خبرها حاکی از آن است کە موج جدیدی از مهاجرت جوانان کردستان عراق بە آن سوی مرزها و بویژە بە طرف اروپا آغاز شدە است.
اگر بە تاریخ نوین مهاجرت جوانان در این خطە توجە کنیم، می بینیم کە اولین موج این مهاجرت در دهە هشتاد قرن بیستم میلادی در جریان جنگ ایران و عراق اتفاق افتاد. در آن زمان، مهاجرت، شکلی از اعتراض جدی بە وضع موجود بود. دومین موج مهاجرت یعنی درست بعد از آزادی کردستان و شروع جنگ داخلی میان دو حزب عمدە کردستان در دهە نود میلادی شروع شد کە کمابیش تا سرنگونی رژیم صدام طول کشید کە سرانجام با وضعیت جدیدی کە کل عراق و بە طبع آن کردستان در آن قرار گرفت، پذیرش تقاضای این پناهندگان در اروپا با مشکل جدی روبرو شد، و نیز بە علت رشد اقتصادی کردستان و شرایط مطلوبتر، کل روند مهاجرت متوقف شد و حتی بنوعی روند معکوس هم بخود گرفت، بدین معنی کە کسانی هم کە در اروپا بودند، کم کم بە زادگاە خود باز گشتند. در واقع دهە اول قرن بیست و یکم، دهە بازگشت مهاجران بە میهن بود.
موج سوم مهاجرت کە هم اکنون و بعد از گذشت سالها دارد دوبارە صورت می گیرد، اگر نە بە علت جنگ داخلی (همانند موج دوم)، اما عمدتا بە علت جنگ کنونی تحمیل شدە بر کردستان (عوامل خارجی) دارد صورت می گیرد کە با خود پیامدهای منفی بسیاری را بە همراە آوردە است، از تحمیل بحران اقتصادی گرفتە تا سایە یک آیندە نامعلوم و تیرە و تار کە کل جامعە را در خود فرو بردە است.
البتە گمان آن می رفت کە با شروع یک تهدید خارجی و برانگیختە شدن احساسات ملی، گرایش عمومی بە دفاع از خاک و آب باشد، اما می بینیم کە کسان بسیاری راە غربت را دوبارە در پیش می گیرند، و این را نە تنها نباید در تضعیف روحیە عمومی جوانان در دفاع از وطن، بلکە باید در جائی دیگر جستجو کرد کە بە اختصار در اینجا بە آن اشارە می شود:
ـ تشدید اختلاف میان احزاب کردی، این تشدید اختلاف را باید از جملە در استراتژیهای سیاسی مختلف و نیز مناقشە بر اصل چگونگی ابقای مقام رهبری اقلیم کردستان جستجو کرد،
ـ تشدید اختلاف میان حکومت اقلیم و دولت مرکزی عراق کە خود را بویژە در بحران بودجە ارسالی از طرف رژیم مرکزی بە اقلیم باز می یابد،
ـ ادامە اختلاس و تسلط حزب بر منابع اقتصادی و مالی کردستان و بویژە نفت کە جامعە را بشدت زیر فشار گذاشتە است،
ـ افزایش نفوذ دولتهای پیرامونی در کردستان کە بە امر استقلال کردها ضربە می زند و بانی روحیە یاس و ناامیدی می شود،
ـ باز ماندن احزاب بویژە در شکل نظامی در یگانە کردن صفوف خود در امر مقابلە با داعش،
ـ و سرانجام گسترش بیکاری و عدم امکان شغل یابی برای جوانان و پی ریزی آیندەای برای خود.
جوانان منتسب بە موج سوم البتە همانند جوانان منتسب بە موج دوم با مشکلات جدی در پذیرفتە شدن خود بعنوان مهاجر در کشورهای اروپائی روبرو خواهند شد، زیرا کە طبق استانداردهای اروپائی در عراق بطورکلی دمکراسی حاکم است و کسی بخاطر عقایدش تحت تعقیب قرار نمی گیرد. پس گمان آن می رود کە کشورهای اروپائی دوبارە شاهد حضور جوانانی باشند کە اگر چە از گرفتن قبولی ناامیدند، اما باز بە ماندن در کشورهائی کە امنیت دارند و امکان شغل سیاە بە آنان می دهند، خرسندند!
البتە در مقایسە با موج دوم باید گفت کە گمان آن نمی رود این موج سوم از همان ابعاد و گسترە موج دوم برخوردار باشد، اما بهرحال در هویت خود پدیدە قابل توجهی است در شکل مهاجرت جدی. امری کە باید مسئولان را بە تفکر جدی وا دارد تا راهکار مناسبی برای مقابلە با آن بیابند.
فرخ نعمت پور