می شنویم کە جریانات و یا افرادی در میان اپوزیسیون از ایجاد نیرو یا آلترناتیو سوم می گویند. تقسیم بندی و یا ترسیم آنها از واقعیت وجودی نیروهای موجود چنین است: ١ـ نیروهای تندرو و محافظەکار درون جمهوری اسلامی، ٢ـ نیروهای اصلاح طلب، و سرانجام ٣ـ نیروی اپوزیسیون و یا دمکراتیک.
اما آیا چنین ترسیمی از لحاظ نیروی آلترناتیو با واقعیت می خواند؟ در جوابی سریع می توان گفت کە نە با واقعیات نمی خواند. درست برعکس، این تصوری کاملا واژگونە از واقعیتهاست. موضوع را بشکافیم!
واقعیت جناحها
ـ اساسا نمی توان جمهوری اسلامی را بدون جناحهایش تصور کرد، جناحهای درون و پیرامون این رژیم کە عبارتند از تندروها، اصولگرایان و اصلاح طلبان بطورکلی غیر قابل حذفند و همیشە در آن باقی خواهند ماند، و آنچە ما شاهدش خواهیم بود تنها قدرت گیری این یا آن جناح در وضعیت های متفاوت خواهد بود،
ـ در دوران احمدی نژاد با پشتیبانی صریح رهبری نظام، تلاش بسیاری برای حذف اصلاح طلبان صورت گرفت، اما این کار جمهوری اسلامی را با خطر فروپاشی از درون مواجە کرد، و لاجرم جناحهای دور نگرتر و پراگماتیست بە بازنگری در مواضع خود پرداختند، حتی بە شمول آن خود رهبر هم،
ـ مرز این جناحها متغیر و دینامیکی ست، چنانکە ما شاهد آن هستیم کە در جریان روندها و سیاست، نگاهها تغیر می کنند و جابجائی های معینی صورت می گیرند. بعنوان نمونە فردی مانند روحانی و یا مطهری بە نگاە و مواضع اصلاح طلبان بویژە در سیاست نزدیک می شوند.
اصلاح طلبان آلترناتیو نظام نیستند
ـ اصلاح طلبان آلترناتیو نظام نیستند، بلکە مصلحان آنند،
ـ اصلاح طلبان اساسا بر جوانب جمهوری نظام تکیە دارند، و ماباقی جناحها بیشتر بر جوانب انتصابی آن،
ـ اصلاح طلبان دینامیسم انطباق نظام با ضرورتهای روزاند،
ـ اصلاح طلبان هیچ وقت نخواهند توانست تمامیت رژیم را تسخیر و بە زیر کنترل خود درآورند، چنانکە باقی جناحها هم نخواهند توانست.
اصلاح طلبان و رابطە آنها با اپوزیسیون و خواستهای دمکراتیک
ـ چنانکە گفتە شد اصلاح طلبان آلترناتیو نظام نیستند، اما از آنجائی کە مصلحند با بخشی از خواستەهای اپوزیسیون تماس می گیرند، و بانی فضاهای تلطیف شدەتری هم در نظام و هم در صحنە کشور می شوند،
ـ این تلطیف خود را در جلوگیری از ایجاد فضاهای فاشیستی و تماما توتالیتاری بازمی یابد، فضاهائی کە هم کشور را در رابطە با خطرات خارجی در خطر فروپاشی قرار می دهد، و هم فضای مدنی کشور را،
ـ تلطیف فضای کشور از طرفی دیگر راە را برای فعال شدن نیروهای مدنی و تحول طلب غیر خشونت طلب باز می کند، و بدین ترتیب بە تقویت آن نیروهائی منجر می شود کە دمکراسی را پروسەای ممتد و ادامە دار می بینند و نە الزاما انقطاع وار،
ـ تقویت حضور آنان، تقویت عناصر گذار مسالمت آمیز بە یک نظام دمکراتیک را افزایش می دهند، با این پرانتز کە لحظە گذار را نمی توان تماما با جزئیاتش توصیف کرد.
نتیجە
بنابراین اصلاح طلبان نە یک آلترناتیو، بلکە با توجە بە نگاە آنان بە مفاهیم جمهوری و تقویت عناصر دمکراتیک در جامعە، عموما بخش حکومتی اپوزیسیون و نیروهای تحول خواه کشورند! نیروئی کە برخورد انتقادی و سازندە اپوزیسیون را می طلبد، و نە برخوردی حذفی و خصمانە را.
از این منظر بطور عمومی تنها دو آلترناتیو یا گزینە برای وضع فعلی وجود دارد: آلترناتیو جمهوری اسلامی (یعنی ادامە سیستم موجود) و آلترناتیو دمکراتیک. اصلاح طلبان در آخرین تعریف سربازان جریان دمکراتیک کشورند. تشدید سرکوب آنان در هنگامە تسلط تندروها و گرویدن و نزدیک شدن واضحشان بە اپوزیسیون، بخوبی موید این واقعیت است. پس، شق سومی وجود ندارد و تنها توهم است.