شهر برلین در روزهای ۱۸تا ۲۰ ماه آپریلی که گذشت، محل برگزاری سیزدهمین کنگره سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بود. کنگره ای که به خاطر روندی که از آغاز تدارک آن در دوسال پیش، تا روز پایان طی نمود را بجرات می توان، بعنوان کنگره ای متفاوت از همه کنگره های سازمان، یاد نمود. به کوشش سایت «اخبار روز»، مصاحبه هائی با تعدادی از صاحبنظران و فعالین جنبش فدائی از گذشته تا کنون، صورت گرفتند که بسیار نیز مورد استقبال خوانندگان این سایت قرار گرفتند. ما ضمن قدردانی و تبریک به سایت «اخبار روز» به خاطرابتکار و انجام موفقیت آمیز این مصاحبه ها و در تداوم این حرکت خوب، تصمیم گرفتیم که در سایت «کار- آنلاین»، این بار با طرح پرسشهائی از آندسته از رفقای سازمانی که شاید همیشه نامشان در سر تیتر مصاحبه شوندگان قرار ندارند، اما بخش بزرگی از بار فعالیتهای سازمان را بر دوش می کشند، مورد خطاب قرار دهیم. با آرزوی استقبال خوانندگان محترم «کار- آنلاین»، این مصاحبه ها به ترتیب انجام شان بر روی سایت قرار می گیرند.
شورای سردبیران کار – آنلاین
———————–
۱- رفیق نعمت پور با سلام و سپاس از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید. گفتگو را با این پرسش آغاز می کنم: در نوشته ها و اظهارنظراتی که پس از کنگره اخیر در برخی رسانه ها انتشار یافتند، اغلب از متمایز بودن این کنگره با دیگر کنگره های سازمان صحبت به عمل آمده است؛ آیا شما نیز چنین تمایزاتی را دیدید و اگر آری، کدام تمایز ها را می توانید نام ببرید و ارزیابی شما از این تمایزات چیست؟
ـ تمایزات را بنابر تجربه و ارزیابی من می توان در این چند مورد خلاصه کرد: ۱ـ سازماندهی بهتر کنگره. این امر باعث شد که عملا کنگره بتواند در سه روز به موضوعات مربوطه رسیدگی کند، و نه در چهار روز. ۲ـ رفقای شرکت کننده در کنگره نسبت به کنگرههای قبل بهتر و بیشتر روی موضوعات مطروحه متمرکز بودند، و ۳ـ سازمان توانست در این کنگره برنامه خود را که سالها بود در کمیسیون اسناد و برنامه رویش کار می شد، به تصویب برساند. سازمان با تصویب این برنامه، سیما پیدا کرد. در واقع جایگاه خود را به عنوان یک نیروی چپ از منظر تئوریک توانسته تعریف بکند، که این بعد از شکست تجربه شوروی و ضعف چپ در کلیت خود، می تواند مورد بسیار مثبتی باشد.
۲- آیا مصوبات کنگره سازمان و وظایفی که این مصوبات بر دوش سازمان قرار داده اند، می توانند در جهت گسترش پیوند و رابطه عمیقتر سازمان با نیروهای ملی – قومی کشور قرار گیرند؟
ـ در سند برنامه در چندین جا به امر مسئله قومی ـ ملی در ایران اشاره شده است، و تلاش بر این بوده که علاوه بر تحلیل، به ارائه راهکار برای حل این معضل هم پرداخته شود. به نظر من چند نکته اصلی در این سند در مورد مسئله ملی وجود دارد که همانا مسئله دمکراسی، ایجاد ساختار یا قدرت غیر متمرکز در ایران که یکی از شکلهایش فدرالیسم است، وغیر مجاز بودن استفاده از زور در حل این معضل می باشند. اینها آن نکاتی هستند که می توانند پایه جلب نیرو هم در میان مردم و هم در میان احزاب و سازمانهای ملی به طرف سازمان باشند. اما کماکان نقاطی وجود دارند که می توانند نقطه ضعف به حساب بیایند، از جمله مشخص نکردن نهائی شکل سیستم غیر متمرکز در ایران. به نظر من سازمان در آینده باید بیشتر به این سمت پیش برود و با بازکردن بیشتر بحثها به این امر مهم هم دست یازد. البته معضل دیگری هم وجود دارد (معضل از طرف نیروهای قومی ـ ملی هنگامی که با این سند رابطه برقرار می کنند) که آن هم استفاده از واژه ملت ایران در سند هست. چنانکه می دانید اکثریت قریب به اتفاق این نیروها این ترم سیاسی را قبول ندارند و معتقد به ملتهای درون ایران هستند. به نظر من این یکی دیگر از آن مواردی است که باید بشدت رویش کار بشود. منظورم کار تئوریکی است هم در درون سازمان و هم از طرف سازمان و دیگر احزاب به عنوان یک کار جمعی. این امر به یک خرد جمعی منعطف هم نیاز دارد.
3- در یکی از نشستهای جوار کنگره، پانلی برگزار شد که به جوانان اختصاص یافته بود. ضمن استقبال از این حرکت کنگره، و بر پایه شواهد بسیار، آن گروه از این نسل جوان که علاقه مند به سیاست است، در جستجوی پاسخ به پرسشها و نکات نا شکفته بسیاری، در ذهنشان نسبت به تاریخچه سازمان بویژه در سالهای قبل از انقلاب، هستند. بنظر شما در وضعیت کنونی سازمان، چه مشکلاتی در راه برقراری ارتباط میان سازمان و نسل جدید جوانان وجود دارد؟
ـ بە نظر من یکی از بهترین برنامەهای کنگرە همین پانل جوانان بود زیر عنوان “شکاف مابین دو نسل؟”. روح عصیان جوانی در میان عزیزان شرکت کنندە در این پانل موج می زد،… بگذارید مشخصتر بگویم روح ضد هرمی، همە در این مورد اعتراض داشتند کە چرا بالاتر از دیگران نشستەاند (اشارە بە “سن” ی کە در آن جای گرفتە بودند و بلندتر از جایگاە دیگران بود.) ببینید برای اینکە بە سئوال شما جواب دادە باشم بە شمەای از آنچە این دوستان جوان ما گفتند، اشارە می کنم:
“فدائیان بیشتر دارند برای یاد دادن، چونکە خودشان را نقد کردند. فدائیان با جامعە رابطە ارگانیک ندارند، اما توانستند خودشان را حفظ کنند و این مهمە، مسیر درستە. بخاطر موقعیت بیانبینی نمی تواند با جوانان ارتباط برقرار کند. شما می خواهید سیاست را تودەای کنید و نە حزبی. گرایشات ضد امپریالیستی دیگر جذابیت ندارد. مطالباتتان مطالبات بخش عمدەای از جوانان ایرانی نیست. اینکە من چرا عضو نیستم برای اینکە دمکراسی مستقیم عجیب و غریب است (اشارە بە بخشی از برنامە کە در آن از دمکراسی مستقیم سخن گفتە شدە). عدم استفادە خوب از رسانەهای اجتماعی برای ارتباط گیری با جوانان از طرف شما، بە دغدغەهای ما شما توجە نمی کنید، از نیروی ما استفادە نمی کنید مثلا در عرصە زبان. دغدغەهای نسل جوان را مد نظر داشتە باشید. چرا از جوانان برای ارتباط با جهان خارج استفادە نمی شود. دوستان فدائی دیگە فدائی نیستند زیاد، از جوانها استفادە نکنید، بگذارید در کنار شما زندگی کنیم. آیا هنوز ما چپیم با تمام تحولاتی کە با شکست شوروی وجود آمد؟ شکاف وجود دارد و خیلی عمیقە، دلیل: ما با انقلاب آزادیهای اجتماعی را از دست دادیم و این انقطاع نسل ایجاد کرد، بە همین جهت ما شروع کردیم کە خودمان برای خودمان آزادیهای فردی درست کنیم، مثلا در کنار کتاب دینی دزدکی کتاب دیگر می خوندیم، یا انترنت، این موضوع نسل ما را بە درون تنهائی و درون گرائی سوق داد، اما اشکال ندارد این شکاف عمیق است! مثل اختلاف میان موسیقی راک و پاپ و نە راک و کلاسیک، شما هم در زمان خودتان مدرن بودید، چونکە این شکاف شکاف احساسی نیست، سازمان باید روی گذشتە خودش متمرکز بشە و خودش را مستند بکند، چرا خاطراتتان را کتاب نمی کنید؟ شما هر کدامتان خاص هستید.”
این شمەای از آن حرفهائی بود کە زدە شدند. حال با این حرفها موافق بود یا نە، اما موضوعاتی درون آنها هستند کە بشدت باید بهشان توجە شود. از جملە “مستند کردن خود و ایجاد رابطە ارگانیک با جامعە.
4- کنگره سازمان در شرایطی برگزار شد که ایران در یک بحران عمیق قرار گرفته است، که شاهد پیامدهای فاجعه بار سیاسی اقتصادی و اجتماعی آن برای درصد بسیار بالائی از مردم کشور هستیم. بنظر شما روند طی شده در کنگره و نتایج آن که در مصوبات و تصمیم گیری های سیاسی نمود پیدا می کنند، تا چه میزان متاثر از وضعیت کنونی ایران است؛ بویژه با در نظر گرفتن چه بسا مهمترین رویداد سیاسی یکماه آینده ایران، یعنی انتخابات ریاست جمهوری کشور، آیا مصوبات کنگره پاسخگوی نیازهای کنونی سازمان برای مواجه با رویدادهای آتی کشور خواهند بود؟
ـ تا حدود قابل توجهی آری. طبیعی است کە بودن در خارج از کشور بر دقت دیدگاهها تاثیر کند، اما این زیاد مهم نیست زیرا کە در داخل کشور بودن هم بە شیوە خودبخودی بە معنای دقت لازم در سیاست گذاری نمی تواند باشد. بە نظر من مصوبات و تصامیم گرفتە شدە در کنگرە می توانند در خطوط قابل توجهی با شرایط و نیازهای داخل کشور تماس برقرار کنند، و از این طریق تاثیرات خاص خودشان را داشتە باشند. بویژە سند سیاسی کە با انعطاف خود در لحظە حال نشان می دهد چقدر بە دیالکتیک روند حوادث توجە دارد، و تصمیم نهائی در مورد یک حادثە مهم را منوط بە جمع آوری همە فاکتها و ارزیابی گرایش ها می داند.
5– روند طی شده تا کنونی در سازمان برای ایجاد تشکل بزرگ چپ را چگونه ارزیابی می کنید و رابطه مصوبات کنگره با آینده این روند را چگونه می بنید؟
ـ روند بە نظر من با توجە بە زحمت ها و تلاشهای صورت گرفتە، کند هست، اما جهت درست، هرچند هنوز راە نسبتا درازی در پیش هست. سازمان ما صادقانە در این راە قدم گذاشتە و براستی برایش نیرو صرف می کند. مصوبات کنگرەها در این مورد خود دلیل بزرگی بر این امرند. اما واقعیت این است کە چپ ایران بە علت نداشتن سنت وحدت، از فقدان فرهنگی رنج می برد کە سالهای مدید خود را مفتخرانە با آن تعریف می کرده! در مورد وحدت، بحث تنها تئوری و سیاست نیست، بلکە چنانچه گفته شد کلتور و فرهنگ هم هست. و شاید این مهمترین عنصر باشد.
6– کنگره چه چیز کم داشت، که به نظر شما کنگره آتی باید آن را رفع کند؟
ـ حضور رسانەهای جمعی را کم داشت. بە نظر من باید کنگرەهای بعدی در بعد وسیعی تا جائی کە شرایط مجال می دهند تحت پوشش رسانەای قرار بگیرند. تجارب این کنگرهها باید بیرونی شوند.
7– این که کنگره های سازمان به رویدادی معمول در حیات سازمان تبدیل می شوند (یا شده اند)، خوب است، بد است، طبیعی است، نشان بلوغ است، روندی خنثی است، …؟
ـ البتە خوب است و نشاندهندە بلوغ و رشد فکری، فرهنگی و سیاسی یک جریان. کنگرە، تجلی دمکراسی در عالیترین سطح است و هیچ چیز بهتر از این نیست کە شاهد نرمال شدن تجلی دمکراسی در عالیترین سطح باشیم. جامعە ما بە این نرمال شدنها بسیار احتیاج دارد.
8– پیام شما به خوانندگان کار و علاقه مندان به سازمان چیست؟
ـ ضـمن آرزوی موفقیت برای همە آنان، پیام من بە آنها این است کە بهتر از قبل بە روندها و مباحث جاری در درون این سازمان توجە کنند. بە نظر من سازمان اکثریت نمونە موفق تلاش برای نهادینە کردن دمکراسی و گرە زدن آن بە اندیشە چپ در کشوری مثل ایران است. امیدوارم این تجربە چنان همە گیر شود کە این سازمان بە مشت نمونە خراور تبدیل شود!