بعد از روى کارآمدن ترامپ و خروج یک جانبه از برجام و فشار حداکثرى علیرغم آنکه این سیاست در عمل و در وجه غالب آن به ضرر مردم و تقویت مواضع اقتدارگرایان در توازن قواى سیاسى کشور گردید، اما این سیاست ها همچنان فشارهاى معینى بر برنامه هاى بلند پروازانه آنان در تأمین مالى سیاست هاى دخالتگرانه ى آنان در مسائل منطقه اى وارد آورد. بلوک هاى قدرت درون اقتدارگرایان علیرغم آنکه از این سیاستها آسیب پذیر شدند، اما توانستند با توجه به تأثیرات مخربى که سیاستهاى ترامپ بر وضع معیشت مردم داشته فرصت طلبانه حداقل در نزد آن بخش قلیل پایگاه اجتماعى خود که هنوز به عناوین مختلف هوادار آنان هستند از موضع مظلوم نمایى ضمن مقصر جلوه دادن سیاستهاى فشار حداکثرى براى همه ى ناکارآمدى هاى حکومت، سیاست هاى به شدت ارتجاعى روحانى و دولت او را نیز در کنار سیاستهاى ترامپ مورد انتقاد قرار دهند. این جریان (بلوک هاى قدرت درون اقتدار گرایان)، در مورد انتخابات اخیر امریکا علیرغم همه ى ضرباتى که با این سیاست ها به قدرت آنان وارد شد، اما در مجموع هم آرزو و هم تحلیلشان مبنى بر انتخاب مجدد ترامپ بود، آنان با خود می اندیشیدند که با پیروزى مجدد ترامپ سیاست سازش در خارج و سرکوب در داخل را به پیش خواهند برد. با این تحلیل آنان اسب هاى خود را براى برگذارى یک انتخابات کم رونق و تک قطبى با حضور فرماندهان نظامى براى به تصور خود باز هم یکدست تر کردن قدرت با یک دولت جوان انقلابی زین کردند.
نتیجه ى انتخابات امریکا و پیروزى بایدن، اما به مثابه آب در خوابگاه مورچگان بود.
بعد از پیروزى بایدن تضادها و اختلافات درون آنان با افشاگرى ها علیه همدیگر بسیار آشکارتر و علنى گردید.
در این شرایط با بهم خوردن یکپارچگى ظاهرى بین آنان که آماده ى چنین انتخاباتى بودند، متفکران آنان به فکر استفاده از سیاست چند جانبه گرایى از نوع اقتدارگرایان وطنى افتادند تا احتمال مهندسى انتخابات را با حضور کاندیداهاى دیگر از اصلاح طلبان میانه و زرد تا اعتدال گرایان هیبریدى و… را هم در دستور کار قرار دهند.
بروز زمینه هایى در مورد استفاده از این احتمال، برخى نیروهاى درون بلوک هاى قدرت را به این فکر انداخت که در اندیشه موقعیت خود در مناسبات قدرت در صورت عملى شدن چنان احتمالى باشند.
شاهدیم که این اختلافات و افشا گرى ها به حدى بالا گرفت که تضادهاى موجود درون نیروهاى نظامى و امنیتى به حد بسیار گسترده به سطح برکشیده شود.
شاهدیم نیروهاى افراطى که در هیچ شرایطى حاضر نیستند هیچگونه عایدى از بهرەهاى احتمالى مذاکره در مورد برجام به حساب روحانى و حامیان او گذاشته شود، آشکارا دست به اقداماتى می زنند که باور آن آسان نیست. از مهم ترین مظاهر این گونه اقدامات آنکه شاهد بودیم در همین مدت کوتاه که مذاکرات به نوعى از سر گرفته شد، با توجه به جو روانى بازار قیمت دلار تا آستانه ى سقوط زیر بیست هزار تومان پیش رفت که جلوى آن به عمد گرفته شد، چرا همان طور که گفته شد هراس آنان این بوده و هست که این گشایش هاى احتمالى به حساب دولت روحانى و حامیانش، براى استفاده در تبلیغات انتخاباتى قرار گیرد.
اصلاح طلبان
این نیروها که فرصتهاى زیادى را به بهاى ضربات مهلک به منافع ملى در چند دهه گذشته سوزاندند، امروز در ضعیف ترین وضع به لحاظ مشروعیت و حمایت مردمى از زمان برآمد خود تا کنون قرار گرفتند.
براى طولانى نشدن مطلب، اشاره کوتاهى به راهبرد بعضى دوستان می نماییم، وضعیتى که از دى ماه ٩۶ تاکنون در شرایط سیاسى ایران به وجود آمده که نظرات خود را درباره ى این شرایط اعلام داشته ایم همچنان معتقدیم با توجه به همه ى جوانب موجود براى نیروهاى چپ و دمکرات که گذار به دمکراسى را در دستور کار خود دارند، یکى از راهکارهاى به نظر ما مناسب و ضرورى این است که به تشویق اصلاح طلبانى که نظرات مطالباتى خود را هرچند با تأخیر و نواقص ارائه داده اند، پرداخته و ضمن حمایت از خواسته هاى این بخش از اصلاح طلبان سعى نمایند همراهى آنان را با مردم و مطالبات آنان داشته باشند.
البته دوستانى که فکر می کنند قدرت و توانایى نیروى آنان به حدی است که می توانند جنبش هاى رو به اعتلاى مردم را رهبرى نمایند حق دارند که بر مواضع خود پافشارى نمایند، اما امیدواریم در اتخاذ مواضع همان طور که رفیق عزیز فرخ نعمت پور در نقد مواضع برخى از دوستان چپ و دمکرات به درستى اشاره داشتند این دوستان در مضامین اعلام مواضع خود دقت بیشترى به خرج دهند.
معتقدیم که تصمیم نهایى در مورد عدم مشارکت در انتخابات با آن بخش اصلاحطلبان پیشرو و همراهى آنان مفید و مؤثرتر خواهد بود.
نکته پایانى:
به نظر می رسد یکى از اقدامات ضرورى که نیروهاى چپ و دمکرات در این شرایط باید به آن بپردازند، موضع گیرى در مورد اقدامات نیروهاى افراطى چه در داخل و چه در خارج در مورد اقدامات کارشکنانه که در روند مذاکرات برجام انجام می دهند می باشد.
به هر حال اصلاح طلبان موظفند هر چه سریعتر در مورد آن ادعاهایى که بعضى از کادرها و مسئولین آنان اعلام نموده اند که:
“با یک کاندیدا از درون خودمان و از کادرهاى توانا و برجسته و نه اجاره اى با خواسته هاى مشخص وارد انتخابات می شویم و در صورت عدم تأیید چنین کاندیدایى از شرکت در انتخابات خوددارى می کنیم، تعیین تکلیف نمایند.
اصلاح طلبان موظفند هر چه سریع تر یهوداى درون جریان خود را به مردم معرفى و تمایز مواضع خود را با آنان آشکار سازند. این یهودا محمد قوچانى است که از مدتها پیش به عنوان نظریه پرداز کارگذاران در عمل مواضع مصباح یزدى را در ظاهرى اتوکشیده ارائه می دهد.
اصلاح طلبان باید بدانند و خوب می دانند که در صورت تصمیمشان مبنى بر عدم مشارکت، این یهودا و همراهانش که شامل بخش هایى از کارگذاران و دیگر اصلاح طلبان زرد و رانت خوار می باشند با اعلام مشارکت در هر شرایطى و حتى برآمد یک بناپارت اسلامى، عملا رسالت خود را به انجام خواهند رساند (مواضع اخیر جان بلتون در مصاحبه با ایران اینترنشنال و دفاع او از یک کودتاى نظامى و همراهى افرادى مانند داورى که از تئوریسین هاى احمدى نژاد بود و همسویى محمد قوچانى با این نظرات قابل توجه می باشد.)
اپوزیسیون:
مواضع گرایشات مختلف در اپوزیسیون تا حدود زیادى روشن است.
اقدام صحیح همه ى نیروهاى سیاسى از جمله حذب چپ در محکومیت عملیات اسرائیل قابل تقدیر است. انتظار این است که دوستان ما دیگر نیروهاى سیاسى و على الخصوص شوراى مدیریت گذار را مورد خطاب قرار داده و از آنان بخواهند اگر چوبى در آستین ندارند به طور صریح این اقدامات اسرائیل را محکوم نمایند، تا سیەرو شود هر که دروغش باشد.
اکثر تحلیلگران و نظریه پردازان آنان در مواجهه با تاریخ سیاسى ایران در مقطع جنبش ملى سالهاى بیست تا سی و دو سیاست هاى حزب توده ایران را انحرافى و خائنانه ارزیابى کرده و می کنند.
این آقایان فراموش می کنند که حزب توده در سال ١٣٢٠ تشکیل و در سال ١٣٢٧ منحل گشت و علیرغم خطاها و اشتباهات غیرقابل چشم پوشى در برخورد با دولت ملى شادروان مصدق در مقطع جنبش ٣٠ تیر ١٣٣١ در کنار نیروهاى حامى دکتر مصدق از عوامل تأثیر گذار در بازگشت دکتر مصدق به نخست وزیرى بوده است.
دوستان اصلاح طلب فراموش می کنند که اگر با ارفاق بسیار زیاد برآمد آنان را در توازن قواى سیاسى ایران حتى از ١٣٧۶ در نظر بگیریم، از آن زمان تاکنون ٢۴ سال گذشته است،و این نیرو ها هم دولت و هم مجلس را در اختیار داشته اند، اکثر اصلاح طلبان حاضر نیستند با توجه به این موقعیت ها که در آن قرار داشته اند نقش و سهم مسئولیت خود را به نسبت قضاوتى که در مورد حزب توده ایران دارند پذیرا شده و اعلام نمایند.
این دوستان موظف اند حداقل به گفته آقاى خاتمى در مورد آن بخش از اقداماتى که جدا از نگذاشتن هاى مورد ادعاى آنان، نخواستن هاى خودشان و آسیب هاى وارد آمده به منافع کشور اقدامات لازم را انجام دهند.