بر آنان که با قلم
تباهی درد را
به چشم جهانیان پدیدار میکنند
بهاران خجسته باد!
به نظر میرسد بحران دولت احمدینژاد که در سال ۱۳۸۷ بسیارسریع تعمیق یافت، برخلاف بحرانهای دیگر گریبانگیر کشور، خوشبختانه در آستانهی رسیدن به فرجام قرار گرفته و شاید هم بتوان گفت به فرجام رسیده و اعلام نامزدی انتخاباتی و انصراف از نامزدی، بده بستانها و نشانههای توافقهای پشت پردهی رسیدن به این فرجام بوده است. اوضاع حکایت از آن دارند که حمایت قوی در بلوک حاکم از احمدینژاد وجود ندارد و بدون وجود این حمایت و امدادهای غیبی ناشی از آن شانس انتخاب مجدد برای او متصور نیست. اگر این برداشت درست باشد برای شنیدن خبر چنین فرجام خوشایندی، که پیامآور و مژدهدهندهی پایان یک دورهی تلخ چهارساله، از دورهی طولانی و رنجآور ۳۰ سالهی حکومت جمهوری اسلامی است، باید منتظر ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ ماند. چنین خبر خوشی ارزش انتظار ۹۰ روزه را دارد. آری سواد پایان این دوره چهارسالهی تلخ، که افزایش افسار گسیختهی گرانی و بیکاری و فقر و گسترش سیستماتیک سرکوب و تجاوز به همهی عرصههای حقوق شهروندی را به ارمغان آورد، نمایان است.
در پهنهی خارج از کشور نیز در کنار وقایع منفی زیاد، و در راس همه بحران مالی جهانی که به سرعت به عرصهی اقتصاد جهانی سرایت کرد و آن را به ورطهی بحرانی عمیق کشاند، کارنامهی ۱۳۸۷ دربرگیرندهی وقایع مثبت زیادی نیز است. یکی از این وقایع مثبت، که به ویژه با کشور ما ارتباط دارد، پایان دوران تاریک ریاست جمهوری بوش است. بوش و دولتاش درگیر بحرانهای ناشی از سیاستهای خود از پس ۸ سال تجاوز و جنگ و خشونت به زبالهدانی تاریخ سپرده شد و اوباما با شعار «تغییر» بر اریکهی ریاست جمهوری ایالات متحدهی آمریکا نشست. خرداد ۱۳۸۷ در نوشتهای زیر عنوان «ادامهی ریاست جمهوری احمدینژاد به زیان کشور است» از تقارن شوم ریاست جمهوری احمدینژاد و ریاست جمهوری بوش و این که این تقارن بدترین شرایط را برای کشور ایران در روابط خارجی، در طی تمام دورهی حیات جمهوری اسلامی، به ارمغان آورد صحبت کرده بودم. اکنون میتوان آن تقارن شوم را با تقارن مبارک رفتن بوش و تقریبا قطعی شدن رفتن احمدینژاد جزو همان دستآوردهای متناقض سال ۱۳۸۷دانست. اما این تغییری که تا اینجا خوشآیند به نظر میرسد نیز اثراتش را، به ویژه در رابطه با میهن ما، در سال ۱۳۸۸ نشان خواهد داد.
در سال در آستانهی پایان اتفاقات بسیار مهم و مثبت دیگری نیز افتاده که جوانههای شکوفایی هستند برای سال آتی ولی نام بردن از همهی آنها در حوصلهی این نوشتهی کوتاه نیست. تنها میخواهم بر یک نکتهی بسیار مثبت در عرصهی اندیشه و افکار عمومی انگشت بگذارم. در کنار همهی برف و کولاکی که ایران و جهان را فراگرفته، زندگی در حال پروراندن جوانههای شاداب و زیبای شکوفایی یک سامان انسانمدار برای جهان است. آنچه که در این رابطه در سال ۱۳۸۷ رخ نمود و بیشک در سال ۱۳۸۸ برجستگی بیشتری خواهد یافت این بود که در افکار عمومی جهانیان این اعتقاد گسترش بسیار وسیعی یافت که جهانی مبتنی بر پرنسیپ پایهای انسانمداری باید جای جهان کنونی را بگیرد که پرنسیپ پایهای آن سودمداری است. جستوجو برای یافتن سیستمی جایگزین سیستم سرمایهداری چنان دامنهای یافته که خبرگزاریهای معتبر کتاب سرمایهی کارل مارکس را یکی از پرفروشترین کتابهای سال ۲۰۰۸ اعلام کردند. زمانی که مدافعان سرسخت نظام سرمایهداری در بوق ابدی بودن این نظام و پایان کوشش برای جایگزینی آن میدمیدند، دیگر به گذشته پیوسته است. آری اکنون، نه تنها جا برای حکومتهایی از نوع بوش و احمدینژاد روز به روز بیشتر تنگ میشود، بلکه بسیار مهمتر از آن اقبال از جستجوی نظام جایگزین گسترش بیشتر و بیشتری مییابد. سال ۱۳۸۸ در چنین شرایطی آغاز میشود.
آنچه در بالا آمد نمونهای بود کوچک از تغییرات مثبت بسیاری که در سال نو میتوان انتظار داشت. این چشماندازهای نوین و در راس همهی آنها گسترش رویکرد به اندیشههای تحولخواه نویدی است برای نیروهای مترقی و به ویژه جنبش چپ و در عین حال حامل وظیفهای سنگین برای آنها. تاکید بر جنبش چپ از این رو است که سیستم موجود عمدتا از منظر پرنسیپها و آرمانهای مورد اعتقاد چپ مورد تعارض قرار میگیرد. اگر در جهان دامنهی معتقدین به گرایش گذر از جامعهی سودمدار به جامعهی انسانمدار گسترش مییابد، این وظیفهی پیگیرترین نیروی مدافع سیستم ادارهی انسانمدارانهی جهان یعنی جنبش چپ است که در تبیین و تدوین تئوریها و استراتژیهای فراخور این گذر بکوشد پیام این چشماندازها آغاز دورهی بسیار پرمسئولیت و پرکاری برای جنبش چپ است. این جنبش هم در سطح کشور و هم در سطح جهان، هم در زمینهی بازنگری و بسط اندیشهها و تئوریها و هم در زمینهی بازبینی و تدقیق برنامهی کار خود، باید با تمام قوا آستین بالا بزند. امروزه فقط انتقاد از ناکارآیی سیستم موجود پاسخگوی نیاز زمان نیست. انتقاد باید با کوشش برای نشان دادن راه تغییر همراه باشد. باید با پای فشردن بر تجربههای مثبت و منفی دیروز و درک شرایط و خواستهای پیچیدهی امروز بال به سوی آینده گشود و در پی ریختن پایههای تغییر اساسی بود. خبر استقبال از کتاب سرمایه از سویی نشان از این دارد که پیش جهانیان برای جهان سامانیافته برپایهی سرمایهداری معتبرترین سیستم آلترناتیو سوسیالیسم است و معتبرترین اندیشمند سیستم آلترناتیو مارکس. اما از سوی دیگر گویای این کمبود بسیار جدی جنبش چپ است که هنوز نتوانسته اندیشهورزان دارای اعتبار لازم و اینزمانی چپ را عرضه کند. خطای جدی است اگر جنبش چپ در این عرصه با تمام نیرو نکوشد.
از زاویهی مسایل سیاسی مربوط به اهداف مرحلهای نیز وظایف زیادی در برابر جنبش چپ، از جمله چپ ایران قرار دارد. فقط کوشش برای غلبه بر تفرق بین نیروهای سیاسی اپوزیسیون کشور و کوشش در راه نزدیکی و اتحاد وسیع نیروهای جمهوری خواه دموکرات و سکولار و همچنین کوشش برای وحدت و نزدیکی نیروهای چپ باورمند به سوسیالیسم و ائتلاف و اتحاد نیروهای چپ برای تامین پشتیبانی قویتر از مطالبات دمکراتیک و حقوق صنفی و سیاسی کارگران، زحمتکشان و جنبشهای اجتماعی کوهی از کار سخت است برای نیروهای سیاسی چپ ایران.
چشماندازها و امکانات نوین جادو نمیکنند و به تنهایی برای تحول کافی نیستند. برای بهرهگیری از آنها باید اراده و ظرفیت نشان داد و به سختی کوشید. زمانی زندهیاد اخوان ثالث با نا امیدی پرسید آیا خبری هست هنوز؟ آیا خاکستر گرمی در اجاقی هست هنوز؟ امروز با امیدواری میتوان پاسخ داد آری، نه تنها خبری هست، بلکه بسیار خبرها هست. کاروان مصمم انسانهای خواهان تغییر و تحول در حال به هم پیوستن هستند. میتوان با امیدواری پاسخ داد آری، شعلههای جوان و زیبایی در آرزوی پالودن جامعه از هرچه غیرانسانی است در حال قد کشیدن و گرم کردن جان و تن انسانها هستند. با امید و شور آستینها را بالا بزنیم و مقدم سال ۱۳۸۸ را با کار و پیکار در راه سامانیابی انسانمدارانهی زندگی گرامی بداریم.