سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

چهارشنبه ۵ آذر ۱۴۰۴ - ۱۷:۴۷

خشونت ساختاری علیه زنان در ایران از قانون تا فرهنگ و اقتصاد
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): خشونت علیه زنان در ایران تنها زمانی به‌درستی فهمیده می‌شود که سه بُعد آن در کنار هم دیده شوند: قوانین نابرابر، فرهنگ...
۵ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوششم به ۵۵ زندان گسترش یافت
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»: گسترش دامنه اعدام‌ها، در فقدان دادرسی عادلانه، و استفاده سیستماتیک از اعدام به‌عنوان ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت، نقض آشکار حقوق بنیادین بشر و...
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
نویسنده: کارزار "سه‌شنبه‌های نه به اعدام"
برشاخه خشگ پاییز آویختم
بر شاخه‌ خشگ پاییز، آویختم…تشنه تر از همیشه آهن گداخته، گُل می‌داد از کودکان مرده گُل دادهِ سنگفرشِ به خون نشسته من در زمین زخمی راه می رفتم که شیارهای...
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: رحمان - ا
نویسنده: رحمان - ا
We strongly condemn the summoning and arrest of progressive, freedom-loving, justice-seeking, and patriotic experts and activists in our country.
The arrest and summons of these individuals are taking place at a time when a deep structural crisis, along with illegal and unjustified sanctions imposed on the Iranian people, has...
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Peoples' Fadaian of Iran(Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Peoples' Fadaian of Iran(Majority)
...Unsere Organisation im Laufe der Geschichte
Nach dem Staatsstreich von 1953 gegen die demokratisch gewählte Regierung von Dr. Mossadegh verfolgte die Regierung von Schah Mohammad Reza Pahlavi eine Politik der Repression gegen linke und demokratische Kräfte.
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)
نویسنده: Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)
Wir verurteilen Israels Aggression gegen Iran! Israels Militäraktion ist der Auftakt zu einem Krieg in der gesamten Region!
Leider hat die israelische Regierung mit ihrer kriegerischen Führung nach den Drohungen der letzten Tage einen einseitigen Militärschlag gegen unser Land geführt. Ziel dieser Angriffe waren Wohngebiete in Teheran sowie...
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Politisches und exekutives Komitee der Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)
نویسنده: Politisches und exekutives Komitee der Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)
Verlasst euch auf euer Volk, denkt an die nationale Einheit und schafft ein Klima des Dialogs, der Versöhnung und der nationalen Solidarität!
Israel griff iranisches Territorium an, während Iran mit den Vereinigten Staaten verhandelte. Ein solcher Akt verstößt gegen internationale Normen und ist ein kriegerischer Akt, der darauf abzielt, die Flammen des...
۴ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Politisches und exekutives Komitee der Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)
نویسنده: Politisches und exekutives Komitee der Organisation der Volks-Fadaian des Iran (Mehrheit)

«طلایی گیسویت خونین است شیدا!»

شیدا را در همان سال ۶۵، در اوج جوانی، در ۲۷ سالگی، حدود چهل روز پس از دستگیریش، در روز چهارشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ کشتند. شیدا رفیقی خوشرو، با استعداد و باانگیزه بود؛ رفیقی جسور، صمیمی و از خود گذشته. او عاشق همسر و عاشق دخترش بود. شیدا نیز مانند همهٔ زندانیان سیاسی جان‌باخته در بیش از چهار دهه حکومت ولایی، جرمی نداشت جز مهر به میهن و مبارزه در راه گرفتن حقوق زحمت‌کشان و تامین زندگی عادی خوب برای مردمان ایران، برای خلق‌های ایرانی، برای خلق ایران.

«طلایی گیسویت خونین است شیدا!»

به یاد رفیق شیدا بهزادی تهرانی

رفیق شیدا بهزادی تهرانی در فاجعهٔ ملی کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ جان نباخت، اما شیدا را هم در سال ۱۳۶۵ دستگیر کرده بودند، در هنگامهٔ یورش بزرگ به سازمان. بسیاری از رفقایی که در سال ۶۵ دستگیر شدند، درست دو سال پس از آن در تابستان ۶۷ و در جریان کشتار زندانیان سیاسی جان باختند و در آن میان همسر شیدا، سعید نیز که در آن تابستان سیاه جان باخت.

پس از پیوستن به سازمان درسال ۱۳۵۸، شیدا که دانشجوی زمین‌شناسی در دانشگاه اصفهان بود، به فعالیت در پیشگام دانش‌آموزی و دانشجویی ئرداخت. بعدها تا هنگام مهاجرت به تهران عضو کمیتۀ ایالتی سازمان در اصفهان و مسئول زنان سازمان بود. در تهران به فعالیت در تشکیلات مخفی سازمان ادامه داد تا این که این که در روز یک‌شنبه، ۱۲ مرداد ۱۳۶۵ در محل سکونت به همراه سعید و شیرینش دستگیر شد.

رفیق بانو صابری که یادها و یادگارهای بسیار از شیدای عزیز به خاطر دارد، چنین به یاد می‌آورد:

«من که خود همراه با دختر دو سال و ۴ ماهه و پسر ۴ ماهه‌ام در ۹ مرداد دستگیر شده بودم و (در کنار فرزندانم) در انفرادی به سر می‌بردم با شنیدن صدای شیدا که … (با) دخترش شیرین (سخن) می‌گفت، …  متوجه حضور شیدا شدم. … صدای شیرین شیدا … با  لهجۀ اصفهانی (او) مرا در آن غمکده آرامش می‌بخشید و غم غربت و نگرانی را برای زمانی هر چند کوتاه از من می‌ربود. هر از گاهی هر کدام بچه‌ها را بهانه می‌کردیم و سخنی می‌گفتیم و به این ترتیب حضور خود را اعلام می‌کردیم. در هر سه نوبت که اجازهٔ رفتن به دستشویی را داشتیم صدای کلش کلش دم‌پایی شیدا در راهرو زندان باز صدای آشنایی بود که مرا و اندیشه‌ام را به بیرون زندان می‌برد. همراه با نگرانی که برای بودنش و بودنمان در آنجا داشتم، یک جور روحیه گرفتن بود شنیدن صدای آشنا در آن سیاه‌چال؛ شور، شوق و امید بود، (در آن سیاه‌چال، که) زمان در آن … از دست آدم به در می‌رود … .»

اما این وضعیت ادامه نداشت. پس از مدتی دیگر نه صدای شیرین شیدا و نه نوای آرامش‌بخش دم‌پایی‌های او تلخی فضای سلول انفرادی بانو را تسکین نداد. «نمی‌دانم که از چه روزی دیگر صدای شیدا را نشنیدم، حدس زدم یا آزاد شده یا شیرین کوچکش را توانسته به خارج از زندان بفرستد و دیگر بهانه‌ای نیست که صدایش را بشنوم.

در جابه‌جایی‌ها در زندان هر کس را دیدم، از شیدا پرسیدم، ولی کسی خبر مشخص و موثقی نداشت. من به زندان اصفهان منتقل شدم و در اولین ملاقاتی که داشتم از وضعیت سعید و شیدا پرسیدم. گفتند هنوز زندان هستند همان تهران. بالاخره یک بار خواهرم نوشته‌ای را به شیشۀ کابین ملاقات چسباند. در آن یک تکه کاغذ، خواهرم به من اطلاع داد که بعد از مراجعۀ مکرر خانواده‌اش به آن‌ها گفته‌اند که در ۱۹ شهریور ماه یعنی ۴۰ روز بعد از دستگیری، شیدا خود را در سلولش حلق‌آویز کرده و فقط چند عکس به خانواده‌اش نشان داده‌اند.»

اما نه خانواده‌اش و نه همسر دل‌بندش رفیق سعید طباطبایی عزیز این روایت جانیان از فاجعهٔ جان باختن شیدا را نپذیرفتند.

یکی از هم‌بندی‌های سعید عزیز تعریف می‌کند: سرانجام مسئولان زندان موافقت می‌کنند که او یک بار جسد همسرش شیدا را با فاصله ببیند. به گفتۀ سعید روی شیدا پتویی کشیده بوده‌اند. سعید به او نزدیک می‌شود، ناگهان او را بغل می‌کند و سرش را می‌بوسد. به سر او که دست می‌کشد، می‌بیند ناحیۀ سر و شقیقه او به شدت زخمی شده و خون آلود بوده است. به گفتۀ رفیق سعید، شیدا را به شدت شکنجه کرده بودند و او مقاومت کرده بود. ماموران به خاطر این حرکت سعید، به او حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده بودند که چرا بدون اجازه به پیکر بی‌جان شیدای عزیزش دست زده است. سعید در مورد مرگ همسرش به این نتیجه رسیده بود که او را با ضربات کابل، زیر شکنجه به قتل رسانده‌اند.

قاتلان حتی جسارت آن را نداشتند و ندارند که چگونگی قتل شیدا را به خانواده وبازماندگان او اطلاع دهند. هنوز که هنوز است واقعیت قتل شیدا فاش نشده است.

شیدا رفیقی خوشرو، با استعداد و باانگیزه بود؛ رفیقی جسور، صمیمی و از خود گذشته. او عاشق همسر و عاشق دخترش بود. شیدا نیز مانند همهٔ زندانیان سیاسی جان‌باخته در بیش از چهار دهه حکومت ولایی، جرمی نداشت جز مهر به میهن و مبارزه در راه گرفتن حقوق زحمت‌کشان و تامین زندگی عادی خوب برای مردمان ایران، برای خلق‌های ایرانی، برای خلق ایران. و به این جرم دخت زیبای اصفهانی ایران را کشتند.

نه، شیدا در تابستان سیاه ۶۷ به قتل نرسید. او را در همان سال ۶۵، در اوج جوانی، در ۲۷ سالگی، حدود چهل روز پس از دستگیریش، در روز چهارشنبه، ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ کشتند.

به نقل از یکی از هم‌بندی‌های سعید «از شیدا کیف سفیدی برای سعید مانده بود. هر کجا می‌رفت کیف زنانه سفید شیدا را با خود حمل می کرد.» رفیق سعید را در جریان فاجعهٔ ملی سال ۶۷ کشتند.

و دختر عزیزشان شیرین مانند بسیاری از کودکان هم.نسل خود که از مادر و پدری مبارز و سرفراز زاده شدند، نه طعم محبت مادر چشید و نه عطر مهر پدر.

یاد فدایی جان‌باختۀ خلق، بانوی سرفراز شیدا بهزادی تهرانی بلند و در یاد باد!

*      برگرفته از شعری از فدایی جا‌ن‌باختۀ خلق، رفیق عباس منشی رودسری که در زندان در سوگ شیدا سرود. رفیق عباس نیز از جان‌باختگان تابستان ۶۷ است.

برای شیدا!

نام تو را به کوه می‌گویم

با صدای من

کوه‌ها نام تو را می‌خوانند!

قله‌ها نشان تو را دارند!

***

از درخت نشان تو می‌جویم

درخت در اندوه توست!

***

با قایقران

آواز تو می‌خوانم

ترانۀ ماهیگیران

معنی نام توست!

***

با خزر

از تو می‌گویم

قایق‌ها ایستاده‌اند

دریا طوفانی است

***

طلایی گیسویت

خونین است شیدا

خورشید داغدار توست.

***

در قلبم ستاره‌ای دارم

بال‌هایش گلگون

غمت در دل می‌ریزد

ستارۀ خونین عشق

تویی شیدا!

آذر ۶۵ کمیتۀ مشترک (عباسعلی منشی رودسری)

تاریخ انتشار : ۱۱ مهر, ۱۴۰۱ ۸:۵۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خشونت ساختاری علیه زنان در ایران از قانون تا فرهنگ و اقتصاد

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در هفته نودوششم به ۵۵ زندان گسترش یافت

برشاخه خشگ پاییز آویختم

We strongly condemn the summoning and arrest of progressive, freedom-loving, justice-seeking, and patriotic experts and activists in our country.

…Unsere Organisation im Laufe der Geschichte

Wir verurteilen Israels Aggression gegen Iran! Israels Militäraktion ist der Auftakt zu einem Krieg in der gesamten Region!