در ٢۴ تیرماە، باردیگر عدەای از بازنشسگان صنعت فولاد برای چندمین بار طی سال جاری در اعتراض بە عدم پرداخت بە موقع مستمری ماهانە و مزایای بازنشستگی شان و خلف وعدەهای پیاپی مسئولان ذیربط از شهرهای مختلف بە تهران آمدند و در مقابل ساختمان صندوق بازنشستگی واقع در خیابان وزرا تجمع و خواهان رسیدگی مسئولان بە شکایت شان شدند.
بازنشستگان صنعت فولاد در سال جاری چندین بار برای رسیدگی بە مطالبات معوقە شان در تهران و چند شهر دیگر تجمع و تظاهرات کردند و خواستار پرداخت منظم و بە موقع مستمری شان شدند. تجمع کنندگان این بار ضمن تکرار خواستەهای پیشین، نسبت بە بی توجهی و عدم رسیدگی مسئولان نیز اعتراض دارند.
ظاهرا علت عدم پرداخت منظم مستمری ها و مزایای بازنشستگان صنعت فولاد بهم خوردن توازن پرداختها و دریافتی در صندق بازنشستگی کارکنان صنعت فولاد و پیشی گرفتن پرداخت ها از دریافتیهایی است کە از طریق پرداخت حق بازنشستگی و سود موسسات وابستە بە صندوق تامین می شود. اما هیچ مقام مسئولی تا کنون بە روشنی در مورد علل و جزئیات بهم خوردن تعادل مالی صندوق اطلاعی ندادە است.
علی ربیعی چهار سال پیش هنگامی کە موضوع وزارتش در دستور مجلس قرار داشت، با اشارە بە وضعیت بحرانی و خطر آفرین شدن صندوق های بازنشستگی و نام بردن از صنندوق بازنشستگی صنعت فولاد و در قسمتی از سخنرانی خود گفت: “… ما باید آگاه باشیم چرا که تمام صندوقهای ما ورشکسته است، به طوری که نسبت بین شاغلان و افراد مستمری بگیر زیر ۶ درصد بوده و این خط قرمز و زنگ خطری است”.
ربیعی سپس علت بحران مالی در صندوق های بازنشستگی را ناکارایی مدیریتی خواند، و مدعی رفع بحران از طریق اصلاح مدیریت ها شد (نقل بە معنی)، و در پاسخ بە پرسش یکی دیگر از نمایندگان مخالف، مغرورانە گفت:” من معتقدم وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی یک مدیر استراتژیک میخواهد و من یک مدیر استراتژیک هستم و با مجموعه فعالیتهای علمیام، قادر و توانا برای اجرای برنامه راهبردی، و یکسو به مسائل نگاه نمیکنم”.
اما بە رغم این ادعا و با وجود تداوم کاهش فزایندە خدمات بیمەای، محدودیت شدید در پرداخت مقرری بیکاری، منوط کردن تامین هزینە درمان بە بیمە شدن نزد شرکت های بیمە خصوصی “بیمە تکمیلی”و اقدامات دیگری از این
دست، این مدیریت ناکار آمد یا بە قول خودش “استراتژیک و چند سو نگر” رفع نشدە بلکە بە گواە اعتراضهای پیاپی بازنشستگان فولاد و سایربازنشستگان کە اعتراض و خواستهای مشابەای دارند، مشکلات صندوقها بە مراتب بدتر از پیش و سوء استفادە از داراییهای آنها، بیشتر شده است.
در واقع یکی از دلایل اصلی وضعیت دشوار چند سال اخیر صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی کە ربیعی کوشش وافری در پنهان کردن آن دارد، برداشتهای مبالغ هنگفتی به صورت خودسرانە و غیر قانونی از سرمایەهای صندوقهای بازنشستگی توسط دولتهای وقت و فساد حاکم بر مدیریتهای شبە مافیایی آنها از یک سو و جلوگیری از تشکیل سندیکاهای کارگری و نظارت و شرکت نمایندگان اتحادیە های مستقل کارگری در مدیریت صندوق هاست. در کشورهایی کە حقوق مدنی مردم محترم شمردە میشود و اتحادیە های کارگری واقعی و مستقل از حق فعالیت برخوردارند، به دلیل اعمال کنترل توسط اتحادیە ها بر صندوقهای بازنشستگی، صندوقها ورشکست نشدە و نمی شوند. اما در ایران قضیە برعکس است و این دولت است کە مدیریت صندوقها را در اختیار دارد و بە دارییهای صندوقها بە چشم اموال بی صاحب می نگرد و هر کاری کە میلش می کشد با آنها می کند و بە هیچکس هم پاسخگو نیست. وزیر کار از یک سو صحبت از خطر ورشکستگی صندوقها می کند، اما هیچ اشارەی بە افزایش ۴٠ هزار میلیاردی بدهی دولت طی چهار سال گذشتە و نقش آن در این افلاس نمی کند. او به جای این کە از دولت بخواهد بدهیهایش بە صندوق کە بالغ بر ١٢٠ هزار میلیارد شدە است را پرداخت کند، بە بهانە کمبود بنیە مالی هزینەهای درمان را بالا می برد و حقوق ناچیز مستمری بگیران را با تاخیر بسیار و پس از چند دفعە تجمع بە صورت قطرەچکانی پرداخت می کند، و مستمری بگیران را ناچار می کند، بخشی از مستمری ناچیزشان را خرج گرفتن مستمریهایشان کنند! تقصیر کارگری کە ٣٠ سال حق بیمە پرداخت کردە تا در دوران بازنشستگی دغدغە خرج زندگی نداشتە باشد، اما وقتی کە بازنشستە می شود، باید لنگ نان روزانەاش گردد و برای نشان دادن بیبضاعتیاش، سفرە خالی اش را در خیابان پهن کند!
مطمئنا اگر سندیکا ها و اتحادیە های کارگری در ایران فرصت فعالیت آزاد پیدا می کردند و می توانستند کنترل این صندوقها را خود بە عهدە بگیرند، نە امکان این همە سوء استفادە از صندوقها ممکن می شد و نە این همە معضل پیدا می کردند.
تا زمانی کە کنترل صندوقها در اختیار مدیریتهای شبە مافیایی و فاسد قرار داشتە باشد و دولتها هر وقت کە میلشان بکشد از اموال صندوق ها هر چە کە خواستند برداشت کنند، نباید انتظار داشت کە خطر ورشکستکی از سر صندوقهای بازنشستگی دور گردد. کارگران برای نجات تە ماندە غارت نشدە این صندوق ها باید خودشان کنترل آنها را مانند کارگران دیگر کشورها بە دست بگیرند.
راە دیگری جز این در پیش نیست. به همین جهت خواست پرداخت منظم و بدون چک و چانە مستمری بگیران لازم است با خواست واگذار کردن کنترل امور صندوقها بە نمایندگان واقعی کارگران و مطالبە حق تشکل توام گردد و مستمری بگیران با شاغلان و بیکاران حول خواستەهای مشترک اقدام کنند.