در تاریخ ٢٢ نوامبر، بدنبال سفر ١٢ روزه آقای احمد شهید نماینده ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به اروپا، در کشورهای آلمان، سوئد و نروژ، به منظور دیدار و گفتگو با برخی شاهدان و بازماندگان بیش از سه دهه جنایات و نقض فاحش حقوق بشر توسط رژیم اسلامی حاکم بر ایران، و بمنظور جمع آوری دلایل مستند و فاکتهای هر چه بیشتر در این رابطه، فرصتی ترتیب داده شد که اینجانب فرهنگ رضایی بعنوان یکی از زندانیان ابتدای دهه شصت در زندان دیزل آباد کرمانشاه بعنوان شاکی و راوی بخشی از مظالم و جنایاتی که در طول سالهای شصت تا شصت و سه خود تحمل کرده و در کنار دیگر رفقا و یاران زندانی سیاسی عقیدتی شاهد بوده، با ایشان دیدار داشته باشم، و مختصری از فجایعی که در آن سالها گذشته را به اجمال گزارش کنم. در ابتدا با معرفی خود بعنوان عضوی از سازمان فداییان خلق ایران -اکثریت و فعال حقوق بشر، و یکی از دستگیر شدگانی که در سال شصت به اتهام عضویت در سازمان فداییان خلق دستگیر شدم و محکومیت یک سال حبس تعزیری و دو سال تعلیقی (مجموعا سه سال زندان) را طی کرده، مراتب قدردانی و سپاس خود را از این ملاقات و نیز تلاش های مستمر ایشان در بررسی و تهیه مستندات شهود و گزارش به مراجع بین المللی حقوق بشر اعلام کنم، و شکواییه ای از تمامی مظالمی که طی این سه دهه بر زندانیان سیاسی گذشته است را تقدیم دارم. در ارتباط با دستگیری غیرقانونی خود و بسیاری از رفقای سازمان و حزب توده که طبق اطلاعیه ١٠ ماده ای دادستانی فعالیت ما در آن برهه در چارچوب قانون اساسی بلامانع و آزاد اعلام شده بود، اشاره و تاکید کرده که با تعجب ایشان مواجه شد.
آنچه مسلم است گذشته از نوع و شدت و آلات شکنجه که با شدت روز افزونی نه تنها از آن کاسته نشده، بلکه طی این سی و اندی سال در تمامی خراب آبادهایی که در سراسر کشور بنام زندان، جان و روح زندانیانی را به سلابه کشیده است که تنها گناه آنها اندیشه مستقل و آزادی خواهی و عدالت جویی بوده است. در ابتدا به معرفی ویرانکده دیزل آباد کرمانشاه پرداختم، و بر ضرورت توجه خاص بر زندانهایی که در شرایط کنونی زیر سنگینی جنایات روزافزون زندان های اوین و رجایی شهر گم مانده اند، که ظاهرا برای آقای احمد شهید قابل توجه می نمود. دراین ملاقات به انواع شکنجه های جسمی و روحی که زندانیان سیاسی عقیدتی از ابتدای دستگیری متحمل می شود و در طول مدت حبس هیچگاه از فشارهای ایذایی مضاعف هم در امان نبود، اشاره داشتم. تهدید به تجدید محاکمه، تحمل حبس انفرادی به بهانههای مختلف که حتی در مواردی به خودکشی و روانپریشی زندانیان انجامید (نمونهایی از این موارد را با ذکر نام و معرفی آن عزیزان، آنچنان که حافظه یاری می کرد، اشاره شد) و عدم امکانات و دسترسی به حداقل و ابتدایی ترین حقوق قانونی که طبق مفاد کنوانسیون حقوق زندانیان باید محترم شمرده می شد، ازمراقبت های پزشکی تا ملاقات حضوری و… اشاره به محل تیرباران رفقای زندانی که معروف به پشت آشپزخانه بود و در فاصله ای نزدیک به صد متر از بندهای زندانیان به جهت فشار روانی مضاعف و تحلیل روحیه آنها، باشنیدن صدای تیر باران و لودگی های مامورین اعدام زیر پنجرههای بند بعد از اعدام، از نکاتی بود که مورد توجه آقای احمد شهید واقع شد. باید اشاره کنم که واژه ملی کشی، از دیگر نکاتی بود که توجه آقای احمد شهید را جلب کرد، ظاهرا ایشان برای اولین بار این واژه را می شنید که توضیح لازم را به ایشان دادم.
آقای احمد شهید در باره اقلیت قومی – دینی یارسان پرسیدند که نکاتی را پیرامون مبادی آیینی و جهان بینی فلسفی آنها و نیز تضیقات ومحدودیت هایی که بر این مردم همچون دیگر ادیان و اقلیت های دینی چه در زندان و چه در عرصههای اجتماعی تحمیل می شود را باطلاع ایشان رساندم. در پایان این ملاقات، ضمن قدردانی مجدد از تلاشهای ایشان و محکومیت بیش از پیش جمهوری اسلامی در مجامع حقوق بشری، با اعلام شکواییه خود و نیز به نیابت از دیگر هم بندان آن سالها که برخی جان خود را از دست داده و برخی در طول این مدت هیچگاه از ستم و فشارهای پلیسی و محرومیت های اجتماعی در امان نبوده اند، با مقصر دانستن شخص اول مملکت، خامنه ای، خواستار محاکمه عادلانه تمامی آمرین و عاملین جنایات این سالها شدم.