سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۹

سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۹

آیه‌های زمینی
چه روزگار تلخ و سیاهی، نان، نیروی شگفت رسالت را، مغلوب کرده بود، پیغمبران گرسنه و مفلوک، از وعده‌گاههای الهی گریختند، و بره‌های گمشدهٔ عیسی، دیگر صدای هی‌هی چوپانی را،...
۱۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: فروغ فرخزاد
نویسنده: فروغ فرخزاد
گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی
هفدهم دی سالگرد درگذشت شخصیت ملی ما، جهان پهلوان، جوانمرد روزگار، غلامرضا تختی است. سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور و جبهه ملی ایران-اروپا ضمن گرامیداشت یاد او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: سازمان‌های جبهه ملی ایران در خارج از کشور
کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا
تنها امید مردم در بدتر نشدن اوضاع و نابود نشدن حداقل های زیستی کشور و همچنین امید حکومت به غرق نشدن کشتی شکسته نظام، ویژگی های ترامپ و دولت او...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش
تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند
یک مطالعه و نظر سنجی جدید, تأثیر روانی عظیم جنگ بر کودکان و جوانان در نوار غزه را این گونه بر آورد کرده است:  ۴۴ درصد از کشته شدگان کودک...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
نویسنده: جولیان بورگر، برگردان رضا کاویانی
رودررو با فرهنگ کشی: یادی از غلامحسین ساعدی
غلامحسین ساعدی ریشه در آب و خاک فرهنگ، زبان و تاریخ ایران و مردم ایران داشت. این ریشه در او چنان قوی و محکم بود که درد غربت تا آخرین...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: عباد عموزاد
نویسنده: عباد عموزاد
جلوگیری از ملاقات به خاطر عدم رعایت حجاب
... وقتی از ملاقات مهراوه بابت حجابش جلوگیری کردند، شرایط برای او که بارها از ملاقات مادر و پدرش، طی سال های گذشته، با موضوعیت حجاب محروم شده بود، غیرقابل...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: نسرین ستوده
نویسنده: نسرین ستوده
در سومین سالگرد «جنایت عمدی» حکومتی یاد بکتاش آبتین را گرامی می‌داریم
پرونده‌ی «جنایت عمدی»، جنایت آشکاری که به مرگ بکتاش آبتین انجامید، همچنان گشوده است و هرگز مشمول مرور زمان نخواهد شد مگر آن که آمران و عاملان این جنایت و...
۱۷ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران

عبدالحسین نوشین: هر نمایشى تاتر نیست

عبدالحسين نوشين (١٣۵٠ـ١٢٨۴)، نمايش‌نامه‌نويس و كارگردان ايرانى تئاتر بود. فعاليت‌هايش در تئاتر آميخته به مسايل سياسى بود. او كه ديدگاه‌هايش را در كتاب «هنر تئاتر» بيان داشته معتقد بود: «تئاتر يك كار نمايشى است؛ اما هر نمايشى تئاتر نيست.»

اخیراً توسط «نشر قطره» چهار اثر منحصر به‌فرد از عبدالحسین نوشین به بازار نشر عرضه شده است: دو اثر تألیفى و دو ترجمه: «خروس سحر» مشتمل بر دو نمایش‌نامه‌ی «خروس سحر» و «تأثیر زن وظیفه‌شناس در اجتماع» و مجموعه داستان «خان ودیگران»، که شامل داستان بلندى به همین نام و سه داستان کوتاه با نام‌هاى «میرزا محسن»، «فاطی» و «استکان شکسته» است، در زمره‌ی آثار تألیفى عبدالحسین نوشین هستند. به‌جز این‌ها دو نمایش‌نامه‌ی «در اعماق اجتماع» نوشته‌ی ماکسیم گورکى و «هیاهوى بسیار براى هیچ» نوشته‌ی ویلیام شکسپیر دو اثر ترجمه‌اى نوشین هستند که نشر قطره مبادرت به انتشار آن‌ها کرده است. عرضه‌ی این آثار به بازار کتاب انگیزه‌اى شده است تا به اختصار یادى از عبدالحسین نوشین و آثارش داشته باشیم.
عبدالحسین نوشین (١٣۵٠ـ١٢٨۴۴)، نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان ایرانى تئاتر بود. فعالیت‌هایش در تئاتر آمیخته به مسایل سیاسى بود. او که دیدگاه‌هایش را در کتاب «هنر تئاتر» بیان داشته معتقد بود: «تئاتر یک کار نمایشى است؛ اما هر نمایشى تئاتر نیست.»
نوشین تحصیلات متوسطه‌اش را در دارالفنون انجام داد، و در سال ١٣٠۷۷ به همراه نخستین گروه محصلان ایرانى به فرانسه اعزام شد، و پس از تحصیل در رشته‌ی تئاتر در ١٣١١ به ایران بازگشت. در جشن‌هاى «هزاره‌ی فردوسی» با اقتباس از سه قطعه‌ی شاهنامه حکیم توس (نمایش‌هاى «رستم و تهمینه»، «زال و رودابه» و «رستم و کیقباد») را روى صحنه برد، و خودش نقش رستم را ایفا کرد، و با همسر آینده‌اش لرتا از همین زمان آشنا شد. معاشرت با تقى ارانى، رهبر گروه موسوم به «۵٣ نفر»، او را به فعالیت‌هاى سیاسى کشاند. پس از شهریور ١٣٢٠ فعالیت‌هایش سیاسى و تئاتری‌اش را گسترش داد. به همراه لرتا، حسن خاشع و حسین خیرخواه فعالیت‌هایش را در باشگاه حزب توده ایران آغاز کرد، و با بنیان نهادن «تئاتر فرهنگ» و «تئاتر فردوسی» در آن‌جا ادامه داد.
نوشین در سال ١٣٢٣٣ با همکارى اشخاصى همچون طایفى و وثیق «تئاتر فرهنگ» را در خیابان لاله‌زار با نمایش «ولپن» (نوشته‌ی بن جانسون) افتتاح کرد. این نمایش به‌مدت ۹ شب روى صحنه بود، و گروهى از همکاران قدیمى نوشین مثل لُرتا، توران مهرزاد، حسین خیرخواه، حسن خاشع، عطاءالله زاهد، ایرج ساویز، مصطفى اسکویى و جلال ریاحى با او همکارى می‌کردند. نوشین و خیرخواه نمایش‌هاى «تاجر ونیزی» (ویلیام شکسپیر)، «مسافرت حاجی‌قربان» (ترجمه‌ی حسن ناصر)، «میرزاکمال‌الدین/ تارتوف شرقی» (مولیر) و «دختر شکلات‌فروش» را نیز در «تئاتر فرهنگ» روى صحنه بردند. فعالیت نوشین در «تئاتر فرهنگ» یک سال دوام آورد، و او پس از آن به عضویت «کمیسیون تفتیش کل» حزب توده ایران درآمد و به‌عنوان مسئول کمیته‌ی ایالتى حزب در سال ١٣٢۴ به خراسان رفت و بدینسان «تئاتر فرهنگ» منحل شد.
نوشین در سال ١٣٢۵۵، پس از باگشت به تهران، با مساعدت همکارانش (لُرتا، خیرخواه و خاشع) «تئاتر فردوسی» را در خیابان لاله‌زار (کوچه‌ی باربد) تأسیس کرد، که در سال ١٣٢۷ به دلیل فعالیت‌هاى سیاسى و پس از انحلال حزب توده ایران منحل شد. از اجراهاى «تئاتر فردوسی» می‌توان نمایش‌هاى «مستنطق» (پریستلى)، «پرنده‌ی آبی» (موریس مترلینگ)، «سه دزد» (ساراچف)، «چراغ‌گاز» (پاتریک همیلتون)، «بادبزن خانم ویندر میر» (اسکار وایلد)، «شنل قرمز» (اوژن بریو)، «دست خون‌آلود»، «اجنبی»، «روزنامه‌نگاران» و «ننگ جامعه» را نام برد.
نوشین پس از انحلال حزب توده ایران و تعطیلى «تئاتر فردوسی» به زندان افتاد و در ٢۵ آذر ١٣٢۹۹ به همراه گروهى از رفقایش از زندان گریخت و به شوروى رفت، و تا آخر عمر به فعالیت‌هاى تحقیقى و ادبى، به‌ویژه درباره‌ی فردوسى و شاهنامه، مشغول بود. در دوره‌اى که نوشین در زندان قصر حبس بود دوستانش در تئاتر به فعالیت‌شان ادامه می‌دادند، و نوشین به واسطه‌ی همسرش لُرتا هدایت بازیگران و نوع «میزانسن»‌ها را از پشت میله‌هاى زندان به‌عهده داشت.
 صادق هدایت، به‌رغم آن‌که هیچ‌گونه گرایش حزبى نداشت، در سال‌هایى که در تهران بود ارتباط تنگاتنگى با نوشین داشت، و وقتى نوشین به زندان افتاد و پس از مدتى به همراه خسرو روزبه، على امید، احمد قاسمى، اکبر شهابى و چند تن دیگر از سران حزب به زندان شیراز منتقل شد، به واسطه‌ی شوهر خواهرش سپهبد رزم‌آرا، که رییس ستاد ارتش بود، براى تبرئه و آزادى نوشین تلاش بسیار کرد، و وقتى از این پادرمیانی‌ها طرفى نبست در تیرماه ١٣٢۷ نامه‌اى به نوشین نوشت که حایز نکات مهمى است. هدایت در بخشى از این نامه نوشته است: «خیلى متأسفم که به وضع تحمل‌ناپذیر و احمقانه‌اى دچار شده‌اید. راستش من از این جریان درست سر درنمی‌آورم. خیلى مضحک و عجیب است که اشخاصى را در کشورى که کوس آزادى و دموکراسى می‌زند به‌جرم داشتن افکار شخصى برخلاف قانون و انسانیت بی‌خود و بی‌جهت شکنجه بدهند.»
 فضایى که هدایت در نامه‌اش به‌آن اشاره می‌کند یکى از دلایلى بود که نوشین را به نوشتن داستان‌هاى «خان و دیگران»، «فاطی»، «میرزا محسن» و نمایش‌نامه‌ی «خروس سحر» و حتى ترجمه‌ی «در اعماق» گورکى واداشته بود. این نکته‌اى است که در مقدمه‌ی کتاب «خان و دیگران» نیز به‌آن اشاره شده است: «چه در داستان خان و دیگران و چه در داستان‌هاى دیگر این مجموعه ـ به‌ویژه میرزامحسن و فاطى ـ پرداختن به مسایل اجتماعى هدف اصلی‌تر نوشین است، اگر چه او تلاش کرده است تا به ثبت و ضبط احوال غیرمعمول و ناشناخته‌ی طبیعت بشرى هم بپردازد. نوشین در مقام نویسنده‌اى اجتماعی‌نویس در این داستان‌ها خود را متعهد می‌دید که آدم‌ها را به طبقه‌اى وصل کند تا نیک و بد آن‌ها شناخته و محرز گردد؛ زیرا چنین اعتقاد داشت که داستان ـ به‌عنوان سند اجتماعى ـ بایستى تعارض اجتماعى را نشان بدهد تا بدین‌وسیله رسالت خود را از پیش ببرد. نوشین چنان خود را به این رسالت متعهد می‌دید که در مواردى نگران عدم ارتباط و انسجام بین اجزاى تشکیل‌دهنده‌ی داستان‌هایش نبود؛ همان چیزى ـ شاید مهم‌ترین عنصرى ـ که نویسنده می‌بایست نسبت به آن متعهد باشد.»
 آن‌چه در همه‌ی داستان‌هاى نوشین (به‌جز داستان کوتاه «استکان شکسته» که در این مجموعه درج شده) حایز اهمیت است این است که او شکاف میان رفاه طبقات و گروه‌هاى متمکن جامعه و فقر توده‌ی مردم را به‌عنوان موضوع داستان‌هاى خود برگزیده، و برداشت آشکار سیاسى و مردم‌شناختی‌اش از تعارض‌هاى اجتماعى مبتنى بر دیدگاه‌هاى آشکار سیاسى او بود.
 نمایش‌نامه‌ی «خروس سحر» نیز با همین نحوه‌ی نگرش به کارکرد ادبیات اجتماعى و تعهد سیاسى هنرمند نوشته شده است. «خروس سحر» نمایش‌نامه‌اى اجتماعى و کارگرى است که در سال‌هاى اوج فعالیت‌هاى حزبى نوشین نوشته شده. روایت است که نوشین این نمایش‌نامه را تحت تأثیر نمایش‌نامه‌ی «دشمنان» (ماکسیم گورکى) نوشته بود، که همان سال‌ها ترجمه و منتشر شده بود.
 «خروس سحر» از حیث آدم‌پردازى (کاراکترازیزاسیون)، گفت‌وگونویسى و ساختار دراماتیک و ادبى اثرى پرورده است، اما با آن‌که نوشین و همکارانش دست‌کم یک بار به تمرین دقیق آن پرداخته بودند، هیچ‌گاه به روى صحنه برده نشد. حضور نوشین در تبعید (در سال‌هاى ١٣٣٠ به بعد) مانع از آن شد که خود او امکان اجراى این نمایش‌نامه را در سال‌هاى بعدتر بیابد، و آن‌هایى هم که در ایران فعالیت تئاترى داشتند مضمون سیاسى «خروس سحر» را مناسب اجرا در آن اوضاع و احوال نمی‌یافتند.
 «تأثیر زن وظیفه‌شناس» ـ برخلاف «خروس سحر» ـ نمایش‌نامه‌اى متعلق به ادبیات سوزناک و سودایى است، که محتوى و مضمون آن از کانون حوادث و افکار سیاسى فاصله‌ی زیادى داشت. انتقاد نوشین در متن این نمایش‌نامه در نفى عیاشى، بیکارگى، رفتار غیرمسؤولانه نسبت به همسر و فرزند و طرد دوستان ناباب و تشویق عشق ناب و فداکارى بود، و خصلتى کاملاً اخلاقى داشت. «تأثیر زن وظیفه‌شناس» در سال ١٣٠۹ نوشته شده است، در دوره‌اى که نوشین هنوز تمایلات سیاسى خود را آشکار نساخته است؛ به‌خلاف «خروس سحر»، که در سال ١٣٢۶ و در اوج سال‌هاى فعالیت سیاسى نوشین نوشته بود.
ماکسیم گورکى نمایش‌نامه‌ی «در اعماق» را در سال ١۹٠٢٢، موقعى که سى و چهار سال داشت، نوشت. هدف او این بود تا زندگى پوچ و نفرت‌انگیز آن جماعتى را که به چشم خود و با وضوح کامل دیده بود، و نمی‌توانست تسلایى براى حماقت و کم‌مایگى آن‌ها بیابد، در نمایش‌نامه‌اش ترسیم کند. نوشین نیز این نمایش‌نامه را در سال ١٣٢٣ ترجمه کرد، و نخستین بار در همان ایام در ماهنامه‌ی «پیام نو» منتشر ساخت. نوشین، که مانند گورکى گرایش‌هاى سیاسى داشت، در ترجمه‌ی خود از این نمایش‌نامه نام «در اعماق» را به «در اعماق اجتماع» تغییر داد. خود او در همان سال‌ها درباره‌ی دخل و تصرف در عنوان نمایش‌نامه‌ی گورکى گفته بود: «مقصود گورکى نشان دادن تابلویى از زندگى مردمى است که در عمق اجتماع یا بهتر بگویم در لجن اجتماع دست و پا می‌زنند. بنابراین براى رفع ابهام من کلمه‌ی اجتماع را بدان افزودم.»
 کتاب چهارم، همان‌طور که اشاره شد، ترجمه‌ی نوشین از «هیاهوى بسیار براى هیچ» شکسپیر است، که نوشین آن‌را در ایام حبس در زندان قصر ترجمه کرده بود. نوشین در مقدمه‌ی این کتاب، که تاریخ تیر ماه ١٣٢۹ را دارد، نوشته است: «در ترجمه‌ی آثار ادبى از زبانى به زبان دیگر، اگر اثرى که باید ترجمه شود رمان، نوول، منظومه و مانند این‌‌هاست، ترجمه باید مانند اصل و یا دست‌کم بسیار نزدیک به اصل باشد. بدین‌معنى که هیچ قسمتى، هیچ جمله‌اى و حتى هیچ کلمه‌اى که داراى اهمیت است و ترجمان ایده‌ی خاصى می‌باشد حذف نگردد… ولى در ترجمه‌ی آثار دراماتیک به‌منظور نمایش دادن آن‌ها رعایت آن اصول در تمام موارد ممکن نیست؛ زیرا فن دارم‌نویسى داراى خصوصیاتى است که با رمان‌نویسى تفاوت دارد.»
 آن‌چه نوشین درباره‌ی کیفیت ترجمه و میزان وفادارى به اصل اثر می‌گوید مربوط به دوره‌اى است که وى به‌طور پیوسته با صادق هدایت رفت و آمد داشت، و هدایت در این سال‌ها توانسته بود علاقه‌اش را به «زبان عامیانه» و «زبان روزمره» به اطرافیان خود ـ از جمله نوشین ـ نیز سرایت بدهد. بنابراین کسانى مثل نوشین تعمد داشتند تا از این «زبان» حتى در ترجمه‌هاى خود از آثار ادبى نیز استفاده کنند؛ کارى که بعدها شادروان احمد شاملو نیز در ترجمه‌ی رمان‌هاى «پابرهنه‌ها» و «دن آرام» انجام داد.

تاریخ انتشار : ۱۱ اردیبهشت, ۱۳۸۵ ۴:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

اهانت به مزار ساعدی حمله‌ای مستقیم به آزاد اندیشی و میراث فرهنگی ایران!

غلامحسین ساعدی نه فقط یک نویسنده، بلکه صدای رنج و امید مردم ایران بود. هرگونه بی‌احترامی به او یا دیگر چهره‌های فرهنگی، بی‌اعتنایی به میراثی است که هویت ما را شکل داده است. احترام به بزرگان هنر و ادبیات، وظیفه‌ای ملی و تاریخی است که پاسداشت فرهنگ و تاریخ ما را تضمین می‌کند.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

آیه‌های زمینی

گرامی باد یاد جهان پهلوان تختی

کشتی شکستگانی بی باد شرطه و دیدار آشنا

تأثیر روانی جنگ: نیمی از کودکان غزه آرزوی مرگ دارند

رودررو با فرهنگ کشی: یادی از غلامحسین ساعدی

جلوگیری از ملاقات به خاطر عدم رعایت حجاب