علیرغم همخوانی اکثریت قاطع مردم ایران برای حصول توافق هسته ای، برخی از مخالفین در اپوزیسیون برونمرزی همسو با دلواپسان درونمرزی (از دو منظر ناهمگون) و بهمراه برخی از کشورها از جمله اسرائیل لغو تحریم ها و تفاهم نامه هسته ای جمهوری اسلامی با قدرت های جهان را در راستای تثبیت نظام و بر علیه منافع راهبردی ملت ایران ارزیابی می کنند. دلواپسان داخلی منافع اقتصادی خود را در دور زدن نهانی تحریم های اقتصادی و پورسانتاژهای میلیاردی و گم شدن های مبالغ نجومی بهمراه دکل های نفتی و هژمونی طلبی تامگرایانه و عدم توازن قدرت در بین جناح های درونی نظام می بینند. ولی دلواپسی طیفی از اپوزیسیون برونمرزی ریشه در هیجانات درانگیخته و عدم درک واقعیت های درونی جامعه ایران، و تا حدی ناآگاهی به شواهد استدلالی و مستندات علمی منتشر شده دارد. شاید نتوان در مورد اینگونه نگرانی ها از واژه “دوستی خاله خرسه” استفاده نمود. اما واقعیت انکار ناپذیر این است که متضرر اصلی تحریم ها و تنش ها و درگیری های احتمالی آینده، همانند گذشته مردم بوده و خواهند بود، و نه الزاماً مسئولین نظام جمهوری اسلامی. در ۹ سال گذشته، فاصله طبقاتی در ایران افزایش یافته است. وابستگان نظام میلیاردر شده اند و مردم عادی فقیرتر، آن هم به یمن تحریم ها!
قریب به شش سال پیش در یک مقاله پژوهشی بنام ” تحریم؟ آری، یا نه؟ وظیفه مـــا چیست؟” همراه با مستندات علمی منتشر شده از مراجع معتبر نشان دادم که بر اساس مستندات تحقیقی، علمی و تجربی قریب به یک قرن گذشته و با رجوع به بیش از دویست مورد از تحریمات مختلف، ناکارایی تحریم بعنوان یک اهرم فشار و ابزار سیاسی در روابط بین المللی برای تغییر و یا تغییر رفتار رژیم های مستبد، مستدل و مکتوب می باشد. و اینکه تجربه های مستند و مکتوب نشان می دهد که دیکتاتورها تحت تحریم در کاربرد خشونت بر علیه مخالفان داخلی خود سفاکـتـر می شوند. در همان زمان با اشاره به تاریخچه سه دهه جمهوری اسلامی و با بررسی و کالبد شکافی تحریم های اعمال شده در سطح بین المللی در طی صد سال اخیر از یک طرف، و از طرف دیگر با تجزیه و تحلیل ماهـیّت و عملکرد سیاسی و بخصوص عکس العمل رژیم جمهوری اسلامی در مقابل تحریم ها و “بایکوت” های اعمال شده در طی بیش از سه دهه گذشته می توان به دور از احساسات و شور سیاسی و یا موضع گیری “اپوزیسیونی” به جمعبندی عقلانی و مستدل در مورد عدم تاثیرگزاری کارآمد تحریم ها دست یافت.
در آن نوشتار تحقیقی خاطرنشان کرده بودم که شاید کمتر رژیمی را در دنیا بتوان یافت که از بدو پیدایش خود درگیر تنش و تحریم های متعدد یکجانبه، چند جانبه و بین المللی بوده و است. جمهوری اسلامی حتی در دوران استیصال و جنگ هشت ساله اقدامی جدی و رسمی در جهت رفع تحریم ها انجام نداد. هیچگونه دلیل و مدرک مستدلی دال بر تسلیم جمهوری اسلامی و یا تغییر رفتار آن در مقابل تحریم های ۳۶ سال گذشته وجود ندارد. جمهوری اسلامی همواره از رویارویی و تنش مستمر با غرب و تحریمات اهمال شده بعنوان سرپوشی برای بی کفایتی خویش در اداره کشور و سوءمدیریت فاجعه بار اقتصادی، اجتماعی ومـلی و حتی سرکوب بیرحمانه مخالفان خود استفاده نموده است. به همین دلیل دلواپسان اصولگرا و رانت خوارهمانند اسرائیل و حامیان آن شدیداً با توافق هسته ای مخالف هستند و آن را مغایر با منافع جناحی خود می دانند.
ارتباط و هماگنی ایران با دنیای خارج و پیوند خوردن آن با جامعه جهانی از مناظر مختلف به نفع ملت ایران و در راستای تضعیف بهانه های نظام برای سرکوب مخالفان و بی لیاقتی اقتصادی و سوءمدیریت می باشد. این حقیقتی است که پژوهش های میدانی و مستندات علمی موسسه پیترسن برای اقتصاد بین المللی در واشنگتن که معتبرترین منبع برای مطالعه و تجزیه و تحلیل تحریم و تاثیرات آن می باشد، بر آن صحه می گذارد. متاسفانه بسیاری از “بقچه های ذهنی” و حتی مواضع فکری ما ریشه در احساسات دارد که با واقعیات ممکن است انتطباق چندانی نداشته باشند. واقعیت این است، همانگونه که ابرقدرت های جهان نیز نتیجه گیری کرده اند، تحریم ها اگرچه برای مردم ایران فلج کننده خواهند بود، اما موجب تغییرات اساسی در رفتار راهبردی جمهوری اسلامی نخواهند شد. بیاد داشته باشیم که رژیم های نظیر کوبا، کره شمالی، سودان، زیمبابوه و میانمار علیرغم تحریم های شدید همچنان پابرجا هستند. کره شمالی هفته پیش از ایران تقاضای کمک انساندوستانه برای رفع گرسنگی گسترده ملت خویش نمود. اما در مورد ایران بعقیده من وضع فرق می کند زیرا دولت ایران از منابع اقتصاد درونی کافی برای ادامه حیات خود برخوردار است و قابل مقایسه با کوبا و کره شمالی و سودان نیست. اگر آنها تسلیم نشده اند، چه دلیلی وجود دارد که جمهوری اسلامی تسلیم خواهد شد؟
شاید بسیاری از هموطنان ندانند که ایران از نظر تولید ناخالص داخلی (GDP- purchasing power parity) با حدود یک تریلیارد دلار نوزدهمین کشور دنیا است (آمار سال ۲۰۱۳ میلادی). این در حالی است که بدهی های خارجی آن فقط حدود ۱۵ میلیارد دلار می باشد. آمار سال ۲۰۱۵ نیز ایران را در رده ۱۹ و بالاتر از کشورهایی نظیر عربستان سعودی، سوئد، تایوان، آرژانتین، هلند، لهستان، مالزی، بلژیک، سوئیس و غیره قرار می دهد. بر اساس سایت ویکی پیدیا و به نقل از آمار بانک جهانی تولید ناخالص داخلی ایران در بین ۱۹۳ کشور جهان در رتبه ۱۸ قرار دارد. بر اساس تخمین بانک جهانی تولید ناخالص داخلی (nominal) ایران در سال ۲۰۲۵ با روند کنونی در رده شانزدهم قرار خواهد گرفت. بر اساس آمار سیا، بانک جهانی و سازمان ملل ایران نه تنها بزرگترین ذخایر گاز جهان را داراست بلکه در صنایع مختلفی نظیر تولید سیمان، ساخت خودرو، تولید غذا و ارتباطات در خاور میانه در رده اول قرار دارد. در نتیجه باید اذهان داشت که نظام جمهوری اسلامی (بدون در نظر گرفتن رفاه اقتصادی مردم) غنایم کافی برای ادامه حیات خود در اختیار دارد. وانگهی شکست مذاکرات و جنگ احتمالی ایران را از رده هیجده یا نوزده به رده های هشتاد یا نود سوق خواهد داد که در آن صورت نیز باز هم از سودان و کره شمالی و کوبا و زیمبابوه بسیار بالاتر خواهد بود. هیچکدام از آن رژیم ها بخاطر تحریم و فقر مطلق مردم تغییر نکردند. بر چه اساسی باید امیدوار بود که بر عکس همه آن رژیم ها، جمهوری اسلامی دستخوش تغییر رفتاری یا ماهوی خواهد شد؟
واقعیت این است که توافق هسته ای و مدارا با جهان بیرونی مولد بهره هایی خواهد شد که سود آن عاید مردم نیز می شود. آمریکا با حصول توافق هسته ای موفق می شود نه تنها از یک جنگ خانمانسوز در منطقه، بلکه از تولد یک ایران هسته ای و رقابت تسلیحات هسته ای در خاورمیانه جلوگیری کند. این اتفاق نه تنها باعث منع گسترش تسلیحات هسته ای در جهان، بلکه موجب تنش زدایی بیشتر در منطقه نیز خواهد شد. بر اساس دکترین راهبردی اوباما، توافق هسته ای موضع میانه روها در ایران را تقویت خواهد کرد و احتمال همکاری بر علیه دشمن مشترک یعنی داعش را نیز افزون خواهد نمود. قیمت نفت پائین خواهد آمد که خود کمکی به اقتصاد جهان خواهد شد. بهبودی روابط اقتصادی با غرب منافع اقتصادی برای ایران و کشورهای غربی را به دنبال خواهد داشت. در شرایط فعلی همه جهان آزاد انرژی خود را بر روی توافق هسته ای متمرکز کرده اند و موضوعاتی نظیر حقوق بشر در اولویت های پائینی قرار دارند. حل مسئله هسته ای یعنی در اولویت قرار دادن مسئله حقوق بشر در دستور کار جامعه جهانی. به همین دلیل کاسبان تحریم یعنی اصولگرایان افراطی هراس و دلواپسی عمیق خود را نسبت به این تغییر اولویت ها و عبور از خط قرمزهای احتمالی در آینده ای نه چندان دور اعلام کرده اند.
در نتیجه با توجه به استدلال عقلانی و شواهد و مستندات عینی موجود، در صورت شکست مذاکرات و دورنمای تحریم های بیشتر و حتی خطر حمله نظامی به ایران، رژیم ایران همانند همه رژیم هایی که تحت فشار قرار گرفته اند، سرکوب و اختناق بیشتر را تحت بهانه مبارزه با دشمن و جنگ و غیره اجتناب ناپذیر خواهد کرد. همانگونه که توضیح داده شد، حاکمیت به حداقل منابع اقتصادی در درون کشور برای ادامه حیات خود دسترسی دارد. دود تحریم و جنگ به چشم ملت ایران خواهد رفت و فعالان حقوق بشری بهای بسیار سنگین تری از آنچه که امروز می پردازند، خواهند پرداخت. جنگ و تحریم برای بسیاری از قشریون دلواپس “نعمت الهی” است و از آن سود فراوانی برده اند و خواهند برد. توافق هسته ای و تعامل با دنیای غرب در درازمدت و از جنبه های مختلف به نفع ملت ایران و به سود فعالان حقوق بشر در ایران خواهد بود.
دکتر عبدالستار دوشوکی- مدیر مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
یکشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۴