پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۹

پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۳:۰۹

بیش از شش دهه حضور کارگران افغانستانی در ایران!
از ویژگی‌های یک جامعۀ رو به رشد یکی هم رشد تجربه و تخصص در میان کارگران بومی است. کارگران بومی تمایل خود را به انجام کارهای پیش‌پاافتاده از دست می‌دهند....
۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار کارگری سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
استعفاء یا تمکین به رای ملت!
اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیض‌آمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن می‌رسد...
۲ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مصطفی تاجزاده
نویسنده: مصطفی تاجزاده
سخنی با تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور
نه تنها در کلام، بلکه در عمل باید ملت ایران از سوی حاکمیت عزیز شمرده شود و خواسته‌های مردم مورد توجه قرار گیرد. گام اول در این مسیر، آزادی و...
۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین: نقض آشکار قوانین بین‌المللی و مطالبه برای بررسی کیفری به‌عنوان جنایت جنگی
رها بحرینی، پژوهشگر امور ایران در سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرد که تحقیقاتش نشان می‌دهد که حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین «نقض جدی قوانین بین‌المللی بشردوستانه» بود و «باید...
۱ مرداد, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
ادعای خسارت علیه اسراییل و آمریکا
تجاوز دوازده‌روزۀ اسراییل و آمریکا به میهن‌مان از زاویه‌های گوناگونی قابل بررسی و نتیجه‌گیری است. زاویه و هدف اصلی یافتن راه‌ها و اقدامات لازم برای مقابله و پیش‌گیری از چنین...
۳۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
در بیست‌وپنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی می‌داریم
ما اعضای کانون نویسندگان ایران به‌رسم هر سال در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی؛ احمد شاملو، پنجشنبه ۲مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج حضور...
۳۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: کانون نویسندگان ایران
نویسنده: کانون نویسندگان ایران
یگانگیِ در ژرفا
تا با ذهنی به پویایی اندیشه دریایی بپرورند: - آرام و در سطح بی‌کرانش ماهیانی بپرورند: - بالنده! که در آب‌های راکد نمی‌میرند و در جویبار آگاهی باله‌های آزادی می‌گشایند.
۳۱ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مسعود دلیجانی
نویسنده: مسعود دلیجانی

«من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی‌کنم»!

در یک دادخواهی عادلانه، بخشیدن یا نبخشیدن جزو حقوق بازماندگان قربانیان جنایات می‌باشد. و فراموش نکردن آن می‌بایست به یک خواست اجتماعی بدل شود و با طرح و بررسی مستمر و پیوسته‌ی آن جهت بازدارندگی جامعه از بروز مجدد آن، عمل شود.

توضیح: ۲۵ سال از آنچه «فاجعه ملی» نام گرفته است، یعنی کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ در زندانهای ایران، می گذرد. هنوز جهات ناروشن فراوانی برای داد خواهی از بیداد، باقی اند. سایت کار- آنلاین از شماری از افراد خواسته است که در سمت روشنی بخشیدن به این جهات، به هر تعداد از سوالات زیر، و یا زوایای دیگری که خود برمی گزینید، پاسخ دهند.

اگرچه در سوالات زیر، تفکیکی بین « پرسشهائی برای نسل جدید سیاسی» و «پرسشهائی برای نسلی که شاهد این جنایت بود»، صورت گرفته است، اما این تفکیک نباید اکید و فراگیر تلقی شود.

سایت کار – آنلاین از نخستین هفتۀ مرداد ماه اقدام به انتشار پاسخهای دریافتی در سایت کرده است.

شورای سردبیران سایت کار- آنلاین

پرسشهائی برای نسل جدید سیاسی

 1- آیا در جریان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی که در تابستان و پائیز ۱۳۶۷ بوقوع پیوست، قرار دارید؟ اگر آری، نخستین بار از چه طریقی و تا چه میزان از این فاجعه، مطلع گشتید؟

۲- آیا این جنایت مصداق«جنایت علیه بشریت» است؟

۳- به اعتقاد شما انگیزه رژیم در انجام این جنایت چه بود: احساس خطر؟ نمایش قدرت؟ ویا …

۴- آیا فکر می کنید این جنایت تکرارپذیر است؟ اگر آری، چگونه؟ و چگونه می توان از تکرار آن پیش گرفت؟ اگرنه، فکر می کنید کدام تغییرات آن را تکرارناپذیر کرده اند؟

۵- در طول این ۲۵ سال، رژیم در قبال این فاجعه از سیاست”سکوت” استفاده کرده است و بنظر می رسد که هر گونه پرداختن به این جنایت ضد بشری، عبور از خط قرمز نانوشته ای در میان مقامات حکومتی به حساب می آید. به اعتقاد شما چگونه می توان بر این سیاست ” سکوت “، غلبه کرد و جامعه را از عمق و ابعاد این فاجعه مطلع نمود؟

۶-  گاه اعتراض یا گله می شود که “جنایات جمهوری اسلامی مطلقاً محدود به این مورد نبوده است، اما چرا این همه بر این مورد تأکید می شود؟” نظرتان در این باره چیست؟

۷- آیا زمینه اجتماعی را برای ایجاد «کمیته حقیقت یاب»، مانند آنچه که در کشور های آمریکای لاتین شاهدش بودیم، فراهم می بینید؟ اگر خیر، چه موانعی در این راه وجود دارند و چه راههائی برای عبور از این موانع را می توانید پیشنهاد دهید؟

 *****************

پرسشهائی برای نسلی که شاهد این جنایت بود

 1- آیا عضو و یا اعضائی از خانواده شما و یا از دایره دوستان و آشنایان نزدیک شما، قربانی این جنایت بوده اند؟

 2- آیا تلاشهای شما در این ۲۵ سال برای دریافت پاسخی به پرسش کاملا عادلانه شما مبنی بر: چرا؟ و به چه جرمی؟ راه به جائی برده اند؟ اگر پاسخ منفی است، علت را در کجا می بینید و چه راهی برای رفع موانع پیشنهاد می کنید؟

 3- 25 سال از این جنایت گذشته است. برخی از مسببان این جنایت دیگر نیستند، برخی نسبت به آن موضع دیگری دارند یا ممکن است اخذ کنند و برخی آن را تأئید می کنند. فکر می کنید آیا این جنایت مشمول مرور زمان شده است؟ اگر نه، چه راهی را برای پیگیری آن پیشنهاد می کنید؟

 4 – اخیراپارلمان کشور کانادا طی یک اطلاعیه رسمی، کشتار تابستان و پائیز ۶۷ زندانیان سیاسی در ایران را جنایت علیه بشریت اعلام نمود، با استقبال از این حرکت پارلمان کشور کانادا، آیا می توان این را به عنوان نقطه عطفی در مناسبات جامعه جهانی با رژیم جمهوری اسلامی درقبال مسائل حقوق بشری ارزیابی نمود؟ و به نظر شما چه گامهای عملی، برای تداوم این «آغاز مهم»، می توانند برداشته شوند؟

 5-  اقدامات تاکنونی نیروهای دادخواه ایران برای پیگیری جنایت را چگونه ارزیابی می کنید؟

 6- با گذشت ۲۵ سال از آن روزهای سیاه، نظر شما در مورد دو شعار: «نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم» و «می بخشیم اما فراموش نمی کنیم» که در سالهای اخیر به موضوع گفتگو میان نه فقط بازماندگان آن فاجعه، بلکه اغلب نیروهای سیاسی و صاحبنظران مسائل حقوق بشری نیز، تبدیل گشته، چیست؟

  7 – فرض کنید نیروهای دادخواه ایران امروز موفق شوند مسسببان جنایت را به دادگاه بکشند. فکر می کنید نظام قضائی فعلی بتواند حقوق انسانی شاکیان و متهمان – تأکید می کنم: شاکیان و متهمان – را تأمین و تضمین کند؟

***********************

آنچه که ملاحظه می فرمائید، پاسخهای رفیق کیوان اسکی، از زندانیان سیاسی در ان مقطع، و یکی از دادخواهان «فاجعه ملی»، به پرسشهای بالا است.

«من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی‌کنم»!

 پیوسته در طول تاریخ جوامع بشری، حکومتهای خودکامه و استبددای برای تأمین ثبات و امنیت خود، با اعمال خشونت و سرکوب بسیار گسترده بر انسانها، عمل می‌نمایند. در تداوم این وضعیت، خشونت در بطن جامعه و در چرخه‌ی فرهنگ جامعه نفوذ کرده و نهادینه می‌گردد.

– در طول زمانی فراتر از سی سال حکومت اسلامی بر جامعه‌ی ایران، حاکمیت تا به امروز جهت طرح و تثبیت ذهنیات و تمایلات خود در تمامی عرصه‌های زندگی، اساساً با اتکا بر ضد انسانی ‌ترین روشهای خشونت‌آمیز بر علیه انسانها عمل نموده و در این روند هیچگاه خود را پاسخگوی جنایات رخ ‌داده نمی ‌داند.

 – از جمله‌ی این جنایات، می‌توان به سرکوب، حبس، شکنجه و کشتار هزاران انسان در دهه‌ی ۶۰، به خصوص در تابستان ۶۷ اشاره کرد. این دوره از حکومت جمهوری اسلامی بر ایران، که قطعاً از جمله ننگین‌ ترین دوران زندگی سیاسی تاریخ معاصر کشور ماست، نیاز به تحقیق و بررسی همه جانبه و گسترده‌ای دارد. تا آیندگان در ایران و تمامی جوامع مبتلا به این‌گونه تفکرات، با شناخت ریشه‌های فکری و نظری این جنایات، جامعه را نسبت به بروز دگرباره‌ی این‌گونه اعمال ایمن‌ سازند.

 – در زمان وقوع فاجعه‌ی تابستان ۶۷ در زندان‌های ایران که به حق فاجعه‌ی ملی نام گرفته، من نیز به همراه هزاران نفر دیگر از شهروندان ایران، به اتهامات سیاسی و عقیدتی، در زندان به سر می‌بردم. و بدین ترتیب، من نیز عزیزان بسیاری را، چه به لحاظ داشتن روابط انسانی- عاطفی و چه به سبب روابط سیاسی، در این دوران از دست داده‌ام. که یادشان برای همیشه در ذهن و خاطرم باقیست.

 – با توجه به مختصات و ابعاد فراگیر و انگیزه‌های بس ضدانسانی این فاجعه، قطعاً می‌توان آن را جنایت علیه بشریت نامید.

ماده‌ی ۷ اساسنامه‌ی دادگاه کیفری بین‌المللی، معتبرترین تعریف جنایت علیه بشریت را به شرح زیر ارائه می‌دهد: «هریک از اقدامات و جرائم زیر که در ارتباط با یک حمله‌ی سازمان‌یافته و گسترده، با علم قبلی علیه مردمان غیرنظامی ارتکاب شده باشد، جنایت علیه بشریت خواهد بود:

۱- اذیت و آزار به خاطر ملاحظات سیاسی، قومی، فرهنگی

۲- حبس کردن

۳- شکنجه

۴- قتل

۵- نابودسازی

۶- «سایر اقدامات غیرانسانی»

با استناد به این تعریف دادگاه کیفری بین‌المللی، می‌توان کشتار تابستان ۶۷ در زندان‌های ایران را به مثابه‌ی جنایت علیه بشریت محسوب نمود.

 -اساساً علل بروز جنایاتی نظیر آنچه که در دهه‌ی ۶۰ و به خصوص تابستان ۶۷، در ایران به قوع پیوست را می‌توان در دایره‌ی علت وجودی حکومتی استبدادی و خودکامه ارزیابی نمود. بروز جنایاتی این‌ چنین، عمدتاً از روی احساس ترس و خطر زیر سئوال رفتن حکومت می‌باشد. شرایطی که به تبع پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ در جنگ با عراق برای حکومت اسلامی ایجاد شد، از یک طرف و بهانه‌ی رژیم از حمله‌ی بسیار احمقانه‌ی سازمان مجاهدین با کمک ارتش عراق به ایران از طریق مرزهای شمال غرب کشور، از طرف دیگر، را می‌توان به پیوست و در ادامه‌ی همان روش سرکوبگرانه‌ی رژیم جهت حفظ و تثبیت حاکمیتش ارزیابی نمود. که در این مقطع به کشتار و قتل‌عام زندانیان سیاسی در سراسر کشور منجر گشت.

خمینی با فتوای خود در مقطع حمله‌ی مجاهدین، این احساس ترس و انتقام‌جویی را کاملاً بروز می‌دهد. او می‌گوید:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگ‌های کلاسیک آنها در غرب و جنوب کشور با همکاری حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای استکبار و ضربات ناجوانمردانه‌ آنان از ابتدای تشکیل نظام تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».

بدین ترتیب، خمینی با انگیزه‌ی انتقامجویی و ترس از وجود زندانیانی که شاید در آینده و در صورت آزادی از زندان، بتوانند برای نظام او مشکل‌آفرین باشند، دستور مرگ و قتل‌عام عمومی زندانیان سیاسی و عقیدتی سراسر کشور را صادر کرد؛ صرف‌نظر از میزان حکمی که دادگاه‌های خودشان برای این زندانیان صادر کرده بودند.

 – از آن‌جایی که تاکنون نه در صحنه‌ی داخل کشور و نه در عرصه‌ی جهانی، با این جنایات رژیم تعیین تکلیف نشده و هنوز هم رژیم حاضر به پذیرش مسئولیت و عواقب این جنایات نمی‌با‌شد و حتی حاضر نیست تا هویت و محل دفن این دسته از زندانیان قتل‌عام شده را اعلام نماید، چگونه می‌توان از ارتکاب دگرباره‌ی اینگونه جنایات جلوگیری به عمل آورد و شرایط امن در زندگی اجتماعی را فراهم نمود؟ هم‌چنان که تا به امروز شاهد بروز جنایاتی از این دست می‌باشیم. نظیر آن چه در کوی دانشگاه (در سال ۷۸) و در سال ۸۸ در زندان کهریزک به وقع پیوست.

 – چندین عامل تاکنون سبب گشته تا این‌گونه جنایات در پوشش و سایه باقی بمانند و حتی روشنفکران و نخبگان جامعه نیز چندان که باید و شاید، درگیر طرح و بررسی این جنایات نشوند:

ابتدا باید به عامل فضای سرکوب و خفقان که رژیم به جامعه تحمیل نمود، اشاره کرد؛ که این فضا، خود عامل بازدارنده‌ی جامعه به طور کلی و روشنفکران و نخبگان به طور خاص، جهت پردازش به این جنایات بوده است.

و در ادامه باید به فقدان اتفاق‌نظر قاطع و کامل نیروهای اپوزیسیون ایرانی جهت بررسی و تحقیق پیرامون این وقایع اشاره کرد و اساساً درک درستی از نحوه‌ی پرداختن به این جنایات وجود ندارد. جای بسی تأسف است، در حالی که به این جنایت «فاجعه‌ ملی» نام نهاده‌اند، اما نمی‌توانند در عرصه‌ی ملی به بررسی و اتفاق نظر در این رابطه بپردازند!

 ضمناً جا دارد تا از جریانات و افرادی که نسبتاً به اینگونه جنایات و بعضاً با ملاحظات سیاسی معینی در ارتباط با بخشی از حکومت برخورد کرده و کلاً از کالبدشکافی دقیق این وقایع شانه خالی می‌کنند نیز صحبت کرد. چرا که در صورت تعیین تکلیف قطعی با اینگونه جنایات، بعید نیست تا برخی از چهره‌ها و جریانات درون یا حواشی حکومت که امروز مورد همان ملاحظات واقع هستند، خود به عنوان متهم یا متهمان این جنایات در گذشته مطرح گردند. این دسته از جریانات و افراد ملاحظه‌ کننده غافل از آنند که برای راهیابی به هرگونه تحول در آینده‌ی جامعه، الزاماً می‌بایست از کانال‌ ایمن‌ سازی جامعه گذر کرد؛ و برای ایمن‌سازی جامعه از جنایات رخ‌داده‌ی تاکنونی، بدون اعاده‌ی حقوق قربانیان که اساس یک اتفاق ملی و اعتماد به زندگی جامعه است نمی‌توان عمل نمود و در آینده، هرگز نمی‌توان به یک جامعه‌ی امن با مفروضات انسانی دست یافت.

 – برای شکستن سیاست سکوت در این رابطه، حتماً باید به طور مدام و مستمر به طرح موضوع و بررسی عوامل و ذخیره‌های فکری این‌گونه جنایات پرداخت، نه این که فقط به برگزاری سالی یکبار مراسم، بدون کار دقیق بسنده کرد. انتظار این است تا در کلیه‌ی نشریات و صفحات اینترنتی متعلق به جریانات مختلف اپوزیسیون، بخش مستقلی جهت بررسی و تحقیق در رابطه با این‌گونه اتفاقات گشوده شود.

تشکیل کمیسیون‌های حقوقی جهت بازنگری و بررسی این اعمال، با کمک وکلای برجسته‌ی حرفه‌ای، ایجاد ارتباطات وسیع در سطح کلیه‌ی احزاب، سازمان‌ها، افراد در رابطه با تبادل اطلاعات مربوط به این جنایات و هممسان‌ سازی این‌گونه اطلاعات و انتشار مستمر آن در سطح جنبش، و در عرصه‌ی بین‌المللی با کمک جریانات و مراکز حقوق بشری، جهت طرح و انتشار اطلاعات مربوط به این‌گونه جنایات اقدام شود. و جهت درگیر کردن ارگان‌های مربوطه‌ی بین‌المللی با اینگونه‌ اتفاقات، اقدام لازم به عمل آید.

 – در شرایطی که در سطح احزاب و جریانات اپوزیسیون و روشنفکران و نخبگان ایرانی، در فهم عوامل و ریشه‌های این جنایات، اتفاق‌نظر وجود ندارد، چگونه می‌توان از کمیته‌ی حقیقت‌یاب سخن به میان آورد؟ هرآینه، بتوانیم موضوع را در سطح ملی به اتفاق‌نظر کلی برسانیم، آن وقت کمیته‌ی حقیقت‌ یاب یا نهادهایی از این دست، زمینه‌ی مادی می‌یابند.

 – نیروهای دادخواه اینگونه جنایات تاکنون بسیار محدود بوده و لذا دامنه‌ی پرداختن بدان نیز چندان گسترده نبوده است.

امروز در صحنه‌ی داخل کشور طرح خواسته‌هایی بسیار محدود از جانب بازماندگان این جنایات -از قبیل آمار دقیق قربانیان، محل دفن و مجوز برگزاری مراسم- مطرح می‌باشد. می‌بایست با هماهنگی و همراهی خانواده‌ها و بازماندگان به طرح و گسترش اینگونه خواسته‌ها‌یشان کمک نمود.

 – جا دارد باز هم به صراحت اعلام نمایم که ضمانت تداوم هرگونه تحولی در جامعه، در گرو ایجاد امنیت اجتماعی و از بین بردن شرایط تکرار دوباره‌ی جنایاتی که تاکنون رخ داده، می‌باشد. ضمن آن که اعاده‌ی حقوق از دست رفته‌ی انسانها، ضامن ایجاد فضای اعتماد ملی و اساساً حقوقی کردن جامعه خواهد بود.

دوستان من! اعاده‌ی حق نه بر مبنای ملاحظات سیاسی، که بر اساس حقوق مطروحه در کنوانسیون‌های حقوقی بین‌المللی صورت می‌پذیرد.

 – در یک دادخواهی عادلانه، بخشیدن یا نبخشیدن جزو حقوق بازماندگان قربانیان جنایات می‌باشد. و فراموش نکردن آن می‌بایست به یک خواست اجتماعی بدل شود و با طرح و بررسی مستمر و پیوسته‌ی آن جهت بازدارندگی جامعه از بروز مجدد آن، عمل شود.

 ما می‌توانیم با توجه به تجربیات جوامع مختلف در این‌گونه موارد، نسبت به گذار جامعه از این دوران پررنج و درد اقدام نماییم.

باشد تا بدین‌سان فصلی جدید در زندگی جامعه‌مان ایجاد کنیم. فصلی نوین جهت زندگی بهتر!

با امید به آن روز

کیوان اسکی

تاریخ انتشار : ۵ مرداد, ۱۳۹۲ ۹:۰۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

ادامه »

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »

لحظات اصابت موشک تجاوزگران جنایت‌کار اسراییل به میدان قدس تجریش در تهران

فیلم لحظهٔ اصابت پرتابهٔ متجاوزان به میدان قدس در حین تکاپوی روزمرّهٔ زندگی هم‌میهنان ما، نشانهٔ مستند دیگری از جنایات جنگی اسراییل و جنایات آنان علیه بشریّت است. هرگونه حمایت از تجاوز اسراییل به سرزمین کهن ما، مایهٔ سرافنکدگی و شرمساری است، به ویژه آن‌گاه که زادهٔ این آب‌وخاک باشی. هر گونه جانب‌داری یا سکوت حمایت‌گرانهٔ غرب عیان‌گر پوچی ادعای پای‌بندی به قانونیّت در تنظیم روابط جهانی و متعهّد بودن به حقوق جهان‌شمول بشر است.

مطالعه »

طلوع یک ستاره: صعود تاریخی فوتبال زنان ایران به جام ملت‌های آسیا

این موفقیت، تنها یک افتخار ورزشی نیست، بلکه تجلی امید، اراده و مقاومت زن ایرانی در برابر محدودیت‌ها و نابرابری‌هاست. افتخاری که پیام روشنی به مردم ایران دارد: دختران این سرزمین، حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌درخشند و جهانیان را به تحسین وامی‌دارند.

مطالعه »
بیانیه ها

میرحسین موسوی و تحول‌طلبی در راه تأمین حق حاکمیت مردم!

در طول حیات جمهوری اسلامی، بارها شاهد بوده‌ایم که هر وقت جامعه به صحنه آمده است، توانسته تغییراتی را به حکومت تحمیل کند اما پایداری این تغییرات منوط به تداوم حضور مردم در صحنه بوده است. هم‌اینک نیز با توجه به روبه‌رو شدن کشور با یک تجاوز نظامی می‌توان انتظار فراروییدن تغییرات مشابهی را داشت. در چنین شرایطی رهبرانی نظیر آقای موسوی که مورد اعتماد و وثوق ملی باشند، می‌توانند در پایداری خواست‌های مردمی نقشی حیاتی بازی کنند.

مطالعه »
پيام ها

بیش از شش دهه حضور کارگران افغانستانی در ایران!

از ویژگی‌های یک جامعۀ رو به رشد یکی هم رشد تجربه و تخصص در میان کارگران بومی است. کارگران بومی تمایل خود را به انجام کارهای پیش‌پاافتاده از دست می‌دهند. جایگزین آنان در این مرحله نیروی کار بیرونی‌ست. در دهۀ پنجاه خورشیدی شرکت‌های خارجیِ پروژه‌ها حتی نیروی کار برای کارهایی چون بیل‌زنی، خاک‌برداری، را به‌همراه داشتند.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بیش از شش دهه حضور کارگران افغانستانی در ایران!

استعفاء یا تمکین به رای ملت!

سخنی با تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران کشور

حمله هوایی اسرائیل به زندان اوین: نقض آشکار قوانین بین‌المللی و مطالبه برای بررسی کیفری به‌عنوان جنایت جنگی

ادعای خسارت علیه اسراییل و آمریکا

در بیست‌وپنجمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی می‌داریم