بجز قدرت اقتصادی چین بعنوان دومین قدرت اقتصادی جهان، کە نشانگر جهان چند قطبی است، بحران سوریە هم نشانەای دیگر از وجود چنین جهانی است. اگر اولی در بعد اقتصادی وجود خود را بە نمایش می گذارد، دومی در بعد نظامی و سیاسی است کە وجود جهان یک قطبی را بە چالش می کشد.
اما وجود این جهان چند قطبی هنوز در مرحلە انتقالی خود قرار دارد و کاملا تثبیت نشدە است، مرحلەای کە نە این است و نە آن، و همزمان حامل خصوصیات هر دو. بهمین دلیل شخصی مانند ترامپ، در هیئت رئیس جمهوری، سعی دارد از فرصت باقیماندە استفادە کردە و از طرق مختلف این روند انتقالی را واژگونە کردە و شرایط را بە قبل بازگرداند. ایالات متحدە با استفادە از توانهای شگرف اقتصادی، مالی و نظامی خود سعی دارد حریفان را آنچنان بە عقب نشینی وادارد کە دوران کهن دوبارە احیا شود.
اما همزمان مقاومت ها در جبهە مقابل ادامە دارند. چین و کشورهای دیگر در مقابل وضع تعرفەهای جدید توسط ایالات متحدە متقابلا بە وضع تعرفە دست می زنند، اروپا سعی در حفظ برجام دارد، روسیە از تشدید فعالیتهای نظامی خود در سوریە کوتاە نمی آید، ترکیە هم مقاومت می کند.
بنابراین وضعیت بر خلاف تصور ترامپ وضعیت مقاومت است تا عقب نشینی. حتی دولت ترامپ نتوانستە کرە شمالی را هم در آن مسیری هدایت کند کە می خواست. واقعیت این است کە ظرفیت های جهان برای مقابلە اندک نیستند، و توان اقتصادی، مالی و نظامی آمریکا در حدی نیست کە بتواند روندها را قابل بازگشت کند.
اما سئوال این است کە اگر ایالات متحدە نتواند بە پیروزی قاطع در سیاست نوین خود دست یابد، وضعیت بە کجا خواهد رسید؟ در جواب این سئوال می توان گفت کە احتمال اول این است کە در صورت ادامە ریاست جمهوری ترامپ در دور دوم انتخابش، او با ادامە همین سیاست، دنیا را بە همان مسیری هدایت خواهد کرد کە اکنون می کند، حتی بە مراتب تند و تیزتر، زیرا کە دور دیگری برای امکان انتخاب شدنش وجود ندارد. ولی اگر او در دور دوم نتواند جایگاە قبلی آمریکا را برگرداند، بناچار باید عقب نشینی کند و این عقب نشینی اثرات مخرب بسیاری بر اتوریتە آمریکا وارد خواهد آورد و چە بسا روند چند قطبی شدن دنیا و تثبیت آن را بیشتر خواهد کرد. بنابراین امکان عقب نشینی او حتی در لحظە نود هم بسیار کم است. و احتمال دوم این است کە در انتخابات آیندە ریاست جمهوری آمریکا، اگر ترامپ نتواند دوبارە پیروز شود، با پیروزی مخالفان وی و تغییر تیم قدرت، کسانی بە کاخ سفید راە می یابند کە عملا سیاست آمریکا را بە مسیر دیگری هدایت خواهند کنند. در این صورت بعلت تغییر تیم قدرت و عدم مسئولیت آنان در کارهائی کە توسط ترامپ صورت گرفت، برای ایالات متحدە بسیار راحت تر خواهد بود کە بتواند بدون دادن هزینە چندانی دوبارە بە مسیر گذشتە کە در آن تا حدود زیادی سیاست همیاری با جهان، از جملە با اروپا مشخصە آن بود، بازگردد.
ترامپ بازی بسیار خطرناکی را شروع کردە است. او با منطق زور بە مصاف روند انتقالی و هنوز تثبیت نشدە گذار از جهان یک قطبی بە جهان چند قطبی رفتە است. منطقی کە خروجی های آن منطقا دو چیزاند: پیروزی یا شکست. اما خوشبختانە دمکراسی ایالات متحدە بیش از دو دورە بە او اجازە تسخیر کاخ سفید را نمی دهد، اگرنە او می بایست بازی خطرناک خود را تا وصول بە یکی ادامە بدهد.
ترامپ سرانجام جائی متوقف خواهد شد، و همین امکان قطعی توقف است کە می تواند پیروزی یا شکست آمریکا را متوقف کند، و این کشور مهم را دوبارە بە روندهای همیاری و همکاری با جهان برگرداند.