بلوچستان! آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا، یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
امیدی به سرم نیست، از بهاران خبرم نیست
کورسوی امیدی ز چراغی این چنین رنجور
همچنان قصه پرداز شب ظلمانی ماست
نفسم می گیرد، که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست، رنگ رخ باخته است
آفتاب امید و اعتدالی هرگز، گوشه چشمی هم
بر فراموشی این دخمه تاریک نیانداخته است
این چه رازی است که در فروردین
هر بار بهار با عزای دل ما می اید؟
(اقتباس از شعر ارغوان هوشنگ ابتهاج)
مولانا عبدالحمید که نقش کلیدی را در آزادی مرزبانان ایفا کرده بود، از مردم زاهدان درخواست نموده روز سه شنبه ٢۶ فروردین استقبال وسیع و شایانی از رئیس جمهور در استادیوم ورزشی زاهدان بعمل آورند. این در حالی است که حسن روحانی با ناسپاسی و یا ترس از اصولگرایان افراطی وابسته به فرقه مصباحیه هیچ گونه اشاره ای به نقش کلیدی مولانا عبدالحمید و علمای اهل سنت در بیانیه خویش نکردند. علی یونسی مشاور ویژه وی در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی نیز سکوت معناداری را پیشه نمودند. اگرچه مولانا عبدالحمید بارها تاکید نموده که تلاش برای آزادی مرزبانان را وظیفه ملی و شرعی و انسانی خود می دانسته و هیچ گونه نیازی به تشکر و سپاسگزاری کسی نیست. با این حال علیرغم بُخل در امتنان و امتناع از قدردانی از علمای بلوچ توسط رئیس جمهور، مولانا عبدالحمید از مردم استان درخواست نموده تا با سعه صدر، خوشبینی و امید به تغییر و اعتدال، مهمانوازی خود را به نمایش بگذارند. در نتیجه استقبال مردمی از روحانی در زاهدان تضمین شده است!
رئیس جمهور به استانی سفر می کند که اکثریت مردم آن به امید اعتدال در سیاستهای امنیتی ـ نظامی نظام و رفع تبعیضهای متعدد قومی و مذهبی و نفی حکومت پادگانی بر اساس بیانیه ده ماده ای شماره ٣ انتخاباتی ایشان در مورد اعاده حقوق ضایع شده اقوام، ادیان و مذاهب به وی رای دادند. متاسفانه کارنامه دولت ایشان در تحقق شعارهای انتخاباتی و از جمله معاودت حقوق مردم بلوچ و دیگر اقوام و مذاهب ایرانی تا به امروز مایوس کننده بوده است، زیرا نه تنها هیچ کدام از وعده های مندرجه در بیانیه ده ماده ای به دلایل مختلفی از جمله عدم اراده ذاتی عملی نشده اند، بلکه اعدامها، دستگیریها و فشارهای افراطیون علیه اهل سنت و اقوام ایرانی بخصوص در بلوچستان افزایش یافته اند.
در اسفندماه گذشته نمایندگان ادوار اهل سنت استانهای کردستان، گلستان و سیستان و بلوچستان از عملکرد دولت روحانی و ناکارآمدی علی یونسی دستیار ارشد رئیسجمهور در امور اقوام و اقلیتهای مذهبی انتقاد کردند. یونسی در آذر ماه سال گذشته اعتراف کرد که دولت موفق نشده است تا مسئولیت وزارتخانه یا استانداری را به اقلیتهای قومی و مذهبی بدهد. حجت الاسلام یونسی در گفت و گو با روزنامه ایران گفته بود: «برخی، اقلیتها را “غیرخودی” به حساب می آورند و معتقدند که پستها و ماموریتهای حساس را نمی شود به عهده “غیرخودی ها” گذاشت.» رحمانی فضلی وزیر کشور کابینه روحانی در مراسم تودیع و معارفه استاندار کردستان نیز با پاشیدن نمک اضافی بر زخم کهنه اقوام گفت: “هر چی گشتم گزینه بومی مناسب برای استانداری پیدا نکردم؛ من خیلی دوست داشتم فردی بومی به عنوان استاندار منصوب شود ولی کسی با ویژگیها و شاخصهای مطرح شده پیدا نکردیم”. یعنی در عرض ٣۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی حتی یک نفر در بین بیش از ١۵ میلیون سـُـنی ایرانی اجازه رشد حتی تا سطح استاندار را نیز نیافته است. آقای علی یونسی نیز در مصاحبه خود با روزنامه آرمان می گوید: “محرومیتهای مناطق قومی ناشی از عملکرد دولتها نیست، بلکه بدلیل این که تحصیلات در مناطق اهل سنت و قوم نشین محدود و امکان تحصیل کمتر بوده است با ملاک شایسته سالاری آنها کمتر موفق به احراز این مناصب و مشاغل می شوند”.
نگارنده ۴ ماه پیش در مقاله ای بنام “خلف وعده روحانی و “طمع عــُمـری ها ” یکی داستان است پر آب چشم” نوشتم که بسیار ساده لوحانه است اگر بپذیریم رئیس جمهور مملکت اختیار و آزادی انتخاب حتی یک استاندار را هم ندارد. اما چرا میلیونها سـُـنی ایرانی هر چهار سال یکبار با امیدی واهی بسوی “صندوقهای سراب” سرازیر می شوند، و یا این که علیرغم بدقولی ها و ناسپاسی های ممتد، روز سه شنبه هزاران بلوچ راهی استادیوم ورزشی زاهدان خواهند شد؛ خود یکی داستان است پر آب چشم، که گر نویسم شرح آن بی حد شود، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. شاید هم انتظارات مردم بالاست و طمع خوشه گندم از دانه “جو” ای که در انتخابات کاشته اند، دارند.
سومین و آخرین سفر رئیس جمهور پیشین به بلوچستان دقیقا سه سال پیش در اواخر فروردین صورت گرفت. او طبق روال همیشگی وعده داد سیستان و بلوچستان را به سرعت آباد و استان را به زیباترین و امنترین استان کشور تبدیل می کند. سه سال پیش نیز در مقاله ای بنام ” آمدند، نشستند و گفتند و رفتند!” به کالبدشکافی سفر احمدی نژاد و کابینه اش به بلوچستان پرداختم و نوشتم که ایشان در دو سفر ماقبل آن وعدههای فراوانی داده بودند که اکثریت قریب به اتفاق آنها عملی نشدند. در سفر سوم ۲۲۰ مصوبه جدید به لیست متروکه ۱۷۶ مصوبه سفر اول و ۲۵۰ مصوبه سفردوم افزوده شدند. و این که بیشتر بودجههای اختصاصی برای توسعه و عمران استان بجای فقرزدائی و رفع تبعیض و محرومیت زدائی، صرف پروژه های کلان امنیتی نظامی نظیر بسیج عشایری وابسته به سپاه، احداث پادگانها، برجها، حفر خندق و دیوارکشی مرزی توسط سپاه پاسداران می شوند. در نتیجه آقای روحانی باید بدانند که دوصد گنج شاید به گفتار داد، که نتوان یکی زان به کردار داد! مردم منتظر اقدامات عملی اند و نه تکرار و انباشته نمودن وعده های جدید بر انبوه وعده های متروکه سابق! یا وگرنه با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن سودی عاید مظلومان نخواهد شد.
عملکرد مایوس کننده دولت روحانی در ده ماه گذشته تا به امروز واکنشی منفعلانه و نومید کننده در مقابل کنش مملو از امید و حسن نیت اهل سنت ایران، اقوام و بخصوص بلوچها که با خوشبینی آرای خود را در سبد انتخاباتی وی ریختند، می باشد. وانهادن رفع معضلات و تعلل در حل مشکلات اهل سنت و اقوام ایرانی به بهانه ارجحیت واگشودن مسئله هسته ای و فروکش نمودن تنشهای بین المللی، نمی تواند راهگشای گرفتاریهای ساختاری درونی و بیرونی باشد. زیرا در محاسبه نهایی سیاست خارجی نظام به نوعی بازتاب سیاست داخلی آن است. حیرت آور است که رئیس جمهوری بجای عملی نمودن وعده ها و پاسخگویی به موکلین خود، مرعوب افراطیونی شده است که نه تنها به او رای ندادند بلکه در انتخابات با کمتر از ١٠ درصد آراء شکست خوردند. این نیز جزو شگفتیهای “مردم سالاری” در جمهوری اسلامی است. آقای دکتر روحانی در روز سه شنبه در استادیوم ورزشی زاهدان باید بعنوان وکیل منتخب مردم صادقانه به موکلین خود با شفافیت بگوید که چرا و به چه دلایلی “خـُـلف وعده” کرده است؛ و موفق نشده به هیچ کدام از “وعده های دهگانه” خود جامعه عمل بپوشاند. ایشان باید توضیح بدهند که چرا بر دستگیریها، سرکوبها و اعدامها در مناطقی مانند بلوچستان افزوده شده است؟ چرا حتی یک سـُـنی در میان صدها مدیر ارشد دولتی وجود ندارد؟ چرا و به چه دلیلی اهل سنت باید به شرکت در انتخاباتی رئیس جمهوری ترغیب شوند که آن رئیس جمهور حتی اختیار و آزادی انتخاب یک استاندار (از اهل سنت) را ندارد؟ مردم بلوچ به همراه هموندان سیستانی خود انتظارات “دهگانه” زیر را از رئیس جمهور منتخبشان دارند:
١ ـ تغییر نگاه امنیتی ـ نظامی و لغو حکومت پادگانی و سرکوب و تبدیل ساختار و روشهای سیاسی- امنیتی به نظام مدیریت علمی و مردمی در استان سیستان و بلوچستان.
٢ ـ فقرزدایی و رفع تبعیضات قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی، اقتصادی و اشتغالی علیه مردم بلوچ در همه ابعاد و اشکال آن؛ اجازه ساخت مسجد برای اهل سنت در تهران و ممانعت از توهین به مقدسات اهل سنت.
٣ ـ مشارکت و حضور عملی اقوام، اهل سنت و بلوچها در مدیریتهای کلان کشوری و استان در سطوح مختلف از جمله عضویت در کابینه. زیرا اگر این مملکت ملک مشاع همه ایرانیان است، باید در حیطه عمل این گونه شود، و نه در شعارهای عوامفریبانه و تعارفات رایج.
۴ ـ فراهم نمودن امکانات و انگیزه های آموزشی برای بیش از ده درصد از فرزندان بلوچ که از تحصیل ابتدایی محروم اند و همچنین برچیدن مدارس کپری در بلوچستان، و تدریس زبان مادری بطور رسمی در سطوح مدارس و دانشگاهها دراجرای کامل اصل ١۵ قانون اساسی.
۵ ـ انتصاب نیروهای شایسته ( و نه رانتخواران ولایتمدار) محلی در پستهای مدیریتی استان و حمایت تقویت و تفویض اختیار و واگذاری امور اجرایی استان و دانشگاهها به بلوچها؛ و نفی کامل تبعیضات آزاردهنده در اشتغال تحصیلکردگان بلوچ.
۶ ـ تقویت جامعه مدنی و دانشگاهیان بلوچ بهمراه ارج نهادن به فرهنگ، هنر، میراث تاریخی و ادبیات بلوچ و پیشگیری از زوال آن؛ و آزادی زندانیان سیاسی بلوچ و اهل سنت.
٧ ـ آغاز مطالعات علمی و تدوین برنامه و اجرای پروژه های کلان زیربنایی، گازرسانی، صنعتی، کشاورزی، شیلات، عمرانی، اقتصادی، فرهنگی و تجاری (بخصوص آزادی بدون آزار تجارت مرزی و بازرچه های مرزی) به منظور جبران عقب ماندگی های نیم قرن اخیر و استفاده بهینه از منابع بکر و سرشار مادی و انسانی بلوچستان.
٨ ـ توقف پروسه “بلوچ زدایی” و محرومیت بلوچها از طریق ضبط و مصادره شناسنامه بلوچها و همچنین املاک و اراضی آنها توسط غیر بومی ها و نهادی های حکومتی؛ حل نهایی معضل هامون و جازموریان.
٩ ـ تدوین قوانین لازم برای اجرای کامل اصول معطل قانون اساسی به ویژه اصول ٣، ١٢، ١۵، ١٩، ٢٢ به منظور رفع نابرابریهای نهادینه شده و تبعیضات عدیده در نظام جمهوری اسلامی.
١٠ ـ قدردانی از نقش مثبت علما، تحصیلکردگان، هنرمندان، فرهنگیان، معتمدین و دانشگاهیان بلوچ در استمرار همزیستی بین شیعه و سـُـنی و بخصوص نقش موثر و اخیر مولانا عبدالحمید در آزادی مرزبانان و آبرسانی رودخانه هیرمند به دریاچه هامون.
عبدالستار دوشوکی، مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن