جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۶

جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۶

اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی
اسوالد اسپنگلر، راست ملی گرا، محافظه کار، پیشگام مرام فاشیستی، دارای نظریه فرهنگی خردگریز، فیلسوف و نماینده زوال و بدبینی فرهنگی، امپریالیسم را بعنوان وظیفه تاریخ، و سزاریسم یا امپراتوری...
۵ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری
نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند
توافق آتش بس که به طور غیرمستقیم بین اسرائیل و حماس به دست آمده، پیچیده تر از آن است که هر لحظه شکست بخورد. اما فقدان کنترل بین المللی و...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
نویسنده: برگردان: رضا کاويانی
در سوگ رفیق سیروس ماوایی
ما یاد و خاطرۀ رفیق سیروس ماوایی را که سراسر زندگی‌اش با کوشش و تلاش در راه بهروزی مردم همراه بود، گرامی می‌داریم و با قدردانی از مهربانی، استواری، صبوری...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: دبیرخانهٔ شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»
کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» که در بهمن‌ماه سال ۱۴۰۲ از زندان‌های ایران شروع شد، به‌زودی یک ساله می‌شود. در آستانه یک سالگی کارزار ... اعتصابیون دست‌کم ۳۴ زندان به...
۴ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
نویسنده: سازمان حقوق بشر ایران
کابینه ۳۴۰ میلیاردر دلاری دونالد ترامپ، کابینه‌ای برای میلیاردها
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، با انتخاب میلیاردرها و میلیونرهای برجسته برای پست‌های کلیدی دولت خود، در حال تشکیل یکی از ثروتمندترین کابینه‌های تاریخ ایالات متحده است. مجموع دارایی اعضای...
۳ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: بهرام رحمانی
نویسنده: بهرام رحمانی
ترامپ در کاخ سفید: این یک توطئه علیه آمریکا است؟
نگاهی به کتاب «توطئه علیه آمریکا» نوشته فیلیپ راث: روایتی از داستان یک آمریکای موازی، آمریکایی که در آن به جای روزولت، چارلز لیندبرگ خلبان مشهور حامی نازیسم به قدرت...
۳ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: نیما رفیعی
نویسنده: نیما رفیعی
اعلام رهبری دوران گذار با تکیه به قدرت های خارجی منافی آزادی و حاکمیت ملی ایرانیان است
با انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئيس جمهور آمریکا و سرکارآمدن دولت وی، سرنگونی رژيم مستبد بشار اسد و تضعیف نيروهای نیابتی جمهوری اسلامی ایران در غزه و لبنان و...
۳ بهمن, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران

«من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی‌کنم»!

در یک دادخواهی عادلانه، بخشیدن یا نبخشیدن جزو حقوق بازماندگان قربانیان جنایات می‌باشد. و فراموش نکردن آن می‌بایست به یک خواست اجتماعی بدل شود و با طرح و بررسی مستمر و پیوسته‌ی آن جهت بازدارندگی جامعه از بروز مجدد آن، عمل شود.

توضیح: ۲۵ سال از آنچه «فاجعه ملی» نام گرفته است، یعنی کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷ در زندانهای ایران، می گذرد. هنوز جهات ناروشن فراوانی برای داد خواهی از بیداد، باقی اند. سایت کار- آنلاین از شماری از افراد خواسته است که در سمت روشنی بخشیدن به این جهات، به هر تعداد از سوالات زیر، و یا زوایای دیگری که خود برمی گزینید، پاسخ دهند.

اگرچه در سوالات زیر، تفکیکی بین « پرسشهائی برای نسل جدید سیاسی» و «پرسشهائی برای نسلی که شاهد این جنایت بود»، صورت گرفته است، اما این تفکیک نباید اکید و فراگیر تلقی شود.

سایت کار – آنلاین از نخستین هفتۀ مرداد ماه اقدام به انتشار پاسخهای دریافتی در سایت کرده است.

شورای سردبیران سایت کار- آنلاین

پرسشهائی برای نسل جدید سیاسی

 1- آیا در جریان کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی که در تابستان و پائیز ۱۳۶۷ بوقوع پیوست، قرار دارید؟ اگر آری، نخستین بار از چه طریقی و تا چه میزان از این فاجعه، مطلع گشتید؟

۲- آیا این جنایت مصداق«جنایت علیه بشریت» است؟

۳- به اعتقاد شما انگیزه رژیم در انجام این جنایت چه بود: احساس خطر؟ نمایش قدرت؟ ویا …

۴- آیا فکر می کنید این جنایت تکرارپذیر است؟ اگر آری، چگونه؟ و چگونه می توان از تکرار آن پیش گرفت؟ اگرنه، فکر می کنید کدام تغییرات آن را تکرارناپذیر کرده اند؟

۵- در طول این ۲۵ سال، رژیم در قبال این فاجعه از سیاست”سکوت” استفاده کرده است و بنظر می رسد که هر گونه پرداختن به این جنایت ضد بشری، عبور از خط قرمز نانوشته ای در میان مقامات حکومتی به حساب می آید. به اعتقاد شما چگونه می توان بر این سیاست ” سکوت “، غلبه کرد و جامعه را از عمق و ابعاد این فاجعه مطلع نمود؟

۶-  گاه اعتراض یا گله می شود که “جنایات جمهوری اسلامی مطلقاً محدود به این مورد نبوده است، اما چرا این همه بر این مورد تأکید می شود؟” نظرتان در این باره چیست؟

۷- آیا زمینه اجتماعی را برای ایجاد «کمیته حقیقت یاب»، مانند آنچه که در کشور های آمریکای لاتین شاهدش بودیم، فراهم می بینید؟ اگر خیر، چه موانعی در این راه وجود دارند و چه راههائی برای عبور از این موانع را می توانید پیشنهاد دهید؟

 *****************

پرسشهائی برای نسلی که شاهد این جنایت بود

 1- آیا عضو و یا اعضائی از خانواده شما و یا از دایره دوستان و آشنایان نزدیک شما، قربانی این جنایت بوده اند؟

 2- آیا تلاشهای شما در این ۲۵ سال برای دریافت پاسخی به پرسش کاملا عادلانه شما مبنی بر: چرا؟ و به چه جرمی؟ راه به جائی برده اند؟ اگر پاسخ منفی است، علت را در کجا می بینید و چه راهی برای رفع موانع پیشنهاد می کنید؟

 3- 25 سال از این جنایت گذشته است. برخی از مسببان این جنایت دیگر نیستند، برخی نسبت به آن موضع دیگری دارند یا ممکن است اخذ کنند و برخی آن را تأئید می کنند. فکر می کنید آیا این جنایت مشمول مرور زمان شده است؟ اگر نه، چه راهی را برای پیگیری آن پیشنهاد می کنید؟

 4 – اخیراپارلمان کشور کانادا طی یک اطلاعیه رسمی، کشتار تابستان و پائیز ۶۷ زندانیان سیاسی در ایران را جنایت علیه بشریت اعلام نمود، با استقبال از این حرکت پارلمان کشور کانادا، آیا می توان این را به عنوان نقطه عطفی در مناسبات جامعه جهانی با رژیم جمهوری اسلامی درقبال مسائل حقوق بشری ارزیابی نمود؟ و به نظر شما چه گامهای عملی، برای تداوم این «آغاز مهم»، می توانند برداشته شوند؟

 5-  اقدامات تاکنونی نیروهای دادخواه ایران برای پیگیری جنایت را چگونه ارزیابی می کنید؟

 6- با گذشت ۲۵ سال از آن روزهای سیاه، نظر شما در مورد دو شعار: «نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم» و «می بخشیم اما فراموش نمی کنیم» که در سالهای اخیر به موضوع گفتگو میان نه فقط بازماندگان آن فاجعه، بلکه اغلب نیروهای سیاسی و صاحبنظران مسائل حقوق بشری نیز، تبدیل گشته، چیست؟

  7 – فرض کنید نیروهای دادخواه ایران امروز موفق شوند مسسببان جنایت را به دادگاه بکشند. فکر می کنید نظام قضائی فعلی بتواند حقوق انسانی شاکیان و متهمان – تأکید می کنم: شاکیان و متهمان – را تأمین و تضمین کند؟

***********************

آنچه که ملاحظه می فرمائید، پاسخهای رفیق کیوان اسکی، از زندانیان سیاسی در ان مقطع، و یکی از دادخواهان «فاجعه ملی»، به پرسشهای بالا است.

«من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی‌کنم»!

 پیوسته در طول تاریخ جوامع بشری، حکومتهای خودکامه و استبددای برای تأمین ثبات و امنیت خود، با اعمال خشونت و سرکوب بسیار گسترده بر انسانها، عمل می‌نمایند. در تداوم این وضعیت، خشونت در بطن جامعه و در چرخه‌ی فرهنگ جامعه نفوذ کرده و نهادینه می‌گردد.

– در طول زمانی فراتر از سی سال حکومت اسلامی بر جامعه‌ی ایران، حاکمیت تا به امروز جهت طرح و تثبیت ذهنیات و تمایلات خود در تمامی عرصه‌های زندگی، اساساً با اتکا بر ضد انسانی ‌ترین روشهای خشونت‌آمیز بر علیه انسانها عمل نموده و در این روند هیچگاه خود را پاسخگوی جنایات رخ ‌داده نمی ‌داند.

 – از جمله‌ی این جنایات، می‌توان به سرکوب، حبس، شکنجه و کشتار هزاران انسان در دهه‌ی ۶۰، به خصوص در تابستان ۶۷ اشاره کرد. این دوره از حکومت جمهوری اسلامی بر ایران، که قطعاً از جمله ننگین‌ ترین دوران زندگی سیاسی تاریخ معاصر کشور ماست، نیاز به تحقیق و بررسی همه جانبه و گسترده‌ای دارد. تا آیندگان در ایران و تمامی جوامع مبتلا به این‌گونه تفکرات، با شناخت ریشه‌های فکری و نظری این جنایات، جامعه را نسبت به بروز دگرباره‌ی این‌گونه اعمال ایمن‌ سازند.

 – در زمان وقوع فاجعه‌ی تابستان ۶۷ در زندان‌های ایران که به حق فاجعه‌ی ملی نام گرفته، من نیز به همراه هزاران نفر دیگر از شهروندان ایران، به اتهامات سیاسی و عقیدتی، در زندان به سر می‌بردم. و بدین ترتیب، من نیز عزیزان بسیاری را، چه به لحاظ داشتن روابط انسانی- عاطفی و چه به سبب روابط سیاسی، در این دوران از دست داده‌ام. که یادشان برای همیشه در ذهن و خاطرم باقیست.

 – با توجه به مختصات و ابعاد فراگیر و انگیزه‌های بس ضدانسانی این فاجعه، قطعاً می‌توان آن را جنایت علیه بشریت نامید.

ماده‌ی ۷ اساسنامه‌ی دادگاه کیفری بین‌المللی، معتبرترین تعریف جنایت علیه بشریت را به شرح زیر ارائه می‌دهد: «هریک از اقدامات و جرائم زیر که در ارتباط با یک حمله‌ی سازمان‌یافته و گسترده، با علم قبلی علیه مردمان غیرنظامی ارتکاب شده باشد، جنایت علیه بشریت خواهد بود:

۱- اذیت و آزار به خاطر ملاحظات سیاسی، قومی، فرهنگی

۲- حبس کردن

۳- شکنجه

۴- قتل

۵- نابودسازی

۶- «سایر اقدامات غیرانسانی»

با استناد به این تعریف دادگاه کیفری بین‌المللی، می‌توان کشتار تابستان ۶۷ در زندان‌های ایران را به مثابه‌ی جنایت علیه بشریت محسوب نمود.

 -اساساً علل بروز جنایاتی نظیر آنچه که در دهه‌ی ۶۰ و به خصوص تابستان ۶۷، در ایران به قوع پیوست را می‌توان در دایره‌ی علت وجودی حکومتی استبدادی و خودکامه ارزیابی نمود. بروز جنایاتی این‌ چنین، عمدتاً از روی احساس ترس و خطر زیر سئوال رفتن حکومت می‌باشد. شرایطی که به تبع پذیرش قطعنامه‌ی ۵۹۸ در جنگ با عراق برای حکومت اسلامی ایجاد شد، از یک طرف و بهانه‌ی رژیم از حمله‌ی بسیار احمقانه‌ی سازمان مجاهدین با کمک ارتش عراق به ایران از طریق مرزهای شمال غرب کشور، از طرف دیگر، را می‌توان به پیوست و در ادامه‌ی همان روش سرکوبگرانه‌ی رژیم جهت حفظ و تثبیت حاکمیتش ارزیابی نمود. که در این مقطع به کشتار و قتل‌عام زندانیان سیاسی در سراسر کشور منجر گشت.

خمینی با فتوای خود در مقطع حمله‌ی مجاهدین، این احساس ترس و انتقام‌جویی را کاملاً بروز می‌دهد. او می‌گوید:

«از آنجا که منافقین خائن به هیچ‌وجه به اسلام معتقد نبوده و هرچه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست، و با توجه به محارب بودن آنها و جنگ‌های کلاسیک آنها در غرب و جنوب کشور با همکاری حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای استکبار و ضربات ناجوانمردانه‌ آنان از ابتدای تشکیل نظام تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند».

بدین ترتیب، خمینی با انگیزه‌ی انتقامجویی و ترس از وجود زندانیانی که شاید در آینده و در صورت آزادی از زندان، بتوانند برای نظام او مشکل‌آفرین باشند، دستور مرگ و قتل‌عام عمومی زندانیان سیاسی و عقیدتی سراسر کشور را صادر کرد؛ صرف‌نظر از میزان حکمی که دادگاه‌های خودشان برای این زندانیان صادر کرده بودند.

 – از آن‌جایی که تاکنون نه در صحنه‌ی داخل کشور و نه در عرصه‌ی جهانی، با این جنایات رژیم تعیین تکلیف نشده و هنوز هم رژیم حاضر به پذیرش مسئولیت و عواقب این جنایات نمی‌با‌شد و حتی حاضر نیست تا هویت و محل دفن این دسته از زندانیان قتل‌عام شده را اعلام نماید، چگونه می‌توان از ارتکاب دگرباره‌ی اینگونه جنایات جلوگیری به عمل آورد و شرایط امن در زندگی اجتماعی را فراهم نمود؟ هم‌چنان که تا به امروز شاهد بروز جنایاتی از این دست می‌باشیم. نظیر آن چه در کوی دانشگاه (در سال ۷۸) و در سال ۸۸ در زندان کهریزک به وقع پیوست.

 – چندین عامل تاکنون سبب گشته تا این‌گونه جنایات در پوشش و سایه باقی بمانند و حتی روشنفکران و نخبگان جامعه نیز چندان که باید و شاید، درگیر طرح و بررسی این جنایات نشوند:

ابتدا باید به عامل فضای سرکوب و خفقان که رژیم به جامعه تحمیل نمود، اشاره کرد؛ که این فضا، خود عامل بازدارنده‌ی جامعه به طور کلی و روشنفکران و نخبگان به طور خاص، جهت پردازش به این جنایات بوده است.

و در ادامه باید به فقدان اتفاق‌نظر قاطع و کامل نیروهای اپوزیسیون ایرانی جهت بررسی و تحقیق پیرامون این وقایع اشاره کرد و اساساً درک درستی از نحوه‌ی پرداختن به این جنایات وجود ندارد. جای بسی تأسف است، در حالی که به این جنایت «فاجعه‌ ملی» نام نهاده‌اند، اما نمی‌توانند در عرصه‌ی ملی به بررسی و اتفاق نظر در این رابطه بپردازند!

 ضمناً جا دارد تا از جریانات و افرادی که نسبتاً به اینگونه جنایات و بعضاً با ملاحظات سیاسی معینی در ارتباط با بخشی از حکومت برخورد کرده و کلاً از کالبدشکافی دقیق این وقایع شانه خالی می‌کنند نیز صحبت کرد. چرا که در صورت تعیین تکلیف قطعی با اینگونه جنایات، بعید نیست تا برخی از چهره‌ها و جریانات درون یا حواشی حکومت که امروز مورد همان ملاحظات واقع هستند، خود به عنوان متهم یا متهمان این جنایات در گذشته مطرح گردند. این دسته از جریانات و افراد ملاحظه‌ کننده غافل از آنند که برای راهیابی به هرگونه تحول در آینده‌ی جامعه، الزاماً می‌بایست از کانال‌ ایمن‌ سازی جامعه گذر کرد؛ و برای ایمن‌سازی جامعه از جنایات رخ‌داده‌ی تاکنونی، بدون اعاده‌ی حقوق قربانیان که اساس یک اتفاق ملی و اعتماد به زندگی جامعه است نمی‌توان عمل نمود و در آینده، هرگز نمی‌توان به یک جامعه‌ی امن با مفروضات انسانی دست یافت.

 – برای شکستن سیاست سکوت در این رابطه، حتماً باید به طور مدام و مستمر به طرح موضوع و بررسی عوامل و ذخیره‌های فکری این‌گونه جنایات پرداخت، نه این که فقط به برگزاری سالی یکبار مراسم، بدون کار دقیق بسنده کرد. انتظار این است تا در کلیه‌ی نشریات و صفحات اینترنتی متعلق به جریانات مختلف اپوزیسیون، بخش مستقلی جهت بررسی و تحقیق در رابطه با این‌گونه اتفاقات گشوده شود.

تشکیل کمیسیون‌های حقوقی جهت بازنگری و بررسی این اعمال، با کمک وکلای برجسته‌ی حرفه‌ای، ایجاد ارتباطات وسیع در سطح کلیه‌ی احزاب، سازمان‌ها، افراد در رابطه با تبادل اطلاعات مربوط به این جنایات و هممسان‌ سازی این‌گونه اطلاعات و انتشار مستمر آن در سطح جنبش، و در عرصه‌ی بین‌المللی با کمک جریانات و مراکز حقوق بشری، جهت طرح و انتشار اطلاعات مربوط به این‌گونه جنایات اقدام شود. و جهت درگیر کردن ارگان‌های مربوطه‌ی بین‌المللی با اینگونه‌ اتفاقات، اقدام لازم به عمل آید.

 – در شرایطی که در سطح احزاب و جریانات اپوزیسیون و روشنفکران و نخبگان ایرانی، در فهم عوامل و ریشه‌های این جنایات، اتفاق‌نظر وجود ندارد، چگونه می‌توان از کمیته‌ی حقیقت‌یاب سخن به میان آورد؟ هرآینه، بتوانیم موضوع را در سطح ملی به اتفاق‌نظر کلی برسانیم، آن وقت کمیته‌ی حقیقت‌ یاب یا نهادهایی از این دست، زمینه‌ی مادی می‌یابند.

 – نیروهای دادخواه اینگونه جنایات تاکنون بسیار محدود بوده و لذا دامنه‌ی پرداختن بدان نیز چندان گسترده نبوده است.

امروز در صحنه‌ی داخل کشور طرح خواسته‌هایی بسیار محدود از جانب بازماندگان این جنایات -از قبیل آمار دقیق قربانیان، محل دفن و مجوز برگزاری مراسم- مطرح می‌باشد. می‌بایست با هماهنگی و همراهی خانواده‌ها و بازماندگان به طرح و گسترش اینگونه خواسته‌ها‌یشان کمک نمود.

 – جا دارد باز هم به صراحت اعلام نمایم که ضمانت تداوم هرگونه تحولی در جامعه، در گرو ایجاد امنیت اجتماعی و از بین بردن شرایط تکرار دوباره‌ی جنایاتی که تاکنون رخ داده، می‌باشد. ضمن آن که اعاده‌ی حقوق از دست رفته‌ی انسانها، ضامن ایجاد فضای اعتماد ملی و اساساً حقوقی کردن جامعه خواهد بود.

دوستان من! اعاده‌ی حق نه بر مبنای ملاحظات سیاسی، که بر اساس حقوق مطروحه در کنوانسیون‌های حقوقی بین‌المللی صورت می‌پذیرد.

 – در یک دادخواهی عادلانه، بخشیدن یا نبخشیدن جزو حقوق بازماندگان قربانیان جنایات می‌باشد. و فراموش نکردن آن می‌بایست به یک خواست اجتماعی بدل شود و با طرح و بررسی مستمر و پیوسته‌ی آن جهت بازدارندگی جامعه از بروز مجدد آن، عمل شود.

 ما می‌توانیم با توجه به تجربیات جوامع مختلف در این‌گونه موارد، نسبت به گذار جامعه از این دوران پررنج و درد اقدام نماییم.

باشد تا بدین‌سان فصلی جدید در زندگی جامعه‌مان ایجاد کنیم. فصلی نوین جهت زندگی بهتر!

با امید به آن روز

کیوان اسکی

تاریخ انتشار : ۵ مرداد, ۱۳۹۲ ۹:۰۵ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

به بهانه قتل علی رازینی و محمد مقیسه (ناصریان)، قضات بیدادگاه های جمهوری اسلامی

جنایت کاران و متجاوزان به حقوق اساسی مردم، فارغ از مقام و درجه‌ای که دارند، باید در دادگاه‌های علنی و با رعایت کامل قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی و داخلی محاکمه و پاسخگو شوند. از همین منظر، هرگونه ترور و قتل‌های اراده‌گرایانه نیز باید به‌طور قاطع محکوم شود.

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

اسوالد اسپنگلر: فیلسوف راستگرا، نیهلیست فرهنگی

نویسندگان توافقنامه اسرائیل-غزه از بی اعتنایی نتانیاهو به حفظ صلح نگران هستند

در سوگ رفیق سیروس ماوایی

یک‌سالگی کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

کابینه ۳۴۰ میلیاردر دلاری دونالد ترامپ، کابینه‌ای برای میلیاردها

ترامپ در کاخ سفید: این یک توطئه علیه آمریکا است؟