چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶

چهارشنبه ۹ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶

هشتاد و هشتمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۵۲ زندان مختلف
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»: در همین زمینه، موضع‌گیری خانم مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، درباره نقض گسترده حقوق زندانیان در ایران بار دیگر توجه جهانیان را...
۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
رنگ‌های ممنوعه در اوین؛ روایت ویدا ربانی از زندان به زبان نقاشی
شهناز قراگزلو: اکنون که او آزاد است، آثارش دیگر یادگاری شخصی نیستند. آن‌ها اسنادی بصری‌اند از زندگی زنان سیاسی در اوین؛ از درد و امید، از تنهایی و همبستگی، از...
۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
اعلام اعتصاب غذای ۱۹ نفر از زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک
رادیو زمانه: در سه ماه گذشته، وضعیت نگهداری زنان زندانی سیاسی در بند قرنطینه زندان قرچک نگرانی‌های زیادی را برانگیخته است. افزون بر برخوردهای قهری و شدید مانند انفرادی‌های خودسرانه...
۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رادیو زمانە
نویسنده: رادیو زمانە
زندان قرچک ورامین؛ مرگ‌های پی‌درپی در پی نبود رسیدگی پزشکی و امکانات درمانی
خبرگزاری هرانا: پس از حملات ارتش اسرائیل به زندان اوین، هرانا در گزارشی از انتقال گسترده زندانیان سیاسی زن از زندان اوین به زندان‌ قرچک ورامین خبر داده بود. پس از این جابجایی،...
۸ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هرانا
نویسنده: هرانا
بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی سابق
جمعی از زندانیان سیاسی سابق: سمیه رشیدی تنها قربانی این بی‌عدالتی نیست. در هفته‌های گذشته، جمیله عزیزی و سودابه اسدی، دو زندانی دیگر با اتهامات مالی نیز به‌دلیل محرومیت از...
۷ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: جمعی از زندانیان سیاسی سابق
نویسنده: جمعی از زندانیان سیاسی سابق
نامی تازه برای خزان
پاییز از راه رسیده، بیا، در هجوم آتش و باران، در دگرگونی،  کوچه قدم بزنیم، و رقص زیبای برگ را، تماشا کنیم؛ لرزش شاخه‌ها، نشانهٔ زندگی ست.
۷ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
اعلامیهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ‌ایران به مناسبت هشتاد و چهارمین سالگرد تأسیس حزب
در هشتاد و چهارمین سالگرد تأسيس حزب تودهٔ ايران، خاطرهٔ تابناک ده‌ها هزار جان‌باختهٔ توده‌ای و همهٔ مبارزان جان‌باخته در راه آزادی را گرامی می‌داریم. حزب تودهٔ ايران، حزب كارگران...
۷ مهر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حزب توده ایران
نویسنده: حزب توده ایران

«طلایی گیسویت خونین است شیدا!»

شیدا را در همان سال ۶۵، در اوج جوانی، در ۲۷ سالگی، حدود چهل روز پس از دستگیریش، در روز چهارشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ کشتند. شیدا رفیقی خوشرو، با استعداد و باانگیزه بود؛ رفیقی جسور، صمیمی و از خود گذشته. او عاشق همسر و عاشق دخترش بود. شیدا نیز مانند همهٔ زندانیان سیاسی جان‌باخته در بیش از چهار دهه حکومت ولایی، جرمی نداشت جز مهر به میهن و مبارزه در راه گرفتن حقوق زحمت‌کشان و تامین زندگی عادی خوب برای مردمان ایران، برای خلق‌های ایرانی، برای خلق ایران.

«طلایی گیسویت خونین است شیدا!»

به یاد رفیق شیدا بهزادی تهرانی

رفیق شیدا بهزادی تهرانی در فاجعهٔ ملی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ جان نباخت، اما شیدا را هم در سال ۱۳۶۵ دستگیر کرده بودند، در هنگامهٔ یورش بزرگ به سازمان. بسیاری از رفقایی که در سال ۶۵ دستگیر شدند، درست دو سال پس از آن در تابستان ۶۷ و در جریان کشتار زندانیان سیاسی جان باختند و در آن میان همسر شیدا، سعید نیز که در آن تابستان سیاه جان باخت.

پس از پیوستن به سازمان درسال ۱۳۵۸، شیدا که دانشجوی زمین‌شناسی در دانشگاه اصفهان بود، به فعالیت در پیشگام دانش‌آموزی و دانشجویی ئرداخت. بعدها تا هنگام مهاجرت به تهران عضو کمیتۀ ایالتی سازمان در اصفهان و مسئول زنان سازمان بود. در تهران به فعالیت در تشکیلات مخفی سازمان ادامه داد تا این که این که در روز یک‌شنبه، ۱۲ مرداد ۱۳۶۵ در محل سکونت به همراه سعید و شیرینش دستگیر شد.

رفیق بانو صابری که یادها و یادگارهای بسیار از شیدای عزیز به خاطر دارد، چنین به یاد می‌آورد:

«من که خود همراه با دختر دو سال و ۴ ماهه و پسر ۴ ماهه‌ام در ۹ مرداد دستگیر شده بودم و (در کنار فرزندانم) در انفرادی به سر می‌بردم با شنیدن صدای شیدا که … (با) دخترش شیرین (سخن) می‌گفت، …  متوجه حضور شیدا شدم. … صدای شیرین شیدا … با  لهجۀ اصفهانی (او) مرا در آن غمکده آرامش می‌بخشید و غم غربت و نگرانی را برای زمانی هر چند کوتاه از من می‌ربود. هر از گاهی هر کدام بچه‌ها را بهانه می‌کردیم و سخنی می‌گفتیم و به این ترتیب حضور خود را اعلام می‌کردیم. در هر سه نوبت که اجازهٔ رفتن به دستشویی را داشتیم صدای کلش کلش دم‌پایی شیدا در راهرو زندان باز صدای آشنایی بود که مرا و اندیشه‌ام را به بیرون زندان می‌برد. همراه با نگرانی که برای بودنش و بودنمان در آنجا داشتم، یک جور روحیه گرفتن بود شنیدن صدای آشنا در آن سیاه‌چال؛ شور، شوق و امید بود، (در آن سیاه‌چال، که) زمان در آن … از دست آدم به در می‌رود … .»

اما این وضعیت ادامه نداشت. پس از مدتی دیگر نه صدای شیرین شیدا و نه نوای آرامش‌بخش دم‌پایی‌های او تلخی فضای سلول انفرادی بانو را تسکین نداد. «نمی‌دانم که از چه روزی دیگر صدای شیدا را نشنیدم، حدس زدم یا آزاد شده یا شیرین کوچکش را توانسته به خارج از زندان بفرستد و دیگر بهانه‌ای نیست که صدایش را بشنوم.

در جابه‌جایی‌ها در زندان هر کس را دیدم، از شیدا پرسیدم، ولی کسی خبر مشخص و موثقی نداشت. من به زندان اصفهان منتقل شدم و در اولین ملاقاتی که داشتم از وضعیت سعید و شیدا پرسیدم. گفتند هنوز زندان هستند همان تهران. بالاخره یک بار خواهرم نوشته‌ای را به شیشۀ کابین ملاقات چسباند. در آن یک تکه کاغذ، خواهرم به من اطلاع داد که بعد از مراجعۀ مکرر خانواده‌اش به آن‌ها گفته‌اند که در ۱۹ شهریور ماه یعنی ۴۰ روز بعد از دستگیری، شیدا خود را در سلولش حلق‌آویز کرده و فقط چند عکس به خانواده‌اش نشان داده‌اند.»

اما نه خانواده‌اش و نه همسر دل‌بندش رفیق سعید طباطبایی عزیز این روایت جانیان از فاجعهٔ جان باختن شیدا را نپذیرفتند.

یکی از هم‌بندی‌های سعید عزیز تعریف می‌کند: سرانجام مسئولان زندان موافقت می‌کنند که او یک بار جسد همسرش شیدا را با فاصله ببیند. به گفتۀ سعید روی شیدا پتویی کشیده بوده‌اند. سعید به او نزدیک می‌شود، ناگهان او را بغل می‌کند و سرش را می‌بوسد. به سر او که دست می‌کشد، می‌بیند ناحیۀ سر و شقیقه او به شدت زخمی شده و خون آلود بوده است. به گفتۀ رفیق سعید، شیدا را به شدت شکنجه کرده بودند و او مقاومت کرده بود. ماموران به خاطر این حرکت سعید، به او حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند که چرا بدون اجازه به پیکر بی‌جان شیدای عزیزش دست زده است. سعید در مورد مرگ همسرش به این نتیجه رسیده بود که او را با ضربات کابل، زیر شکنجه به قتل رسانده‌اند.

قاتلان حتی جسارت آن را نداشتند و ندارند که چگونگی قتل شیدا را به خانواده وبازماندگان او اطلاع دهند. هنوز که هنوز است واقعیت قتل شیدا فاش نشده است.

شیدا رفیقی خوشرو، با استعداد و باانگیزه بود؛ رفیقی جسور، صمیمی و از خود گذشته. او عاشق همسر و عاشق دخترش بود. شیدا نیز مانند همهٔ زندانیان سیاسی جان‌باخته در بیش از چهار دهه حکومت ولایی، جرمی نداشت جز مهر به میهن و مبارزه در راه گرفتن حقوق زحمت‌کشان و تامین زندگی عادی خوب برای مردمان ایران، برای خلق‌های ایرانی، برای خلق ایران. و به این جرم دخت زیبای اصفهانی ایران را کشتند.

نه، شیدا در تابستان سیاه ۶۷ به قتل نرسید. او را در همان سال ۶۵، در اوج جوانی، در ۲۷ سالگی، حدود چهل روز پس از دستگیریش، در روز چهارشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ کشتند.

به نقل از یکی از هم‌بندی‌های سعید «از شیدا کیف سفیدی برای سعید مانده بود. هر کجا می‌رفت کیف زنانه سفید شیدا را با خود حمل می کرد.» رفیق سعید را در جریان فاجعهٔ ملی سال ۶۷ کشتند.

و دختر عزیزشان شیرین مانند بسیاری از کودکان هم.نسل خود که از مادر و پدری مبارز و سرفراز زاده شدند، نه طعم محبت مادر چشید و نه عطر مهر پدر.

یاد فدایی جان‌باختۀ خلق، بانوی سرفراز شیدا بهزادی تهرانی بلند و در یاد باد!

*      برگرفته از شعری از فدایی جا‌ن‌باختۀ خلق، رفیق عباس منشی رودسری که در زندان در سوگ شیدا سرود. رفیق عباس نیز از جان‌باختگان تابستان ۶۷ است.

برای شیدا!

نام تو را به کوه می‌گویم

با صدای من

کوه‌ها نام تو را می‌خوانند!

قله‌ها نشان تو را دارند!

***

از درخت نشان تو می‌جویم

درخت در اندوه توست!

***

با قایقران

آواز تو می‌خوانم

ترانۀ ماهیگیران

معنی نام توست!

***

با خزر

از تو می‌گویم

قایق‌ها ایستاده‌اند

دریا طوفانی است

***

طلایی گیسویت

خونین است شیدا

خورشید داغدار توست.

***

در قلبم ستاره‌ای دارم

بال‌هایش گلگون

غمت در دل می‌ریزد

ستارۀ خونین عشق

تویی شیدا!

آذر ۶۵ کمیتۀ مشترک (عباسعلی منشی رودسری)

تاریخ انتشار : ۱۱ مهر, ۱۴۰۱ ۸:۵۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

تهدید، فشار، احضار و دستگیری کشنگران اجتماعی، مدنی و سیاسی را پایان دهید

سازمان ما، به عنوان نیرویی میهن‌دوست و تحول‌طلب که در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و برابری‌ مبارزه می‌کند، این میزان از فشار بر نیروهای سیاسی و اجتماعی را سیاستی استبدادی، سرکوب‌گرانه و در جهت بستن هرچه بیشتر فضای سیاسی و ایجاد جو رُعب و وحشت می‌داند.

ادامه »

بنای تجارت و سود و ثروت بر خون و استخوان و جان و هستی فلسطینیان

از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان می‌دهند که «امنیت اسرائیل» بهانه‌ای است برای پاک‌سازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسل‌کشی در غزه به‌مثابه هم‌راستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان می‌دهد.

مطالعه »

قحطی در غزه؛ آیینۀ تمام‌نمای پوچی ادعاهای قدرت‌های غربی

نتانیاهو با چه اطمینانی، علیرغم اعتراض‌های بی‌سابقۀ جهانی به غزه لشکرکشی می‌کند؟ در حالی که جنبش صلح تا تل‌آویو گسترش یافته و اعتراض‌ها به ادامۀ جنگ و اشغال غزه ده‌ها هزار شهروند اسرائیلی را نیز به خیابان‌ها کشانده، وزیر دفاع کابینۀ جنایت‌کار نتانیاهو با تکیه بر کدام قدرت، چشم در چشم دوربین‌ها می‌گوید درهای جهنم را در غزه باز کرده است؟

مطالعه »

مصونیت اسرائیل از مجازات برای جنایات جنگی، قتل روزنامه‌نگاران بیشتری را دامن می‌زند…

گرچه من و سایر هم‌کارانم در شورای سردبیری سامانه کار به هیچ عنوان خود را خبرنگار یا ژورنالیست حرفه ای نمی دانیم ولی نمی‌توانیم درد و نگرانی عمیقمان را از آنچه بر سر راویان تاریخی این دوران منحوس وسیله دولت اسراییل و رژیم نسل کش نتانیاهو آمده است را پنهان کنیم. ما به همه روزنامه نگاران و عکاسان شریفی که در تمامی این دو سال از میدان جنایات غزه گزارش فرستاده اند درود می‌فرستیم و یاد قربانیان این نبرد نابرابر را گرامی می‌داریم.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

هشتاد و هشتمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۵۲ زندان مختلف

رنگ‌های ممنوعه در اوین؛ روایت ویدا ربانی از زندان به زبان نقاشی

اعلام اعتصاب غذای ۱۹ نفر از زندانیان سیاسی زن در زندان قرچک

زندان قرچک ورامین؛ مرگ‌های پی‌درپی در پی نبود رسیدگی پزشکی و امکانات درمانی

بیانیه جمعی از زندانیان سیاسی سابق

نامی تازه برای خزان