درآستانهى اول ماه مه “روز جهانى کارگران” به ارزیابى سالى که گذشت، میپردازیم. سال٨۴ به جهات گوناگونى تفاوتهاى بسیارجدى با سالهاى پیش از خود داشت، این تفاوتها از طرفى معلول شرایطى بود که کارگران را دربرمیگرفت و از سوى دیگر حاصل درجهاى از رشد و بلوغ صنفى کارگران و همچنین افزایش درک آنان نسبت به ضرورت تشکلیابى آگاهانه، آزادانه و مستقلانه بود. شرایطى که برخى رویدادهاى کارگرى در آن رقمخورد عبارت بودند از فضاى انتخاباتى دور نهم ریاست جمهورى که این خود امکان فعالیتهاى تبلیغاتى بهنفع طرح حق آزادى تشکلهاى کارگرى را ایجادکرد و فعالان کارگرى در استفادهى هوشمندانه و بهموقع از شرایط و ارزیابى نسبتاً درست موقعیت، گزینش تاکتیکهاى مناسب در پیشبُرد امر تشکلیابى را پیگرفتند و بههمان نسبت، موضوع تبلیغ و ترویج سندیکاها و اتحادیههاى کارگرى در سطح کشور گسترش یافت، تا جاییکه طرفداران حفظ موقعیتِ موجودیت تشکلهاى زرد و وابسته، یا در موضع انفعال قرارگرفتند، یا اینکه در موضع دشمنى تا به آنجا پیش رفتند که به ضرب و شتم و پروندهسازى علیه کارگران سندیکایى اقدام کردند.
سال ٨۴ تنها سالى بود که انتخابات ریاست جمهورى را با طرح مسایل کارگرى پیوند داد، گزینش شعارهایى در حمایت از کارگران و تشکلهاى مستقل و آزاد سندیکایى-اتحادیهاى منطبق بر مقاولهنامههاى بنیادین کار و اصل بیستوششم قانوناساسى، از جانب برخى کاندیداها، نشان از تاثیر رأى و نظر کارگران در کسب آرا براى این کاندیداها بود، گرچه این مانورهاى تبلیغاتى دیرهنگام آغاز شد، اما توانست به افشاى برخى از رفتارهاى افراطى علیه کارگران طى سالهاى گذشته از جانب مدعیان مدافع حقوق کارگران منجر شود. همچنین این درجه از رشد موجبشد تا کارگران نسبت به رفتارهاى نمایندگان دروغین و تحمیلى، تردیدهاى جدى را به یقین رسانند، طرد و افشاى مراسم روز جهانى کارگر در ورزشگاه آزادى که در حمایت از یکى از نامزدها تدارک شده بود، بهواقع طرد نمایندگان آن تشکیلات از جانب کارگران بود.
اگرچه سال ٨٣ موضوع اصلاح فصل ششم قانونکار منطبق با مقاولهنامههاى بینالمللى سازمان جهانى کار، در دستور کار دولت جمهورى اسلامى قرارگرفت اما سال ٨۴ این ضرورت خودرا بهعنوان امرى گریزناپذیر نشانداد، هرچند متأسفانه در دولت پس از انتخابات ارادهاى جهت اِعمال این اصلاح احساس نمیشود اما شواهد حاکى از آن است که این راه برگشتناپذیر است و کارگران نیز در سال ٨۴ به تجربه دریافتند که فعالیتهاى صنفى، در پیگیرى خواستها و مطالبات با تکیه بر تشکیلات سندیکایى که خود آنرا بر پا ساختهاند، چهگونه مورد حمایت وسیع در عرصهى ملى و بینالمللى واقع خواهد شد. حمایت اتحادیههاى کارگرى جهان از کارگران شرکت واحد اتوبوسرانى نشانگر این موضوع است، کما اینکه درسال ٨۴ بسیارى از کارگران کارخانهها و واحدهاى تولیدى-خدماتى جهت کسب حقوق عقبافتادهى چندین ماههشان به اعتراضات وسیعترى دستزدند و حتى در شهرهایى اقدام به راهپیمایى کردند ولى هیچکدام، حداقل توفیق جلب حمایت داخلى را هم درپى نداشت. علت آنبود که ایندسته از کارگران، فاقد تشکل سندیکایى توانمند بودند.
سال ٨۴ از بابت اینکه کارگران توانستند فضاى فعالیتهاى مطبوعاتى و رسانهاى را بهنفع خود تغییردهند نیز با سالهاى گذشته متفاوت بود، روزنامههایى همچون “صاحب قلم”، “اقبال” و “شرق”، اگرچه هریک با انگیزهى خاص به مسایل مبتلابه جامعهى کارگرى پرداختند اما درعینحال کمک شایانى در انعکاس نظرات و دیدگاههاى کارگرى، انجام دادند. قطعاً سهم روزنامهنگاران جوان این روزنامهها، که در جمع کارگران حضور یافتند و با علاقهمندى مسایلى آنان را تعقیب کرده و با درستکارى آنرا منعکسکردند، هیچگاه از نظرکارگران پنهان نمیماند و این همبستگى طبقاتى قطعاً منشأ اثرات مثبتى خواهد شد. لازم به ذکر است که هفتهنامهى “آتیه” بهعنوان تنها هفتهنامهى مرتبط با مسایل کارگرى و تأمین اجتماعى کارگران، بیشترین مطالب را دربارهى کارگران و کارگران بازنشسته انتشار داد، ماهنامهى “نامه” و “نقد نو” در ارایهى مقالات، مصاحبهها ومیزگردها، هر یک سهم ویژهاى داشتند.
سال ٨۴ نسبت به سالهاى قبل این ویژگى را داشت که احزاب وگروههاى سیاسى نظیر “نهضت آزادى“ و “جبههى مشارکت” و “دانشجویان تحکیم وحدت” را به حمایت از کارگران و فعالیت صنفیشان، برانگیخت. این حمایتها در کنار پشتیبانى فعالان سندیکایى، هیأت مؤسسان سندیکایى و انجمنهاى صنفى کارگرى، نظیر انجمنهاى صنفى روزنامهنگاران ایران و آزاد تهران و انجمنصنفى بیمارستانها و برخى از شوراهاى اسلامى کار بیمارستانها و اتحادیههاى صنفى رانندگان سراسر کشور و کانون نویسندگان ایران و سازمانهاى غیردولتى چون انجمن حمایتى- فرهنگى کارگران و انجمن حمایت از زندانیان، از سندیکاى کارگران شرکت واحد، نشان از تمایل گروههاى مختلف اجتماعى به تحقق شعار جامعهى مدنى و رفتارهاى قانونمند مردم در تشکلهاى مدنى دارد.
سال ٨۴ سال شناخت بیشتر کارگران از قوانین و مقررات کار و حقوق شهروندى بود، شاید هیچگاه درطى سالهاى گذشته، بهمیزان سال ٨۴ کتابهاى قانوناساسى و قانونکار بهفروش نرفته است؛ همین امر موجب رشد آگاهى کارگران از حقوق شهروندى و حقوقکار بود تا بهآنجا که این موضوع، در شرایط بازداشت و زندانیبودن فعالان سندیکایى و کارگران، در بازجوییها به مسؤولان مربوطه نشانداد که کارگران تا چهاندازه نسبت به عملکرد خود، آگاه و صادق هستند و بههمان میزان نیز به گروههایى که انتظار رفتارهاى غیرصنفى را از کارگران داشتند، توجه داد که کارگران فهیمتر و آگاهتر از آن هستند که بهدنبال شعارهاى دستنیافتنى بهحرکت درآیند.
درعینحال سال ٨۴ سال تکرار آزمودن تجربههایى بود که در طول تاریخ جنبش کارگرى درستى یا نادرستى آن اثبات شده بود و این نشان داد که هنوز براى فعالیتهاى آگاهى بخش، بسیار صبورى لازم است. اگرچه گزینش شعار زودهنگام اعتصاب براى کارگران شرکت واحد، نتیجهاى جز آنچه روى داده است دربرنداشت، اما اینرا هم بهما آموخت که در ارزیابى هزینه- فایدهى هر کنش اجتماعى، میزان اعتقاد و شناخت به راهى که برگزیده میشود، میتواند در کاهش هزینههاى ناشى از شکست موقت، مؤثر واقع شود و رهبران و برگزیدگان کارگران وظیفه دارند، براى ساختن بناى تشکیلات با دوام و قوام، خواستها و مطالبات بهحق کارگران را به اشکال کاربردى و مرحلهاى مطرحکرده و بهپیش برند و این نیازمند رفتارهاى مبتنى بر عقلانیت و بهدور از احساسات منطقستیز و متکى بر خرد جمعى و آموزش و تمرین دموکراسى سندیکایى است.
سال گذشته، یکى از رهبران مسلم سندیکایى کشور پس از عمرى خدمت به طبقهى کارگر و مردم ایران، زندگى را بدرود گفت، استاد یعقوب مهدیون، این پیر سندیکایى و آخرین دبیر سندیکاى کارگران کفاش، همهى عمر و بهویژه سالهاى آخر زندگى پر بارش را با تمام نیرو درخدمت آموزش نیروهاى جوان سندیکایى قرار داد، یادش همواره گرامى و جاودان باد.
سال متفاوت، اما مولودى متفاوت داشت، دولتى متفاوت و وزیرکارى متفاوت، تا به آن پایه که براى ایجاد اشتغال، میخواهد شاغلان را بازنشسته کرده وبیکاران را بهجاى آنان بهکار گُمارد و اصرار دارد که هشتاددرصد روابط کار نیاز به قانون ندارد، خانهى کارگر را بهدرستى حزب سیاسى میخواند اما براى اصلاح فصل ششم قانونکار، مبنى بر تعهدات دولت جمهورى اسلامى نسبت به کارگران، تاکنون از کاربست ارادهاى مبتنى بر خواست کارگران سر باز زده است و گویا براى نشاندادن این تفاوت، عامدانه بر کلیهى تعهدات بینالمللى نیز چشم اغماض دارد.
سال گذشته این تفاوت را هم با سایر سالهاى قبل از خود داشت که طى آن، صدها تن از کارگران بهواسطهى دفاع از حقوق صنفیشان روانهى بازداشتگاه اوین شدند و تحت بازجویى قرارگرفتند و علیرغم آنکه بهتدریج این بازداشتشدگان با پرداخت تعهداتى آزاد شدند، همچنان منصور اُسالو برگزیدهى کارگران شرکت واحد اتوبوسرانى و رییس هیاتمدیرهى سندیکا در بازداشت بهسر میبرد. علت طولانیشدن این بازداشت بر کسى روشن نیست، ضمن اینکه از گرفتن وکیل محروم نیز شده است، آیا وقت آن نرسیده که دستگاه قضایى کشور، نسبت به مراجعات مکرر خانوادهى ایشان و درخواستهاى آنان در مورد وضعیت این کارگر زندانى جواب مساعد دهد؟ بیایید در آستانهى سال نو، آزادى و سلامتش را آرزوکنیم، باشد که از او در کنار خانوادهو در جمع خانوادهى بزرگ شرکت واحد و در میان دوستان سندیکاییش دیدارکنیم. چنین باد!