اولین کسی بود که در اوائل دهه ١٣۵٠ پیش بینی کرد که آیت الله خمینی برای هدایت مبارزه ضدشاه از شانس بالائی برخوردار است. او نوشت: “با این پیشینه، خمینی از محبوبیت بی سابقه ای در میان توده ها، به ویژه صاحب کاران خروه بورژوا، برخوردار است و با امکاناتی که برای فعالیت نسبتا آزاد سیاسی در اختیار دارد، از شانس بی سابقه ای برای موفقیت برخوردار است”. نظر شما در مورد این پیش بینی شگفت انگیز چیست؟ چگونه او توانست چنین پیش بینی داشته باشد؟

خوب بیژن، هنگامیکه نظرات خود در باره مسائل مختلف در زندان را تبیین و تدوین می کرد، سرشار از شناخت و تجربه بود. شما می دانید که خانوادهٔ پدری و مادری بیژن از هواداران و فعالان حزب توده ایران بودند و بیژن در خانواده‌ای سیاسی پرورش یافت. از ۱۰سالگی در سال ۱۳۲۶ در جریان فعالیت های سیاسی سازمان جوانان حزب توده ایران قرار می گیرد و در ادامه تاسال ۱۳۳۲ به فعالیت‌های خود ادامه می دهد. پس از کودتای ۲۸ مرداد تا سال ۱۳۴۴چند بار دستگیر و زندانی می شود. درسال ۱۳۳۸ همراه برخی رفقایش گروه تشکیل می دهند و نشریه ای منتشر می کنند. بیژن در این فاصله در رشته فلسفه وارد دانشگاه می شود. در ۱۳۳۹ با شروع کار جبهه ملی دوم به فعالیت در آن جبهه می پردازد. در سال ۱۳۴۲ بیژن و عده‌ای از دوستانش مدتی نشریه‌ای سیاسی به نام پیام دانشجو منتشر می کنند. او مستقیما در شورش طرفداران خمینی علیه شاه در ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ شرکت می کند. از همین سال ها، گروه جزنی وارد فاز نوینی می شود که بیژن در این پروسه نقش ویژه و مسئولیت های سنگینی برعهده می گیرد. بیژن همراه چندنفر از اعضای گروه در ۱۹ دی ۱۳۴۶ توسط ساواک دستگیر و به ۱۵ سال زندان محکوم می شود. لازم است در اینجا به یک نکته مهم اشاره شود که بیژن جزنی، نگاهش به مسائل نگاه نقادانه بود. او ضمن اینکه سال ها در صفوف حزب توده فعالت کرده و اساسا در دامن حزب بزرگ شده و به یک فرد سیاسی فعال بدل شده بود، هنگامیکه در پاره ای نظرات و راه و روش و اعمال حزب توده، ایراداتی مشاهده کرد، به نقد آن پرداخت و از جزب و در واقع از خود فاصله گرفت. یا هنگامیکه در جبهه ملی دوم فعال بود، لحظه ای از نقادی و انتقاد از سیاست ها و روش های جبهه دست برنداشت.

خوب بیژن با چنین تربیت و زندگی سرشار از کار و تجربه سیاسی و تشکیلاتی، مطالعه، تحصیل و رابطه فعال با نیروهای گوناگون سیاسی نظیرحزب توده و جبهه ملی و برخی نیروهای مذهبی از یکسو و زندگی و فعالیت و مشاهده شرایط  آزاد سالهای ۱۳۲۰ – ۱۳۳۲ و شرایط کودتای ۲۸ مردادسال ۱۳۳۲ و بعد از آن و نیز اصلاحات ارضی و شورش طرفداران خمینی و سرکوب سالهای ۱۳۴۲ از سوی دیگر، به یک شخصیت و کادر سیاسی با تجربه، کارآزموده و پخته در سیاست تبدیل شده بود. او بعد از دستگیری در سال ۱۳۴۶ در زندان نیز به مطالعه و بحث و کسب شناخت در باره فرهنگ و سنن و ساختار اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه و نیز نیروهای سیاسی کشور  ایران ادامه می داد.

خوب همه اینها به علاوه استعداد و توانائی و خلاقیت فردی او در تبیین و تدوین نظرات و سیاست های راهبردی و کاربردی به بیژن این امکان را داده بود که بتواند، در باره خمینی آن ارزیابی واقع بینانه و داهیانه را ارائه بدهد.

در اینجا نیز لازم می دانم به این موضوع اشاره کنم که اگر بیژن در تدوین استراتژی سیاسی «نبردبادیکتاتوری شاه»، این شناخت و ارزیابی از خمینی و نیروهای اجتماعیش را همراه با تاکید بر ضرورت و اهمیت و نقش محوری آزادی و دمکراسی در حیات جامعه، مدنظر جدی قرار می داد، شاید سازمان چریکهای فدائی خلق ایران در قبل از انقلاب، در سالهای ۱۳۵۵ ـ ۱۳۵۷ مسیری غیر از آن را طی می کرد که کرد. کاش بِیژن که در مقام نظریه پرداز، پراتیسین، سیاست ساز و یکی از رهبر ان برجسته فکری سازمان چریکهای فدائی خلق ایران بود، چنین می کرد.

 

تاریخ انتشار : ۱ اردیبهشت, ۱۳۹۳ ۱۰:۰۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

مروری بر آن‌چه تا بیست و سوم تیرماه گذشت

نفس چاق نکرده بود آقای پزشکیان که در دفتر شرکت هواپیمایی توسط نیروهای انتظامی بسته شد. گویا عدم رعایت حجاب کارکنان زن این دفتر دلیل این کنش نیروهای انتظامی بود. مساله مهمی نبود! آقای وزیر کشور دولت گفت. فردا باز خواهد شد دفتر.

مطالعه »
یادداشت

حکم اعدام فعال کارگری، شریفه محمدی نمادی است از سرکوب جنبش صنفی نیرو های کار ایران!

میزان توانایی کارگران برای برگزاری اقدامات مشترک، از جمله اعتصابات و عدم شرکت در امر تولید، مرتبط است با میزان دسترسی آنها به تشکل های صنفی مستقل و امکان ایجاد تشکل های جدید در مراکز کار. ولی در جمهوری اسلامی نه تنها حقوق پایه ای کارگران برای سازمان دهی و داشتن تشکل های مستقل رعایت نمیشود، بلکه فعالان کارگری، از جمله شریفه محمدی، مرتبا سرکوب و محکوم به حبس های طولانی مدت، ضربات شلاق و حتی اعدام میشوند.

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

حکم اعدام شریفهٔ محمدی را لغو کنید! شریفهٔ محمدی را آزاد کنید!

ما بر این باوریم که با مبارزهٔ هم‌سوی همهٔ نیروهای مترقّی باورمند به آزادی، برابری، مردم‌سالاری (دموکراسی) و عدالت اجتماعی در زمینهٔ حکم منفور اعدام نیز می‌توان ارادهٔ حقوق بشری قاطبهٔ مردم را به این نظام جنایت‌کار تحمیل کرد. ما هم‌صدا با همهٔ این مبارزان لغو حکم اعدام شریفهٔ محمدی را خواهانیم و هم‌نوا با همهٔ نیروهای مترقّی ایران اعلام می‌کنیم جای مبارزان راه بهروزی مردم زندان نیست.

مطالعه »
مطالب ویژه
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آن‌ها نمی‌توانند همهٔ ما را بکشند و ما نمی‌توانیم همهٔ آن‌ها را بکشیم…

غم دیگر

پایان تلخ یک ریاست جمهوری

کاش میشد

نهادهای مدنی و نقش آنها در تحولات آینده کشور

بیانیه دادگاه بین المللی دادگستری- ۱۹ جولای ۲۰۲۴