* در معنای جریان انحرافی باید بگویم که، این دولت ما قرار بوده اصولگرا باشد. اصولگرایی شاخصش چیست؟ حرکت بر منطق ولایت فقیه، دشمن ستیزی و شعار “ما میتوانیم”. اگر ببینیم که دولت از این مسیر منحرف میشود، باید دید که باعث این انحراف چیست؟ آیا خود رئیس جمهور است؟ یا یک کسی بر او اثر میگذارد. واقعیت این است که دولتی که قرار بود اصولگرا باشد بیاید و بگوید میخواهیم با آمریکا مذاکره کنیم. چرا؟ * در جلسهای به آقای احمدینژاد گفتم که این آقای مشایی را بگذار کنار. شما بین حزبالله آبرو دارید. شما میتوانید کمک کار حزب الله باشید. آقای مشایی شما را در جامعه اصولگرای دیندار متدین بیآبرو میکند در پاسخ به من گفت من اعتقاد دارم مشایی مظلوم واقع شده است. حالا آقای احمدینژاد ببینید امروز ایشان شما را به کجا کشانده است. * آقای احمدینژاد شما امروز با حرفها و اقدامات خود موجب اذیت و دل آزردگی مردم میشوید و این برای نظام ما خوب نیست. * در پیروی احمدینژاد از مشایی هیچ منطقی را نمیبینم. آقای احمدینژاد با کدام منطق مقبول دنیا آن نوار را در مجلس پخش کرد؟ نواری که هیچ ربطی به این جریان مجلس ندارد. * معتقدم فتنه و انحراف با هم ائتلاف کردهاند. بخاطر اینکه هر دو یک هدف را دنبال می کنند. یک هدف هم پشت سرشان است که نظام را از خط اصیل خود به بیرون بیاندازد. اگر کمی دقت کنید، مشاهده میکنید که در آن یکشنبه کذایی دو طرف با عنوان جریان اصولگرایی شناخته میشدند و مواجهه آنها با یکدیگر به اصل نظام ضربه زد و برخی نشستند و گفتند میبینید اینها اصولگرایان هستند که اینگونه به جان هم افتادهاند. * در پاسخ به ادعای هاشمی که میگوید در فلان نامه پیش بینی امروز احمدینژاد را میکردم باید عرض کنم که اولا موضوع نامه بی سلام شما بحث دیگری بود و در ثانی اقدامات آقای احمدینژاد در حدی نیست که اهمیتی داشته باشد. * احمدینژاد را دیگر ذوب در جریان انحراف میدانم و قبول ندارم که او را باید لیدر جریان انحراف دانست بلکه بنده وی را سرباز پیاده نظام بدون منطق جریان انحرافی میدانم. * بنده در انتخابات مجلس معتقد بودم که جریان انحرافی نمیخواهد مجلس را تسخیر کند بلکه با القای اختلافات و به هم ریختن فضا قصد تضعیف انتخابات را دارد. خب شما محصول را ببینید آیا اینگونه نشد؟ امروز جریان انحراف چند کاندیدا در مجلس دارد؟ * اعتقاد من این است که در انتخابات رئیس جمهوری هم همین هدف را دنبال میکنند. هدف اول جریان انحرافی این است که این دولت انتخابات را برگزار نکند. هدف دوم آنها این است که به مردم القا کنند که مشارکت در انتخابات بیفایده است. که هرگز این را بطور مستقیم نشان نخواهد داد. به همین شکل وادار کردن احمدینژاد به اقداماتی که به نظر آنها باعث رویگردانی مردم از اصل انتخابات شود با این پیش فرض که ما سراغ هرکس میرویم خراب از آب در میآید. استراتژی دیگر جریان انحرافی برای رسیدن به این هدف این است که اجازه ندهند که جریان اصولگرا به فرد واحد برسد. * با اطمینان میگویم که مشایی کاندیدا نمیشود. اگر کاندیدا شود خلاف تمام اهدافشان عمل کرده است. * جریان انحرافی نه تنها نمیخواهد انتخابات برگزار شود بلکه به دنبال این است که جامعه را دچار التهاب و درگیری کند. مشایی به دنبال کاندیداتوری نیست. * شعار “بهار” تتمهای است از سی دی “ظهور بسیار نزدیک است”. جریان انحرافی میگوید بهار، امام ما است یعنی امام زمان فردا پس فردا میآید. * معتقدم با القاء این مفهوم قصد دارند بگویند که ای مردم دیدید که امام نیامد پس بدانید انتظارتان انتظاری بیخود است. بعد از انتخابات جایگاه این جریان عاقبتی مانند امثال مهاجرانی خواهد بود. * انتخابات شیرینی را در پیش خواهیم داشت و همه میدانند که انقلاب راه خودش را میپیماید و به این خس و خاشاک اهمیتی نخواهد داد. * در پاسخ به ادعای هاشمی که میگوید در فلان نامه پیشبینی امروز احمدینژاد را میکردم باید عرض کنم که اقدامات آقای احمدینژاد در حدی نیست که اهمیتی داشته باشد. * من همواره به هاشمی رفسنجانی توصیه میکنم که خودتان را خسته نکنید و اجازه دهید جایگاهی که دارید حفظ شود. شما برای خط دادن به مردم در بین مردم مقبولیت ندارید. * هاشمی باید هم در مشاوره دادن و هم در مشاوره گرفتن تجدید نظر کند. به ایشان میخواهم عرض کنم که شما بیش از این ظرفیتی که دارید نمیتوانید مصلح باشید. الان با حکم رهبری ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده دارید و ظرفیت شما این است. * نامه کذایی هاشمی رفسنجانی به رهبری پازل فتنه ۸۸ را تکمیل کرد با این حال اگر میرحسین را از فتنه ۸۸ بیرون بکشیم آقای هاشمی نمیتوانست در خیابان جریان راه بیاندازد. * دولت «وحدت ملی» را که هاشمی امروز از آن دم میزند را مردم ما قبول دارند اما سوال من از ایشان این است شما در زمانی که دو دوره رئیس جمهور بودید در کابینه خودتان از اغیار راه دادید؟ * فتنهگر کسی است که مردم او را به عنوان خودی قبول دارند لیکن خودی نیست؛ انواع فتنه با انواع فتنهگر آن تعریف میشود. * اصلاحطلبان دیگر کفگیرشان به ته دیگ خورده است و تنها کسی که دارند خاتمی است، در صورتی که خودشان هم میدانند او دیگر جایگاهی در بین مردم ندارد.