اسیر گرفتن مصلحین اجتماعی، سرِگردنه گیری، مال خود کردنِ ثروتهای ملی و دزدی از سفره های شهروندان به پایگاه اجتماعی نیاز ندارد، ولی به نظر می رسد محدودیتِ دائمی بودن داشته باشد. حکومتهای استبدادی برای این که بتوانند ادامۀ حکومت خود را تضمین بکنند با این پدیده آشناتر اند.
مطالعۀ طول عمر حکومتهای استبدادی نشان دهندۀ این واقعیت است که آنها:
– به ایدئولوژی تحمیق،
– به طبقه ای از اشراف و یا خواص بیگانه با اندامهای جامعه،
– ویا به وابستگی به قدرتهای خارجی
نیاز دارند.
سئوالی که سرانِ از هم پاشیده شدۀ کودتای مرده، با دادن چهار تیم رقیب انتخاباتی، یعنی:
۱- لنکرانی، برای تیم مصباح یزدی که سهم خود را از تعریف و تفسیر خوابهای کودتا می خواهد،
۲- مشایی و تیم احمدی نژاد که در نقش حمال و محلل کودتا ۸ سال زحمت کشیده و الحق باید سهم بیشتری داشته باشند،
۳- جلیلی، نامزد بختکی که قدرت رهبری فردی را در ۸ سال گذشته مصروف به اجرای برنامه های کودتایی کرده و مسئولیت مستقیم فلاکت مردم را بر عهده دارد،
۴- ولایتی، حداد و قالیباف که امروز، نظر رهبری به آنها – اندکی بیشتر – نزدیکتر است،
باید به آن جواب بدهند، ساده است: سیاستهای عریان “کودتایی” که حتی اجتماع بیش از ۳ نفر را در هیچ جزئی از زندگی از ورزش تا تجارت و از سینما تا سیاست، غیرمجاز می دانند، چند سال می توانستند به چپاولِ “ادامه دار” ادامه بدهند؟
جواب این سئوال سهل و ممتنع است؛ جامعۀ مدنی بیشتر و بهتر از هر تحلیلگری می داند:
– چه لذتی دارد “مشارکت” در شب چهارشنبه سوری، سیزده بدر، کمپهای کوهنوردی و اکیپهای دشت گردی (که زیر نظارتِ خشمگینِ سپاه، بسیج و نیروی انتظامی برگزار می شوند)
– چه گرامی است “شادی” وقتی صدای ضبط صوت ماشینت را بلند می کنی و بی توجه به طرف مقابل که آن را ممنوع کرده است، دور دور می زنی.
براین سیاق است که آماده می شویم برای “سیزده بدرِ ۲۴ خرداد”؛ موضوعِ حضور فعال در روز انتخابات – چه رای داده باشی، چه نداده باشی – ابراز و اعلامِ این سئوال است که جریانی که در ۸ سال گذشته و با بالاترین درآمدهای نفتیِ تاریخ برای ادارۀ کشور حتی یک قدم مثبت نتوانسته است بردارد، در ۴ سال آینده و با تحریمها، تهدیدها و تحدید جامعۀ بین المللی و بدون حمایت “ما”، “چه معجزه ای” می تواند بکند؟
پیامِ “سیزده بدر ۲۴ خرداد” حضور فعال در انتخابات “با” شناسنامه (برای کسانی که رأی خواهند داد) و یا “بدون” شناسنامه (برای آنهایی که رای نخواهند داد)، ساده است: من رأی خودم را میدهم و تو هر برداشتی دلت می خواهد از آن بکن! با رشد اقتصادی منفی، بیکاری، فقر و فحشا که تا درب خانۀ خودت هم رسیده چه خواهی کرد؟