پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵

پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۵

لاله ها بیدارند و آفتاب میکارند
این مقاله به شرح نخستین دیدار او با بیژن، اولین سالهای فعالیت گروه، دوران زندان، نقش بیژن در مقام رهبری جنبش فداییان خلق، و در نهایت جان‌باختن دلخراش بیژن و...
۲۸ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کمیته برگزاری یادمان پنجاهمین سال ترور تپه های اوین - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: کمیته برگزاری یادمان پنجاهمین سال ترور تپه های اوین - سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
«سورِ بُز» اثر ماریو بارگاس یوسا، آخرین غول ادبی...
ماریو بارگاس یوسا با نوشتن رمان خشم‌آلود و مسحور کننده «سور بُزِ»، اثرى از خود به جا گذاشته که در کنار «پاییز پدرسالار» گابریل گارسیا مارکز قرار مى‌گیرد؛ آثارى که...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
نامه‌ای از زندان
اگر انسان به بقای یک ملت بیاندیشد، اگر از فرهنگ ملی ملتی که طی قرون ستم‌کشیده سیراب گردد، آنگاه می‌تواند جامعه‌اش را، خواسته‌های ضروری ملتش را درک کند و در...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن جزنی
نویسنده: بیژن جزنی
بازجویی‌های بیژن جزنی
ما در گذشته بارها دیدیم که در جایی که مبارزات سیاسی مردم به حدی می‌رسد که امکان دریافت حقوق ثابتی برای آن‌ها می‌کند و به‌اصطلاح، به‌صورت یک نیروی سیاسی دائمی...
۲۷ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: فصلنامه «مطالعات تاریخی» شماره ۵۷ - تابستان ۹۶
نویسنده: فصلنامه «مطالعات تاریخی» شماره ۵۷ - تابستان ۹۶
از هُولوکاست تا غَزه,بازاندیشی در « تَکینگی شَر» و مسئولیت انسانی
اکنون پرسشی تلخ و دردناک پیش می‌آید: آیا تجربه‌ی تاریخی یهودیان اروپا، که در حافظه جمعی بشریت به عنوان نماد «تکینگی شر» ثبت شده، اکنون خود به ابزاری برای توجیه...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
همۀ آن‌ها برای من خاطره‌اند!
شکی نیست که خود دیکتاتوری شاه عامل بسیار مهمی بود. تا زمانی که امکان فعالیت علنی وجود داشت، ما در همه‌ی آن‌ها فعال بودیم و بحث‌هایی هم می‌شدند. اما وقتی...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مجید کیانزاد
نویسنده: مجید کیانزاد
به مناسبت پنجاهمین سالگرد گلوله‌باران بیژن جزنی و یارانش
ساواک مطابق معمول، با وقاحتی تمام، مدعی شد که این افراد در جریان فراری نافرجام هدف گلوله قرار گرفته‌اند. اما مدارک و شواهد موجود، و بعدها اسناد رسمی خود ساواک،...
۲۶ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی

مرگ اپوزیسیون‌های وارداتی؛ زایش مقاومت‌های خودبنیاد از خاک جامعه

در جهانی که مبارزه سیاسی دیگر به بودجه‌های بیگانه یا حمایت‌های مقطعی گره نخورده، تحولی خاموش در حال رخ دادن است: اپوزیسیون‌های وابسته به منابع خارجی، جای خود را به جنبش‌هایی می‌دهند که ریشه در بستر اجتماعی جامعه دارند.

مقدمه:

در جهانی که مبارزه سیاسی دیگر به بودجه‌های بیگانه یا حمایت‌های مقطعی گره نخورده، تحولی خاموش در حال رخ دادن است: اپوزیسیون‌های وابسته به منابع خارجی، جای خود را به جنبش‌هایی می‌دهند که ریشه در بستر اجتماعی جامعه دارند. این مقاله به نقد ساختار شکننده‌ی گروه‌های وارداتی و تولد مقاومت‌های مستقل می‌پردازد؛ مقاومت‌هایی که نه از دلارهای فرامرزی، بلکه از اراده‌ی جمعی مردمان سر برآورده‌اند.

فروپاشی چرخه وابستگی: بحرانی ساختاری 

اپوزیسیون‌هایی که حیاتشان به جریان بودجه‌های خارجی گره خورده، با کوچک‌ترین تلاطم ژئوپلیتیکی به بن‌بست می‌رسند. این وابستگی، ضعف ذاتی این مدل را آشکار می‌کند: ناتوانی در ایجاد پیوندی ارگانیک با نیازهای واقعی جامعه. پروژه‌هایی که بر اساس سفارش‌های سیاسی بیگانه شکل می‌گیرند، همچون ساختمان‌هایی روی شن‌زارند؛ هر موج بحران، پایه‌های سست آن‌ها را فرومی‌ریزد.

اپوزیسیون‌های فست‌فودی: زوال یک الگوی فرسوده 

این گروه‌ها، شبیه به غذاهای آماده‌ی زودگذرند: جذابیت ظاهری دارند، اما فاقد ارزش پایدار. بدون ریشه در خاک واقعیت‌های میهنی، تنها با تبلیغات و حمایت‌های مقطعی زنده می‌مانند. بحران هویت، فقدان استراتژی بلندمدت و ناتوانی در جذب نیروهای اصیل جامعه، سرنوشت محتوم آن‌هاست. اینجا، «مردم» به حاشیه رانده می‌شوند و «دستورکارهای خارجی» به متن می‌آیند.

مقاومت‌های بی‌صاحب: نیروی نوظهور از دل جامعه 

در مقابل، موج جدیدی از جنبش‌ها در حال شکل‌گیری است؛ مقاومت‌هایی خودجوش که نیازی به تایید نهادهای بیگانه ندارند. نمونه‌ی عینی این تحول را می‌توان در جنبش «زن، زندگی، آزادی» مشاهده کرد. این جنبش نه از دفترچه‌های راهنمای خارجی، که از عمق دردهای جمعی جامعه جوانه زد. سه ویژگی کلیدی آن را از مدل‌های وابسته متمایز می‌کند:

– ماهیت افقی: هیچ رهبر متمرکز یا ساختار سلسله‌مراتبی وجود ندارد. هر معترضی خود یک «مرکز فرماندهی» است.

– تکیه بر نمادهای بومی: استفاده از شعارها، اشعار و نمادهایی که تنها در بستر این جامعه معنا می‌یابد؛ از «ژینا» تا شعله‌های آتش در خیابان.

– اقتصاد مقاومتی مردمی: تامین منابع از طریق فروش صنایع دستی زنان معترض، کمک‌های خُرد دیجیتال یا حتی نذری‌های نمادین.

این مقاومت‌ها، همچون ققنوس از خاکستر ناامیدی برمی‌خیزند. آن‌ها نیازی به بودجه‌های کلان ندارند؛ کافی است دختری در خیابان شعری بخواند، جوانی تصویری را در فضای مجازی منتشر کند، یا مادری چراغی پشت پنجره بگذارد. قدرت آن‌ها نه در کیف پول‌ها، که در شبکه‌های نامرئی همبستگی است که از دل کوچه پس‌کوچه‌ها تا اعماق فضای مجازی کشیده شده‌اند.

سرمایه‌های سیاسیِ درون‌زا: زندان‌ها، جامعه مدنی، و دولت‌شهرهای موازی 

سرمایه‌های واقعیِ تغییر در ایران نه در دفترهای خارجی، که در زندان‌ها، جامعه مدنیِ زیرزمینی، و دولت‌شهرهای موازیی است که مردم روزانه می‌سازند. اینها دیاسپورای ملی و مردمی‌اند که دست گدایی به سوی هیچ دولتی دراز نمی‌کنند.

-زندان به مثابه دانشگاه: بسیاری از الیت‌های سیاسی امروز، درس‌های مبارزه را در سلول‌های انفرادی آموخته‌اند.

– جامعه مدنیِ نامرئی: شبکه‌های آموزشی زیرزمینی، رسانه‌های غیررسمی، و نهادهای مردمی که همچون ریشه‌های درخت، در سکوت جامعه را زنده نگه می‌دارند.

– دولت‌شهرهای موازی: ساختارهای خودگردانِ محلی که از مدیریت بحران آب تا آموزش شهروندی را بدون اتکا به حکومت پیش می‌برند.

این مقاومت، نه یک جنبش، که اکوسیستمی زنده است. جوانان در پارک‌ها گرد هم می‌آیند تا «کنفرانس‌های خیابانی» برگزار کنند؛ زنان در کوچه‌ها شبکه‌های مبادله کالا ایجاد می‌کنند؛ و روشنفکران در فضای مجازی، متن‌های ممنوعه را به اشتراک می‌گذارند.

دیاسپارای ملی و دموکراتیک: صدایی از تبعید 

دیاسپورای پراکنده در تبعید ناخواسته، بخشی جدایی‌ناپذیر از سرمایه‌های سیاسی و ارگانیک مردم ایران است. اینان نه گدایان قدرت‌های بیگانه، که بلندگوی مبارزات مردم درون مرزها هستند. با وجود دشواری‌های زندگی در غربت، دست نیاز به سوی هیچ نهاد مافیایی یا قدرت ناپاکی دراز نمی‌کنند.

– سخنگویان بی‌صدا: دیاسپورا در زمان مناسب، بازتاب‌دهنده فریادهای خاموش داخل کشور خواهد بود.

– پل ارتباطی: انتقال تجربه‌های دموکراتیک و اتصال جنبش‌های داخلی به جریان‌های جهانی عدالت‌خواهی، بدون وابستگی به دولتها.

– حافظان فرهنگ مقاومت: تولید محتوا، مستندسازی جنایات، و حفظ پیوندهای زبانی و هویتی میان نسل‌ها.

این دیاسپورا، برخلاف اپوزیسیون‌های فست‌فودی، مشروعیت خود را نه از چک‌های سفارتخانه‌ها، که از همبستگی با مردم داخل می‌گیرد. آن‌ها می‌دانند که تغییر واقعی تنها زمانی رخ می‌دهد که ریشه در خواست‌های اصیل جامعه داشته باشد.

عصر مقاومت‌های خودگردان: پایان سلطه الگوهای کهنه 

این جنبش‌ها، منطق سنتی مبارزه را بازتعریف می‌کنند:

– اقتصاد مقاومتی: تامین مالی از طریق کمک‌های خرد مردمی، فروش محصولات فرهنگی یا استفاده از فناوری‌های مالی نوین.

– سازماندهی افقی: نبود سلسله مراتب خشک و تصمیم‌گیری جمعی.

– پیوند با جامعه: تبدیل شدن به بخشی از زندگی روزمره مردم، نه نهادی جداافتاده.

این مدل، حتی تحت سخت‌ترین فشارها نیز به حیات ادامه می‌دهد، چرا که بقای آن نه به یک مرکز خاص، که به شبکه‌ای از گره‌های به هم پیوسته وابسته است.

نتیجه‌گیری: به سوی جبهه نجات ملی 

افول اپوزیسیون‌های وارداتی، نه یک شکست، که فرصتی تاریخی است. فرصتی برای زایش مقاومت‌هایی که از دل دردهای واقعی جامعه می‌جوشند؛ مقاومت‌هایی که مشروعیت خود را نه از امضاهای دیپلماتیک، که از حمایت خاموش مردمی می‌گیرند که هر شب آرزوی فردایی بهتر را در سر می‌پرورانند.

جبهه نجات ملی نه با بیانیه‌های پرطمطراق، که با خشت‌های کوچکِ این دولت‌شهرهای موازی ساخته می‌شود:

– گذار به حکمرانی ملی و دموکراتیک، با تکیه بر نهادهای مدنیِ ریشه‌دار.

– اقتصاد دانش‌بنیانِ توسعه‌یافته، متکی بر استعداد جوانانی که امروز یا در زندان‌اند یا در خیابان.

– عدالتی که نه از بالا، که از متن بازارهای محلی و تعاونی‌های خودگردان می‌جوشد.

حاکمیت و اپوزیسیون‌های فست‌فودی، غرق در توهم مهارِ مطلق، غافل از آنند که نسل جدیدی از الیت‌ها در حال تولد است: الیت‌هایی که نه در سالن‌های کنفرانس، که در سلول‌های زندان، پشت چرخ خیاطی کارگاه‌های زیرزمینی، و در قلب شبکه‌های مردمی تربیت می‌شوند. فردایی که اینان می‌سازند، نه با تحریم و دلالی، که با دانش، عدالت، و مشارکت جمعی رقم خواهد خورد.

پینوشت

-این متن نه پایان که آغازی است برای اندیشیدن به اشکالی نوین از مبارزه که در آن، هر شهروند عادی می‌تواند سنگ بنای تغییر باشد. مقاومت‌های خودبنیاد، همچون نهال‌هایی که از ترک‌های سنگ‌ها می‌رویند، ثابت می‌کنند که امید، هرگز نیاز به مجوز ندارد.

-این متن با استفاده از چارچوب‌های تحلیلی و اصطلاحات اختصاصی من تولید شده و تمام حقوق محتوایی آن محفوظ است

-هر واژه‌ای که نوشتم، با قلمی لرزان اما قلبی استوار بر کاغذ آمد

منبع:

https://t.me/hamidasefichannel2

تاریخ انتشار : ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ ۱:۲۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

نیاز ایران و خواست ایرانیان: مذاکرۀ مستقیم میان ایران و امریکا برای پیش‌گیری از جنگ و رفع تحریم‌ها

در شرایط کنونی، خطر بروز جنگ و تبعات ویران‌گر آن تهدیدی جدی برای ایران در کلیت خود و بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی آن است. ما ضمن محکوم کردن تهدید به جنگ و دامن زدن به ناامنی و درگیری‌های منطقه‌‌‌‌ای، به جمهوری اسلامی نیز هشدار می‌دهیم که نیاز ژئوپولیتیک ایران و منطقه ورود هرچه صریح‌تر و مسئولانه‌تر به روند مذاکره برای دستیابی به صلحی پایدار است.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

لاله ها بیدارند و آفتاب میکارند

«سورِ بُز» اثر ماریو بارگاس یوسا، آخرین غول ادبی…

نامه‌ای از زندان

بازجویی‌های بیژن جزنی

از هُولوکاست تا غَزه,بازاندیشی در « تَکینگی شَر» و مسئولیت انسانی

همۀ آن‌ها برای من خاطره‌اند!