سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۴

سه شنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۴

مردم شرافتمند، وکلای دادگستری را تنها نگذارید!
دعوای حاکمیت جمهوری اسلامی با کانون‌های وکلا، یک اختلاف تاریخی فقه اسلامی و دین سیاسی با حقوق مدرن است. این اختلاف بعد از انقلاب اسلامی و از نخستین روزهای به...
۱۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مناف عماری
نویسنده: مناف عماری
تقی رحمانی؛ استعفای ظریف و افزایش فشار تندروها؛ پزشکیان چه باید بکند؟
تقی رحمانی نویسنده و کنشگر مدنی به تحلیل استیضاح همتی و استعفای ظریف و افزایش فشار تندروها می‌پردازد؛ پزشکیان در این شرایط چه تصمیمی باید بگیرد؟
۱۴ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: تقی رحمانی
نویسنده: تقی رحمانی
استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!
در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان...
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: مرتضی صادقی
نویسنده: مرتضی صادقی
اتفاقی تاریخی برای سینمای ایران؛ «زیر سایه سرو» دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه
ساعاتی پیش برندگان نودو هفتمین اسکار اعلام شدند و حسین ملایمی و شیرین سوهانی دو کارگردان ایرانی فیلم «زیر سایه سرو» برای دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه روی صحنه رفتند....
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: گزارش
نویسنده: گزارش
سایه فقر کالری بر سر‌خانوار
در سال‌های گذشته عواملی مانند تحریم‌های اقتصادی و تورم‌های بالا و مزمن موجب شده قدرت اقتصادی ایرانیان کاهش یابد. با تداوم نابسامانی‌های اقتصاد کلان، نرخ فقر و شکاف فقر نیز...
۱۳ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: دنیای اقتصاد
نویسنده: دنیای اقتصاد
اسب کهر را بنگر
هيچ نمی‌گويد. درست هفتاد سالش که شد؛ آلزایمری شد. دوستانی که هر هفته به یک گوشه از دیار و بلندی‌های اطراف شهر و روستا می‌رفتند؛ متعجب شدند. حتی گالش‌مردانِ مراتعِ...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
مراحل مختلف گذار به دموکراسی: ایران در کجای کار است؟
با تلاش رادیکال‌های حکومتی برای یک‌دست‌سازی‌ها، اکنون جامعه‌ی ایران آگاه است که قدرت واقعی در دست کدام ارگان‌هاست و پدید آورنده‌ی وضع اسف‌بار جامعه چه کسانی هستند. مردم به رسانه‌های...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی

فرجامِ پس از برجام

در نهایت، پیشگیری از بحران ها ممکن است بهترین کاری باشد که ایالات متحده در این لحظه می تواند انجام دهد. برای آینده قابل پیش‌بینی، هیچ راه‌حل دگرگون‌کننده‌ای وجود ندارد که غرب بتواند آن را ابداع یا بر ایران تحمیل کند و این کشور تهدیدی عمیق و غیرقابل پیش‌بینی برای ثبات منطقه، منافع ایالات متحده و شهروندان خود باقی خواهد ماند. اعتراضات باید به جهان امید بدهد: برای اولین بار در یک نسل، به نظر می رسد حکومت دینی در خطر است. اما تا زمانی که رژیم سقوط نکند، هیچ راه حل معجزه آسایی برای جلوگیری از رفتار بد ایران وجود نخواهد داشت.

پیش درآمد

در جریان اتفاقات ماه گذشته جنبش زن زنده گی آزادی، جلسه ای در دانشگاه جورج تاون با حضور خانم ها شیرین عبادی، مصی علینژاد و نازنین بنیادی و آقایان حامد اسنعیلیون و رضا پهلوی رگزار شد که گرداننده آن آقای کریم سجادپور کارشناس ایران در بنیاد کارنگی بود. دو هفته پیش نیز در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ خانم ها نازنین بنیادی و مصی علینژاد و آقایان حامد اسمعیلیون و رضا پهلوی در جلسه جانبی کنفرانس حضور یافتند که مجری و مدیر جلسه مجددا خانم سوزان مالونی و آقای کریم سجادپور بودند. مقاله زیر را خانم سوزان مالونی[i] برای مجله روابط خارجی نوشته است و نظر به نقشی که ایشان در رابطه با ایران و بویژه هدایت گروه امضاکننده منشور جدید شش نفره بازی میکند، اهمیت این دیدگاه برای آشنایی با برخی اقداماتیکه در ماه های اخیر وسیله دولت آقای بایدن در رابطه با ایران رخ داده است بیشتر مشهود شده است. سوزان مالونی کفیل ریاست بنیاد بروکینگ و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه این بنیاد است.

زمانی که جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده به قدرت رسید، مصمم به احیای توافق هسته ای سال ۲۰۱۵ با ایران، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، بود که سلف او، دونالد ترامپ، به طور یکجانبه ایالات متحده را در سال ۲۰۱۸ از آن خارج کرده بود. پرزیدنت بایدن به سرعت یک فرستاده ویژه برای آغاز مذاکرات با تهران و پنج قدرت بزرگی که همچنان طرف توافق هستند: چین، فرانسه، آلمان، روسیه و بریتانیا، منصوب کرد. او در اولین سخنرانی خود در برابر سازمان ملل اعلام کرد که دولتش “آماده بازگشت به پایبندی کامل” است و درگیر دیپلماسی برای متقاعد کردن ایران به انجام همین کار است گرچه دستیابی به یک توافق جدید دشوار خواهد بود. مقامات ارشد دولت بایدن و بسیاری از کارشناسان خارجی به یک توافق “طولانی تر و قوی تر” امیدوار بودند. اما تهران برنامه هسته ای خود را از زمان خروج دولت ترامپ پیش برده بود و برای عقب انداختن این پیشرفت، بهای سنگینی را طلب کرد. بایدن با این وجود امیدوار بود که تیمش بتواند تفاهم جدیدی ایجاد کند که خطر گسترش سلاح های هسته ای را کاهش دهد.

علیرغم چالش ها، تلاش برای نجات این توافق برای بایدن بسیار منطقی بود. رئیس‌جمهور بایدن مشتاق بود تا درگیری‌های ایالات متحده پس از ۱۱ سپتامبر را در خاورمیانه از بین ببرد و می‌خواست به دنیا نشان دهد که پس از دوران آشفتهء در زمان ترامپ واشنگتن دوباره متعهد به دیپلماسی خواهد بود. احیای مجدد این توافق در برنامه بایدن برای بازگرداندن هژمونی ایالات متحده در جهان نقش اساسی داشت – گامی ملموس در جهت رفع آسیب های اعتباری ناشی از ترک توافق بین المللی توسط ترامپ.[ii]

و اما آرمان های بایدن برای ایران تاکنون ضربات متعددی را از هرطرف متحمل شده است. اولین مورد در فوریه ۲۰۲۲ رخ داد، زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد[iii] و هماهنگی قدرت های بزرگ را که امکان تحقق توافق هسته ای را فراهم کرده بود، به طور غیرقابل برگشتی از بین برد. ضربه دوم در ماه اوت، زمانی که ایران ارسال هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه را آغاز کرد، فرود آمد و تهران را به دشمنی برجسته‌تر و مضر تبدیل کرد. و سومین ضربه در سپتامبر وارد شد، زمانی که اعتراضات در سراسر ایران علیه وحشیگری دولت توجه جهان را تسخیر کرد که علاوه بر تضعیف کنترل رژیم بر اوضاع انجام هرگونه توافقی که بتواند منابع عظیم مالی جدید را برای تهران ارسال کند را بسیار خطرناک و ناخوشایند نمود. هر یک از این لرزش ها به خودی خود برای خروج هدف حفظ برجام از برنامه کافی بود.

با این حال، تا کنون، دولت بایدن سیاست های خود در قبال ایران را به طور جدی بازنگری نکرده است[iv]. دولت که در مشکلات ناشی از جنگ اوکراین و رقابت با چین غرق شده است، در عوض به دنبال گذر از این محیط جدید با ابهام هدفمند بوده، از معترضان حمایت نمادین می‌کند و در عین حال دورنمای توافق هسته‌ای جدید را از نظردور نمی‌‌دارد (اما علناً رد نمی‌کند). این استراتژی ممکن است به طور موقت از بروز بحران درباره ایران جلوگیری کند، اما نمی تواند به طور نامحدود جلوی فاجعه را بگیرد. در واقع، توقف ممکن است با تشویق ایران به رشد فعالیت هسته ای و یا با پایان ‌شکیبایی اسرائیل منجر به بحران بزرگتری شود.

زمان آن فرا رسیده است که دولت بایدن اذعان کند که برجام قابل احیاء نیست و استراتژی جدیدی طراحی کند که به کلیت چالش ایران و نه فقط موضوع هسته ای بپردازد. سقوط توافق هسته ای بیش از پایان یک ابتکار دیپلماتیک خاص است[v]: این نشان دهنده شکست نهایی دهه ها تلاش آمریکا برای تعامل با جمهوری اسلامی است. سیاست ایالات متحده در قبال ایران مدت‌هاست بر این باور استوار است که واشنگتن می‌تواند با بسیاری از دولت‌های دیگر – از جمله دشمنان – برای کاهش درگیری با تهران همکاری کند، اینکه رهبری ایران مایل است به طور جدی با ایالات متحده گفتگو کند، و اینکه کنترل رژیم بر قدرت تزلزل ناپذیر است. هرچه که این مفروضات زمانی اعتباری داشته بودند، به وضوح دیگر کاربرد ندارند. لحظه ای که واشنگتن و اروپا ممکن بود تهران را وسوسه کنند تا رفتار خود را تعدیل کند، دیگر در تاریخ گم شده است. امروزه کشورهایی که بیشترین اهرم فشار را بر ایران[vi] دارند روسیه و چین هستند و انگیزه کمی برای برهم زدن وضعیت موجود برای انها وجود دارد. دولت ایران ممکن است زمانی به دنبال یک آتش بس محدود با ایالات متحده بوده باشد، اما رژیم اکنون امید دسترسی به غرب را رها کرده و آینده ایران را بر سر روابط با سایر کشورهای مستبد قرار داده است. در همین حال، مردم عادی ایران که ماه ها با وجود خطرات غیرقابل محاسبه در اعتراضات خیابانی با رژیم مقابله کرده اند، راه را برای آینده ای متفاوت برای کشورشان هموار می کنند.

تغییر مسیر هرگز آسان نیست و سرمایه گذاری سیاسی و دیپلماتیک بایدن در برجام ترک این توافق را به ویژه دشوار می کند. اما این توافق دیگر مسیری واقع بینانه برای کاهش تهدیدات ناشی از تهران ارائه نمی دهد. اگر بایدن می‌خواهد فعالیت‌های هسته‌ای ایران را در معرض دید بین‌المللی کنترل کند، باید کشورهای همفکر را برای اطمینان از پایبندی این کشور به تعهداتش بر اساس معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای جمع کند. و اگر واشنگتن می خواهد جلوی رفتار بدخواهانه ایران در داخل و خارج را بگیرد، باید فضا را برای اعتراضات داخلی حفظ کند. به استناد تمام شواهد، بسیج مردمی در ایران بهترین ابزار جهان برای ایجاد تغییر مثبت و پایدار در نقش کشور در جهان است.

تاریخچه

از زمانی که محمدرضا پهلوی، آخرین شاه کشور و شریک استراتژیک واشنگتن، در سال ۱۹۷۹ برکنار شد، ایران جایگاهی مرکزی را در سیاست خارجی ایالات متحده اشغال کرده است. حکومتی که پس از انقلاب شکل گرفت و خود را به عنوان یک «جمهوری اسلامی» تغییر داد، به دنبال برهم زدن نظم منطقه از طریق ترور و براندازی بود و در خصومت با ایالات متحده غرق شده بود. گروهی از دانشجویان مبارز در نوامبر ۱۹۷۹، انگار برای اعلام خصومت جدید ایران با واشنگتن و هنجارهای روابط بین‌الملل، سفارت این کشور را در تهران تصرف کردند و سپس ۶۶ نفر از پرسنل دولت آمریکا را گروگان گرفتند و در ازای آزادی آنها دریافت امتیازات مختلف اقتصادی و سیاسی از واشنگتن را خواستار شدند.

۱۵ ماه و یک ماموریت نجات شکست خورده طول کشید تا اینکه ایالات متحده برای آزادی همه گروگان ها مذاکره کند. اما تقریباً بلافاصله پس از حمله به سفارت، دولت جیمی کارتر، رئیس‌جمهور ایالات متحده، یک استراتژی دو محوره را تبیین کرد که دکترین سیاست واشنگتن در قبال ایران را برای چندین دهه تعریف می‌کرد. ایالات متحده از یک سو، ایران را به دلیل رفتار بی ثبات کننده اش مجازات خواهد کرد. از سوی دیگر، درها را برای مذاکره باز نگه می دارد. در ۴۰ سال آینده، هر رئیس‌جمهور ایالات متحده این مسیر دوگانه را دنبال کرد و ایران را تحریم و تهدید کرد و در عین حال پیشنهاد گفت‌وگو با رهبران این کشور را داد. حتی ترامپ که در سال ۲۰۲۰ مجوز کشتن یک مقام ارشد نظامی ایران را صادر کرد، احتمال دیدار با حسن روحانی، رئیس جمهور ایران در سال ۲۰۱۹ را نیز مطرح کرد.

همه اینها نتیجه کمی داشته است و بازده کارنامه آمریکا در مورد ایران در بهترین حالت بسیار نازل بوده است. واشنگتن و شرکای آن تلاش ۳۰ ساله تهران برای به دست آوردن منابع مورد نیاز برای ساخت تسلیحات هسته ای را کند کرده اند و دسترسی برخی از نیروهای نیاببتی ایران را کمرنگ کرده اند. اما پیشرفت‌های معنی‌دار یا تاثیرات معدودی بر مشکل‌سازترین سیاست‌های ایران حاصل شده است و نزدیک‌ترین شرکای واشنگتن معمولاً نشان داده‌اند که تمایلی به به خطر انداختن روابط تجاری یا دیپلماتیک خود با تهران ندارند. گاهی اقدامات آمریکا حتی به جمهوری اسلامی کمک نیز کرده است. با از بین بردن دشمن اصلی ایران، حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ به طور قابل توجهی ظرفیت و آمادگی رژیم را برای دامن زدن به بی ثباتی و خشونت در داخل و خارج تقویت کرد.

ظاهراً حل ناپذیری چالش ایران، این کشور را به یک موضوع همیشگی مناقشه جناحی ایالات متحده تبدیل کرده است که با نبرد رودرروی بر سر توافق هسته ای دولت اوباما در سال ۲۰۱۵، که تحریم ها علیه ایران را در ازای محدودیت هایی برای برنامه هسته ای این کشور کاهش داد، به اوج خود رسید. برای طرفداران آن، آن توافق، دیپلماسی چندجانبه را به عنوان ابزاری برای حل و فصل حتی سخت‌ترین چالش‌های مطرح شده از سوی تهران تأیید می‌کرد. اما برای منتقدان، این واقعیت که محدودیت‌های توافق در نهایت منقضی میشد، تسلیم غیرقابل تصوری بود. پس از خروج ترامپ از توافق در سال ۲۰۱۸، ایران تجاوزات منطقه ای خود را افزایش داد و بسیاری از اصول توافق را زیر پا گذاشت.

دولت بایدن به دنبال خنثی کردن اقدامات ترامپ بود، اما تلاش‌هایش برای احیای برجام به سرعت با مشکل مواجه شد. تهران از تعامل مستقیم با دیپلمات های آمریکایی خودداری کرد و واشنگتن را مجبور کرد از طریق شرکای اروپایی خود مذاکره کند. ایران اصرار داشت که دولت بایدن تضمین کند که هیچ رئیس‌جمهوری آینده نمی‌تواند از توافق خارج شود، شرطی که بایدن قدرت انجام آن را ندارد. و هر زمان که دو طرف به توافق نزدیک می‌شدند، تهران درخواست امتیازات بیشتری را مطرح می‌کرد و پیوسته هرگونه توافق را به تعویق انداخت.

با این حال، در اولین سال ریاست جمهوری بایدن، دیپلمات های آمریکایی امیدوار بودند که در نهایت این سد را بشکنند، به هر حال، توافق اولیه، نزدیک به دو سال طول کشید تا به نتیجه برسد. سپس حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ اتفاق افتاد که اکوسیستم بین المللی را که توافق در آن پابرجا بود، متحول کرد. توافق هسته‌ای اولیه به همکاری غرب با مسکو بستگی داشت، مسکو که در زیرساخت‌های هسته‌ای در حال گسترش ایران سهمی ایجاد کرده بود و به همین دلیل این قدرت را داشت که تهران را وادار کند، چانه بزند و گهگاه از تهران اخاذی کند تا با غرب کنار بیاید. این جنگ نه تنها اشتهای روسیه برای هماهنگی با ایالات متحده را از بین برد. همچنین به مسکو انگیزه داد تا این معامله را به طور کامل پایان دهد. هرگونه کاهش تحریم‌ها به ایران اجازه می‌دهد دوباره نفت خود را در بازارهای جهانی بفروشد و درآمد نفتی روسیه را کاهش دهد. در مقابل، طولانی شدن بحران هسته‌ای ایران به سوق دادن تهران به مدار کرملین کمک می‌کند.

به نظر می رسد رهبری ایران نیز محاسبه مشابهی انجام داده است. رئیس جمهور ایران، ابراهیم رئیسی، چند هفته قبل از حمله روسیه به اوکرائین، به مسکو سفر کرد، سفری که او و دیگر مقامات آن را «نقطه عطفی» در روابط دوجانبه ایران و روسیه توصیف کردند. ایران از آن زمان هزاران هواپیمای بدون سرنشین(پهپاد) به مسکو فروخته است که روسیه از آنها برای تخریب زیرساخت های حیاتی اوکراین استفاده کرده است. ایران همچنین به آموزش سربازان روسی و انتقال سامانه‌های تولید پهپاد به روسیه کمک می‌کند و به گفته دولت بایدن، ممکن است در مرحله بعدی ارسال موشک‌های بالستیک به روسیه را آغاز کند. در مقابل، مسکو به ایران وعده هلیکوپتر، سیستم‌های دفاع هوایی جدیدتر و جت‌های جنگنده را داده است. خلبانان ایرانی در حال حاضر در حال آموزش برای کار با هواپیماهای جنگی سوخو-۳۵ روسی هستند که عازم کشورشان هستند. مسکو همچنین گفته است که ۴۰ میلیارد دلار در توسعه نفت و گاز ایران سرمایه گذاری خواهد کرد (اگرچه این تعهد همچنان حدس و گمان است) و قول داده است که کریدورهای تجاری و مکانیزم های مالی ضد تحریم بین دو کشور ایجاد کند.

تصمیم ایران برای همسو شدن با جنگ روسیه بیش از فرصت‌طلبی کوتاه‌مدت را منعکس می‌کند: این نشان‌دهنده یک تحول چشمگیر در نگرش‌ها و منافع نخبگان حاکم جمهوری اسلامی است. ده سال پیش، رژیم ایران دسترسی به بازارها و سیستم‌های غربی مانند سرویس پیام‌رسانی مالی سوئیفت در اروپا را آنقدر برای اقتصاد کشور و ثبات رژیم حیاتی می‌دانست که بر بیش از ۳۰ سال بیزاری از مذاکره مستقیم با واشنگتن غلبه کرد. همانطور که خود رهبر ایران آیت الله علی خامنه ای در سال ۲۰۱۵ گفت: «دلیل اینکه ما وارد مذاکره شدیم و برخی امتیازها را دادیم، لغو تحریم ها بود. اما امروز، رژیم دیگر غرب را مجرای ضروری – یا حتی قابل دوام – برای منافع اقتصادی نمی بیند. خامنه ای در سخنرانی خود در نوامبر گذشته در مراسم بزرگداشت تسخیر سفارت اعلام کرد: امروز آمریکا قدرت مسلط بر جهان نیست. وی ادامه داد: بسیاری از تحلیلگران سیاسی جهان معتقدند که ایالات متحده در حال افول است. “به تدریج در حال ذوب شدن است.” او و دیگر رهبران ایران در عوض شاهد تغییر مکان جدید قدرت جهانی به سمت شرق هستند. خامنه ای با ابراز خوشحالی گفت: آسیا به مرکز دانش، مرکز اقتصاد و همچنین مرکز قدرت سیاسی و مرکز قدرت نظامی تبدیل خواهد شد. وی افزود: ما در آسیا هستیم.

سیاستگذاران ایرانی سعی کرده‌اند چشم‌انداز خامنه‌ای را با ایجاد روابط نزدیک‌تر با چندین کشور آسیایی، به‌ویژه چین، عملیاتی کنند. پکن و تهران در جولای ۲۰۲۱ یک قرارداد اقتصادی پرفروش به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار منعقد کردند. سال بعد، تهران موافقت کرد که به سازمان همکاری شانگهای بپیوندد، گروهی که چین، هند، روسیه و چندین کشور آسیای مرکزی و جنوب آسیا را به هم متصل می کند. روزنامه بانفوذ ایران کیهان این اقدام را با توصیف آن به عنوان همگرایی تازه‌ای میان «سه قدرت بزرگ» یعنی چین، روسیه و ایران جشن گرفت. اگرچه تصور اینکه پکن یا مسکو ایران را به عنوان وزنه ای نزدیک به همتای خود می بینند دشوار است، اما آنها برخی از مزایای اقتصادی و استراتژیک را در همکاری تاکتیکی می بینند. برخلاف ایالات متحده یا اروپا، پکن و مسکو به ندرت روابط تجاری یا دیپلماتیک را به هنجارهای لیبرال در سیاست داخلی یا خارجی مشروط می کنند. برای دین‌سالاران ایرانی، این روابط بسیار راحت‌تر است.

رهبران ایران با داشتن حامیان قوی تر، آمادگی بیشتری برای مشارکت در رفتارهای ناهنجارانه نشان داده اند. رژیم ایران و نیروهای نیابتی آن با موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین(پهپاد) همسایگان، به ویژه عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس را به وحشت انداخته اند و به شورش ها و جنگ های داخلی در سوریه و یمن کمک کرده اند. بنا به گزارش نیویورک تایمز و واشنگتن پست، ایران به دنبال ترور مخالفان و مقامات دولتی در ایالات متحده بوده است. چنین اقداماتی حتی بلندتر از لفاظی های خصمانه تهران است و نشان نمی دهد که رهبری ایران آماده است تا با قدیمی ترین رقیب خود یک توافق تاریخی ایجاد کند.

  تحت فشار

در سپتامبر ۲۰۲۲، مهسا امینی کرد ایرانی ۲۲ ساله ، توسط پلیس گشت ارشاد این کشور به دلیل عدم استفاده درست از روسری  دستگیر شد. بر اساس گزارش های متعدد، او سپس توسط نیروهای امنیتی دولتی مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت تا اینکه از هوش رفت. وی به بیمارستانی در تهران منتقل شد و پس از دو روز در کما درگذشت. خانواده امینی با وجود فشارهای دولت برای پذیرش ادعای رسمی، شجاعانه حقیقت را آشکار کردند.

تظاهرات تقریباً بلافاصله شروع شد و ظرف یک هفته ناآرامی به ۸۰ شهر در سراسر کشور سرایت کرد. بسیاری از تظاهرکنندگان خواستار لغو قانون پوشش زنان در ایران و انحلال پلیس گشت ارشاد شدند. اما اعتراضات به سرعت به فراخوانی برای سقوط رژیم تبدیل شد. همانند تظاهرات گذشته، نیروهای امنیتی با سرکوب وحشیانه پاسخ دادند، بیش از ۱۹۰۰۰ معترض را دستگیر کردند و بیش از ۵۰۰ نفر را کشتند، از جمله در یک رشته اعدام های وحشتناک و ناعادلانه که برای ایجاد وحشت در مردم عمیقا ناراضی اجرا شده بود. اما این سرکوب ها قیام را متوقف نکرده است. از زمان مرگ امینی، ایران به سرعت تظاهرات‌های کوچک، اعتصابات کارگری و رویارویی بین مردم عادی و مقامات ارشد را تجربه کرده است.

ناظران دیرینه ایران نسبت به دورنمای تغییرات سیاسی معنادار بدبین هستند. جمهوری اسلامی ظاهراً هر بحران قابل تصوری را تحمل کرده است – جنگ داخلی، تهاجم، تروریسم، زلزله، خشکسالی، بیماری همه‌گیر و دوره‌های معمول ناآرامی‌های داخلی – اما هنوز نظام یا «نظام حاکم» جان سالم به در برده است. و دلایل زیادی وجود دارد که چرا این دور از ناآرامی ها ممکن است از بین برود، از جمله فقدان هر گونه رهبر مشخص، سازمان مرکزی، یا چشم انداز مثبت برای آینده.

اما چیزی متفاوت در مورد این شیوع اخیر آشفتگی داخلی وجود دارد. شاید این شجاعت فوق‌العاده زنان ایرانی در به چالش کشیدن حجاب اجباری و به راه انداختن یک جنبش، یا مشارکت فوق‌العاده طیف گسترده‌ای از گروه‌های قومی و طبقات اجتماعی، یا اتحاد تازه‌ای است که در میان اقشار مختلف از نظر ایدئولوژیکی از مردم به وجود آمده است. شاید این تلاش‌های نوپای معترضان برای به کارگیری تاکتیک‌هایی فراتر از تظاهرات، از جمله اعتصابات کارگری و حملات سایبری به بانک‌های دولتی و رسانه‌ها باشد. آنچه واضح است این است که معترضان امروزی کمتر از معترضان گذشته می ترسند و با وجود آگاهی قطعی مبنی بر اینکه خطر دستگیری و مرگ را دارند، بارها و بارها به خیابان ها بازمی گردند. ورزشکاران مشهور ایرانی، کارگردانان سینما، بازیگران، و دیگر مفاخر فرهنگی نیز حتی پس از زندانی شدن برخی از همکارانشان، از تهدیدها برای حمایت از قیام ها سرپیچی کرده اند.

جنبش مردمی توجه و حمایت را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. در نوامبر، شورای حقوق بشر سازمان ملل تحقیقات مستقلی را در مورد اقدامات رژیم آغاز کرد و در ماه دسامبر، شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد گامی غیرعادی برای حذف ایران از کمیسیون سازمان ملل متحد در مورد وضعیت زنان برداشت. دولت ها در هر قاره به نفع تظاهرات صحبت کرده اند. این حمایت ضروری و مهم است، اما برجام را بیشتر تضعیف کرده است. رژیم ایران بیش از هر زمان دیگری درگیر است و می‌تواند زیرساخت‌های هسته‌ای خود را برای مقاومت در برابر فشار داخلی و بین‌المللی ضروری‌تر ببیند. بعید به نظر می رسد که دولت که به طور عمده بر بقا متمرکز است، دیپلماسی زیادی را انجام دهد، به ویژه با غرب. خامنه ای اخیرا گفته است که این تظاهرات «طراحی شده توسط آمریکا، رژیم جعلی صهیونیستی و مزدوران آنهاست». دشوار است ببینیم رژیمی که واشنگتن را به خاطر بحران وجودی خود مقصر می‌داند، چگونه هر نوع توافقی را با سیاست‌گذاران ایالات متحده تأیید می‌کند.

برخی از تحلیلگران آمریکایی و اروپایی بر این باورند. به نظر آنها، آشفتگی داخلی ایران در واقع می‌تواند باعث انعطاف‌پذیری جدید در میز مذاکره شود، زیرا احیای توافق هسته‌ای فشارهای اقتصادی را کاهش می‌دهد و در نتیجه می‌تواند دولت را شکوفا کند. آنها به تظاهرات سال ۲۰۰۹ ایران اشاره می کنند، زمانی که مردم به دلیل انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، به طور دسته جمعی به خیابان ها ریختند. در آن زمان، مانند اکنون، جهان به دور فریاد آزادی ایرانیان گرد آمد. در آن زمان هم مثل الان، دولت ایران آمریکا را مقصر می دانست. در ماه‌های بعد، سرکوب دولت و فرسودگی اپوزیسیون پیروز شد، اما شبح آشفتگی مردمی و فشار شدید اقتصادی ناشی از تحریم‌های چندجانبه به رهبران ایران کمک کرد تا با اکراه از مذاکراتی که قبلاً غیرقابل تصور بود با واشنگتن استقبال کنند.

واقعیت ها واقعیت هستند: توافق هسته ای قابل نجات نیست.

جذابیت محورهای عملگرایانه رهبران ایرانی تحت فشار قابل درک است، اما تغییرات در داخل ایران و در سیستم بین المللی آن را رد می کند. در دهه گذشته، اختلافات جناحی در داخل رژیم کاهش یافته است. یک اجماع تندرو به وجود آمده است. ادعای مشروعیت دولت با فساد و رانت خواری خویشاوندان حاکمیت کمرنگ شده است و وعده های آن در مورد آینده ای بهتر آشکار شده است که توهمی بیش نیست. ایرانیان عادی دیگر هیچ گونه امیدی به اصلاحات تدریجی که باعث پیشرفت معنادار می شود را ندارند. یک دهه پیش، مذاکره با غرب تنها راه خروج از تحریم‌های فاجعه‌بار را به تهران ارائه داد. امروز، تهران چین و روسیه را جایگزینی جذاب می بیند. و بدون همکاری پکن و مسکو، واشنگتن نمی تواند فشار کافی بر تهران اعمال کند تا رهبرانش را متقاعد به سازش نماید.

این اعتراضات همچنین سوالات جدیدی را در مورد ارزش توافق هسته ای ایجاد کرده است. حتی اگر دیپلماسی بتواند در احیای برجام موفق شود، چندان واضح نیست که مزایای انجام این کار بیشتر از هزینه‌های آن باشد. احیای این توافق منابع قابل توجهی از موجودی بلوکه شده مالی را بسوی رژیم سرازیر می کند و سیستم حاکمه ایران را در مقابل رقبای آن در خیابان ها تقویت می کند. چنین اتفاقی برای ایرانیان شجاعی که زندگی و معیشت خود را به امید ایجاد تغییر به خطر انداخته اند، به عنوان خیانت تلقی می شود. همانطور که رویا حکاکیان، مدافع حقوق بشر ایرانی-آمریکایی در ماه اکتبر گفت: «بدترین کاری که ما – ایالات متحده – در حال حاضر می‌توانیم انجام دهیم این است که در کنار افرادی بنشینیم که به تظاهرکنندگان، تظاهرکنندگان صلح‌جو، در خیابان‌ها تیراندازی می‌کنند. “

در واقع، احیای برجام در حال حاضر یکی از اهداف اصلی خود توافق را تضعیف می کند: ترغیب تهران به دست کشیدن از بدخواهانه ترین سیاست های خود. باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا تاکید کرد که توافق ۲۰۱۵ ” شرطی برای تغییر ایران نیست”، اما او همچنین اعلام کرد که تغییر در ایران “چیزی است که ممکن است نتیجه جانبی و مهم این توافق باشد.” دیگران در مورد این امید صریح تر بودند. به گفته فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه بریتانیا در آخرین مراحل مذاکرات توافق هسته‌ای، «جایزه فقط پایان این مسابقه تسلیحات هسته‌ای یا هرگونه جاه‌طلبی هسته‌ای از سوی ایران نبود. این جایزه بازسازی بسیار گسترده تری از روابط ایران و غرب بود.» توافق امروز – زمانی که رژیم درگیر جنایات گسترده در داخل است و به روسیه کمک می کند تا با تهیه پهپادها حمله ای وحشیانه به اوکراین انجام دهد – به تخلفات تهران پاداش می دهد و جلوگیری از تخلفات بیشتر ایران را بسیار دشوارتر می کند.

بهترین طرح ها

لغو لیست کامل مقررات برای بازگرداندن توافق هسته ای ایران برای دولت بایدن آسان نخواهد بود، به این دلیل که برخی از بلندپایه ترین مقامات سیاست خارجی آن معماران اصلی توافق اولیه بودند. این مقامات می‌دانند که در زمان نهایی شدن، برجام یک دستاورد تاریخی بود. اولین نمونه از مذاکرات مستمر، مستقیم و سطح بالا بین مقامات آمریکایی و ایران در طی دهه‌های اخیر و مورد نادری که در آن دو کشور به تفاهم رسیدند. در مورد یک موضوع حیاتی امنیت ملی و برای تضمین این توافق، مقامات آمریکایی باید در نبرد چند ساله علیه مخالفان در واشنگتن و چندین شریک با نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه، از جمله اسرائیل و عربستان سعودی، پیروز می شدند. برای این سیاستگذاران، مبارزه ارزشش را داشت، زیرا این توافق وعده حل و فصل یکی از بزرگترین چالش های جهان را می داد و در عین حال بر قدرت تعامل صلح آمیز تأکید می کرد.

ارزش توافق در نبود هر جایگزین بهتری افزایش می یافت. حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران خطر تشدید تنش منطقه‌ای بسیار پرهزینه را به همراه می داشت و در بهترین حالت تنها یک مهلت موقت از تهدید یک ایران هسته‌ای ارائه می‌کرد. برنامه هسته ای ایران بسیار پیشرفته تر از آن است که به طور قطعی از طریق حملات هوایی از بین برود، با تأسیسات حیاتی که برای آسیب ناپذیری طراحی شده اند و نزدیک به مراکز عمده جمعیتی قرار دارند. رابرت مالی، یکی از مقامات شورای امنیت ملی در دوره اوباما و نماینده ویژه کنونی ایالات متحده درباره ایران، در اکتبر ۲۰۲۲ اظهار داشت: “هیچ راه حل پایدار بلندمدتی جز راه حل دیپلماتیک وجود ندارد.” مالی در دسامبر به رادیو اروپای آزاد گفت: علیرغم هر اتفاقی که در چند ماه گذشته افتاده است، ما همچنان معتقدیم که بهترین راه برای اطمینان از اینکه ایران نمی تواند به سلاح هسته ای دست یابد، توافق هسته ای است. این احساسات توسط شرکای اروپایی واشنگتن نیز به اشتراک گذاشته شده است.

اما فقدان یک جایگزین واضح به معنای امکان پذیر بودن دوره فعلی نیست. واقعیت ها واقعیت هستند: بین اعتراضات، جنگ در اوکراین، و ناسازگاری عمومی ایران، توافق نمی تواند نجات یابد. بایدن قول داده است که ایران تحت نظارت او به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت و اگر قصد دارد به این تعهد عمل کند، دولتش باید راه‌حل دیگری بیابد.

دولت بایدن می تواند با ایجاد اجماع با فرانسه، آلمان، بریتانیا و سایر کشورهای همفکر خود در مورد ممانعت از انجام اقداماتی که تهران را به آستانه تولید سلاح هسته ای می رساند، آغاز کند. اینها شامل غنی سازی اورانیوم با خلوص ۹۰ درصد، پایان دادن به بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی از تأسیسات ایران، خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای و از سرگیری فعالیت های مرتبط با تسلیحات، مانند توسعه تولید فلز اورانیوم است. دولت بایدن باید همراه با شرکای اروپایی، پیامدهای اقتصادی، سیاسی و نظامی قانع‌کننده‌ای را که در صورت عبور از این خطوط قرمز در انتظار ایران است، بیان کند. این پیامدها باید شامل اقدامات تنبیه‌کننده‌تر تجاری و مالی و آمادگی ایالات متحده و متحدان و شرکای آن برای استفاده از زور برای تضعیف زیرساخت‌های هسته‌ای ایران باشد. این خطوط قرمز و پیامدها باید بی سر و صدا، در بالاترین سطوح، و از طریق چند گفتگوی مورد اعتماد به تهران منتقل شود تا وحدت هدف این ائتلاف در جلوگیری از اشاعه هسته ای ایران تقویت و به طرف ایرانی تاکید شود.

این پیام باید با افزایش مانورهای نظامی مشترک در منطقه با مشارکت اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای عربی که نشان دهنده توانایی حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران است، مشابه آنچه که نیروهای آمریکایی در نوامبر با اسرائیل انجام دادند، تقویت شود. ۲۰۲۲ و دوباره در ژانویه ۲۰۲۳. پنتاگون باید به تقویت برنامه ریزی امنیتی چندجانبه و هماهنگی نوپایی که اسرائیل و کشورهای خلیج فارس انجام داده اند و سرمایه گذاری در تقویت سیستم یکپارچه دفاع هوایی منطقه ای به عنوان ابزاری برای تأکید بر آمادگی و تمایل ایالات متحده ادامه یابد. به تعهد اعلام شده بایدن برای تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای عمل کند.

آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده همچنین باید برنامه‌ریزی کنند که چگونه و چه زمانی مفاد موسوم به برجام را که به هر یک از طرف‌های توافق اجازه می‌دهد تا تحریم های سازمان ملل، تحریم‌های ایران که پس از اجرایی شدن توافق به حالت تعلیق درآمد، را مجدداً اعمال کنند(این امکان به مکانیزم ماشه معروف شده است). این مکانیزم خطر تشدید تنش ایران را به دنبال دارد، اما به ابهام در مورد احتمال بازگشت به توافق پایان می دهد، نیروی نمادین تحریم های سازمان ملل را مجدداً اعمال می کند و از انقضای برنامه ریزی شده تحریم فروش موشک های بالستیک ایران در اواخر سال جاری جلوگیری می کند.

یک جهان قطبی شده هنوز می تواند برای مقابله با تهاجم جمع شود

مفاد مکانیزم ماشه تنها اهرم اقتصادی این کشورها بر تهران نیست. بسیاری از کشورهای دیگر تجارت و سرمایه گذاری در ایران را به عنوان یک اهرم نفوذ مهم در نظر گرفته اند و عمدتاً در برابر تحریم این کشور به جز در آستانه مذاکرات هسته ای مقاومت کرده اند. جمهوری اسلامی همیشه به شدت بر روابط تجاری و بانکی با دبی متکی بوده است و تا اواخر سال ۲۰۲۲، آلمان برنامه ای از اعتبارات صادراتی و سایر تشویق های تجاری، حداقل در تئوری، همکاری اقتصادی با تهران را برای ایجاد انگیزه حفظ می کرد. اما نقش مخرب ایران در اوکراین دیدگاه‌ اروپایی‌ها را نسبت به این رژیم سخت‌تر کرده است، همانطور که در تصمیم پارلمان اروپا در ژانویه برای اعلام سپاه پاسداران انقلاب ایران به عنوان یک سازمان تروریستی نشان داده شد. کشورهای اروپایی نیز می‌توانند، برای مثال، دارایی‌های طبقه سرمایه‌داران وابسته به رژیم ایران/آقازاده ها/ را مورد هدف قرار دهند، همان‌طور که دارایی‌های الیگارش‌های روسی را هدف قرار دادند.

ایران ممکن است تنها توسط غرب تحت تأثیر قرار نگیرد، زیرا رهبری ان معتقد است که ایالات متحده و متحدانش در حال افول هستند. در نتیجه، واشنگتن و شرکای آن باید سخت تلاش کنند تا چین، یکی از شرکای خودخوانده تهران و خریدار عمده نفت ایران، را به همکاری جلب نمایند. این به طور منحصر به فردی چالش برانگیز خواهد بود. از نظر تاریخی، پکن عمدتاً در دیپلماسی هسته‌ای با تهران نقش مستقلی را نسبت به غرب ایفا کرده است و دلیلی وجود ندارد که باور کنیم رهبران چین آماده هستند تا مسئولیت بیشتری برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای به عهده بگیرند، به‌ویژه وقتی تنش‌ها بین پکن و واشنگتن به سطح جدیدی افزایش یافته است. اما چین روسیه نیست. چین هنوز هم می تواند با غرب معامله کند. و اقتصاد چین به انرژی خلیج فارس وابسته است و این به رئیس جمهور چین، شی جین پینگ، انگیزه قوی برای همکاری در هر طرحی می دهد که از بروز بحران در منطقه جلوگیری کند – که احتمالاً یک ایران با سلاح هسته ای می تواند به افزایش تنش در منطقه دامن بزند. پکن با واردات بیش از یک میلیون بشکه نفت در روز طی چند سال گذشته، برخلاف برجام، که چین یکی از طرفین آن بود، نقش بسیار مهمی در حفظ اقتصاد ایران ایفا کرده است. دولت بایدن- با روشن ساختن اینکه واشنگتن تحریم‌هایی را علیه شرکت‌های چینی که به خرید نفت ایران ادامه می‌دهند اعمال خواهد کرد -باید چین را متقاعد به همکاری کند، اقدامی که ایالات متحده تنها به صورت پراکنده و انتخابی در گذشته انجام داده است.

جهانی بدون مسیر دیپلماتیک برای جلوگیری از جاه طلبی های هسته ای ایران نیازمند هوشیاری بسیار بالاتری از سوی ایالات متحده و شرکای آن در اروپا، خاورمیانه و فراتر از آن است. علیرغم تمایل دولت بایدن برای بیرون کشیدن ایالات متحده از درگیری های ویرانگر خاورمیانه به منظور تمرکز بر چالش استراتژیک فوری چین، واقعیت های جدید احتمال دارد که ناکام بمانند. اما رؤسای جمهور تجمل نادیده گرفتن بحران های دم افزون را ندارند. و همانطور که جنگ در اوکراین نشان می دهد، با آینده نگری، هماهنگی ماهرانه، و رهبری، حتی یک جهان قطبی شده می تواند به روش های شگفت انگیز بطور موثر برای مقابله با تجاوز همراه شود.

محدودیت های خود را بدانید

یک راه دیگر وجود دارد که ایالات متحده می تواند به توقف جاه طلبی های هسته ای ایران و بقیه بدخواهی های رژیم کمک کند. دولت کنونی ایران ممکن است هرگز موافقت نکند که برنامه هسته ای خود را از دست بدهد یا از دامن زدن به درگیری ها در سراسر جهان دست بردارد. اما معترضان ایرانی به صراحت گفته اند که خواهان یک حکومت دموکراتیک هستند که بجای ماجراجویی در خارج، بر نیازهای مردمش متمرکز باشد. چنین دولتی تقریباً به طور قطع علاقه کمتری به دستیابی به تسلیحات هسته‌ای یا ترویج شورش‌ها خواهد داشت، بنابراین واشنگتن باید برای کمک به معترضان برای دستیابی به اهداف خود هر کاری که می‌تواند انجام دهد.

مطمئناً، محدودیت های جدی برای قدرت واشنگتن وجود دارد. ایالات متحده تنها نقاط نفوذ محدودی به تالارهای قدرت و نفوذ کمی نیز در خیابان ها در ایران دارد و آینده ایران در نهایت به خود ایرانیان وابسته است. اما سیاست گذاران ایالات متحده می توانند با متحدان و شرکای خود کار کنند تا اطمینان حاصل نمایند که جامعه بین المللی به تلاش های قهرمانانه معترضان ایرانی توجه می کند، سرکوب تهران را افشا می کند، و راه هایی برای پاسخگویی دولت ایران از طریق همکاری نزدیک با یک هیئت حقیقت یاب که توسط سازمان ملل متحد ایجاد شده باشد، بیابد. سازمان ملل در ماه نوامبر به تحقیق درباره سرکوب و با فشار بر شرکای خود در سراسر جهان برای کاهش سطح روابط دیپلماتیک با تهران پرداخت.

ایالات متحده نباید همه راه های تعامل با ایران را ببندد.

ایالات متحده همچنین می تواند با گسترش دسترسی مردم ایران به اطلاعات و ارتباطات به آنها کمک کند. دولت بایدن قبلاً تعامل خود را با شرکت های فناوری افزایش داده است تا به ایرانیان کمک کند تا با یکدیگر و با جهان خارج ارتباط برقرار کنند. همچنین باید با ارائه دهندگان خدمات برای ایجاد و توزیع—با بودجه دولت ایالات متحده، در صورت لزوم، مجموعه وسیع تری از ابزارهای ارتباطی و گسترش دسترسی ایرانیان به شبکه های خصوصی مجازی که می تواند آنها را به اینترنت باز متصل نگه دارد، همکاری کند. واشنگتن می تواند به طور مشابه با سرمایه گذاری در قابلیت های پخش فارسی زبان برای از بین بردن انحصار رسانه ای رژیم کمک کند.

برخلاف پیشنهاد برخی از فعالین سیاسی ایرانی، حمایت از معترضان به این معنا نیست که ایالات متحده باید همه راه های تعامل با ایران را ببندد. همچنین خروج از برجام نباید امکان هرگونه تماس دیپلماتیک را سلب کند. دولت بایدن باید به گفتگو با ایران در مورد موضوعات مجزا که دو کشور می توانند در مورد آنها به نحوی تعامل داشته باشند، ادامه دهد، از جمله ادامه تلاش های بی سر و صدا برای آزادی شهروندان دوگانه و خارجی که توسط تهران به عنوان گروگان گرفته شده اند. ایالات متحده همچنین نباید هیچ کاری برای دلسرد کردن ایران و همسایگان خلیج فارس درباره گفتگوهای جاری فیمابین انجام دهد. بعید است که این گفتگوها به چیزی جز یک صلح سرد منجر شود، اما دیپلماسی مستقیم ممکن است به جلوگیری از تبدیل هرگونه اصطکاک به یک بحران کمک کند.

در نهایت، پیشگیری از بحران ها ممکن است بهترین کاری باشد که ایالات متحده در این لحظه می تواند انجام دهد. برای آینده قابل پیش‌بینی، هیچ راه‌حل دگرگون‌کننده‌ای وجود ندارد که غرب بتواند آن را ابداع یا بر ایران تحمیل کند و این کشور تهدیدی عمیق و غیرقابل پیش‌بینی برای ثبات منطقه، منافع ایالات متحده و شهروندان خود باقی خواهد ماند. اعتراضات باید به جهان امید بدهد: برای اولین بار در یک نسل، به نظر می رسد حکومت دینی در خطر است. اما تا زمانی که رژیم سقوط نکند، هیچ راه حل معجزه اسایی برای جلوگیری از رفتار بد ایران وجود نخواهد داشت.

بخش : سياست
تاریخ انتشار : ۲۲ اسفند, ۱۴۰۱ ۸:۲۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
ظریف

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

در جمهوری اسلامی، قوانین تبعیض‌آمیز کم نیستند و سال‌هاست که علیه این قوانین مبارزه صورت می‌گیرد. اکنون، افزوده شدن تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته نگران‌کننده است. تأسف‌بارتر آنکه برخی ایرانیان لائیک و سکولار خارج از کشور بدون توجه به شیوه ارتجاعی عزل ظریف از …

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

مردم شرافتمند، وکلای دادگستری را تنها نگذارید!

تقی رحمانی؛ استعفای ظریف و افزایش فشار تندروها؛ پزشکیان چه باید بکند؟

استعفای ظریف تبعیضی جدید بر تبعیضات گذشته!

اتفاقی تاریخی برای سینمای ایران؛ «زیر سایه سرو» دریافت اسکار بهترین انیمیشن کوتاه

سایه فقر کالری بر سر‌خانوار

اسب کهر را بنگر