روز جمعۀ گذشته مایک پومپئو رئیس سازمان سیا با اشاره به حملۀ موشکی امریکا به سوریه گفت که حکومت ایران باید با توجه به حمله موشکی اخیر آمریکا به سوریه بداند اقدامات دولت آمریکا با آنچه در هشت سال گذشته انجام داده است تفاوت خواهد داشت. رئیس سیا افزود که آمریکا میزان پایبندی حکومت ایران به برجام را دقیقاً زیر نظر خواهد گرفت. وی در پاسخ به سئوالی در بارۀ موارد احتمالی نقض برجام از سوی تهران گفت ترجیح می دهد اطلاعات گردآمده توسط سیا را در اختیار ترامپ رئیس جمهور آمریکا بگذارد.
برای درک علل اظهارات تهدیدآمیز مقامات آمریکایی نگاهی به موقعیت دولت ترامپ در سیاست داخلی ایالات متحده ضروری است.
دونالد ترامپ با جلب آرای بخشی از اقشار میانی و پایینی به ریاست جمهوری رسید که از روند ده ها ساله فربه شدن بخش کوچکی از جامعه به بهای فقر فزاینده ده ها میلیون آمریکایی آسیب دیده اند. ترامپ وعده بهبود وضعیت رفاهی انتخاب کنندگان فقیر و متوسط الحال خود را داد. اما تحقق این وعده در تضاد با پایگاه اصلی حزب جمهوریخواه است که دولت جدید آمریکا و اکثریت هر دو مجلس کنگره این کشور را در اختیار دارد. دیر یا زود این تضاد، دولت ترامپ را با دشواری بزرگی مواجه خواهد کرد. نمی توان از مالیات بالایی ها کم کرد، بودجه های رفاهی و اجتماعی را کاهش داد و در عین حال وضعیت اقتصادی پایینی ها را بهبود بخشید.
حدود یک سال و نیم دیگر، همه کرسی های مجلس نمایندگان و یک سوم کرسی های سنای آمریکا به رأی گذاشته می شوند. اگر حزب جمهوریخواه بخواهد در انتخابات نوامبر ۲۰۱۸ اکثریت پارلمانی خود را حفظ کند، باید بدین بیاندیشد که چگونه می توان مانع از آن شد که تضاد لاینحل میان وعده های ترامپ و برنامه های حزب جمهوریخواه، به موضوع اصلی کارزار انتخاباتی تبدیل شود.
هم اکنون دولت ترامپ برای سال آینده مالی که حدود شش ماه دیگر آغاز می شود، طرح بودجه ای ارائه داده است که اجرای آن به معنای تخریب کم سابقه نظام تامین اجتماعی ایالات متحده است. حزب جمهوریخواه از هم اکنون بدین فکر است که چگونه می توان به بهای فقیرتر کردن باز هم بیشتر پایینی ها، از مالیات بالایی ها کاست و در عین حال رأی دهندگان به ترامپ را باز به انتخاب نامزدهای جمهوریخواهان ترغیب کرد.
به نظر می رسد راهی که گردانندگان دولت ترامپ یافته اند، میلیتاریسم و ناسیونالیسم است. آنها با حمله موشکی به سوریه، به یک تجربه ملموس دست یافته اند. پس از این نقض حقوق بین الملل و ماجراجویی خطرناک، به ناگاه چه در خود آمریکا و چه در کشورهای متحد آن در غرب، برخی از سیاستمدارانی که به عنوان منتقد ترامپ شناخته شده بودند تغییر موضع دادند. سناتور شومر رهبر فراکسیون دمکراتها در سنا از حمله موشکی به سوریه حمایت کرد. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه نیز به جمع توجیه کنندگان حمله موشکی آمریکا به سوریه پیوستند. بار دیگر سیاستمداران طرفدار نظامی گری در آمریکا این درس قدیمی را تجربه کردند که رئیس جمهور در حال جنگ، از بسیاری انتقادها مصون است.
با توجه به شرایط سیاست داخلی آمریکاست که نباید خطر اقدامات دیگر مورد اشاره رئیس سیا را دست کم گرفت. مقامات ترامپ واکنش روسیه را نیز آزمودند. دولت روسیه به این هشدار بسنده کرد که آمریکا نباید سوریه را مورد حمله مجدد قرار دهد. نظر به این که موشکهای آمریکایی پشت جبهه ارتش روسیه در سوریه را مستقیما هدف قرار دادند، واکنش روسیه را باید حمل بر خویشتنداری یا ناتوانی مسکو در مواجهه با سیاستهای جدید دولت ترامپ کرد.
در هر دو حالت، به نفع خود حکومت ایران و نیز به سود صلح است که دولت جمهوری اسلامی موقعیت ناپایدار دولت ترامپ را دریابد و توجه کند که درست با توجه به این موقعیت ناپایدار، بهانه ندادن به جنگ طلبان در دولت ترامپ اهمیت فزاینده ای دارد.
ماجراجویانی که بخشی از اطرافیان ترامپ را تشکیل می دهند، به دنبال یافتن عرصه ای دیگر برای قدرت نمایی نظامی اند. دونالد ترامپ عرصه های احتمالی چنین ماجراجویی هایی را مسائلی نامیده است که باید بدانها پرداخت. از شبه جزیره کره تا ایران، از سوریه تا یمن، از افغانستان تا آبهای جنوب چین، طراحان نقشه های نظامی آمریکا به دنبال عرصه های جدید برای آزمودن سلاح هایی می گردند که نظیر آن با نام “مادر همه بمبها” تقریبا همزمان با اظهارات اخیر رئیس سیا، در افغانستان به کار رفت.
ممکن است در درون نظام جمهوری اسلامی کسانی باشند که حمله هوایی و موشکی آمریکا به برخی اهداف در ایران را به سود خود بدانند. همچنین ممکن است برخی از نیروها در جمهوری اسلامی در آرزوی بازگشت آمریکا به سیاست تحریم تمام عیار ایران باشند. اما پرسش اصلی این است که آیا یکی از این دو احتمال، مطلوب برآیند نیروها در جمهوری اسلامی است؟ روی آوردن رهبری جمهوری اسلامی به مذاکراتی که حاصل آن برجام بود و پیش رفتن سیاست تن دادن به برجام در جمهوری اسلامی، این تصور را دشوار می کند که گرایش به بازگشت به دوره تحریمها یا گرایش به درگیری نظامی مستقیم با آمریکا در نظام جمهوری اسلامی دست بالا را داشته باشد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که چنین نیست، کسانی که نمی خواهند تحریمهای جدید علیه ایران اعمال شود یا ایران مورد حمله نظامی قرار گیرد، باید بدین بیاندیشند که برای جلوگیری از این دو سناریو از دستشان چه کار بر می آید.