پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۸

پنجشنبه ۱۴ تیر ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۸

در دور دوم انتخابات، با رای " نه" به جلیلی شرکت می‌کنیم!
اگر در دور اول "نه" به شرکت در انتخابات، شاکله نظام ونظارت استصوابی را هدف قرار داد و در همه ارکان نظام و در دل و جان مردم تاثیر خود...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
نویسنده:  گروه خرداد هوادار سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) - داخل کشور
حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!
در دور دوم انتخابات، دو نامزدی که در برابر هم قرار می‌گیرند، هر چند در وفاداری به نظام جمهوری اسلامی و ولی فقیه مشترک‌اند، اما به لحاظ اهداف، گرایشات، تعلق...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
چرا به پزشکیان رأی می دهم!
در ارتباط با چرایی عدم استقبال توده‌ها در مشارکت انتخاباتی دلایل متعددی را می‌توان شمرد ولی بدون شک تمامیت‌طلبی، اقتدارگرایی و قشریت دخیل در هستۀ مرکزی قدرت سیاسی نقش مهمی...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: محمود کرد
نویسنده: محمود کرد
باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!
عدم شرکت در این دوره می‌تواند تاکید مجددی باشد بر یک اقدام ثابت شده. اما اگر بپذیریم که چینش و مهندسی این‌چنینی انتخابات با همهٔ اهدافی که به دنبال داشته...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سهراب ایران
نویسنده: سهراب ایران
ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!
تا نظام جمهوری اسلامی پابرجا است وضع را نمی‌شود از این بهتر کرد اما می‌شود بسا بدتر کرد. براندازی نه فعلا ممکن است نه فعلا مطلوب. آیا انتخاب میان بد...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: ياسر ميردامادی
نویسنده: ياسر ميردامادی
اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا
هستهٔ سخت قدرت، بر اساس منافع خود و بر پایهٔ یک خطای محاسباتی رضایت داده است که انتخابات را حداقل نیمه‌رقابتی کند. جامعه زخم‌های عمیقی از سیاست‌های حاکمیت بر روح...
۱۴ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: سياوش - ايران
نویسنده: سياوش - ايران
دلایل فراخوان «ث ژ ت» برای دادن رأی به برنامه «جبههٔ نوین مردمی»
«ث ژ ت» هرگز خود را در پناهگاه مخفی نکرده است و همواره حتی به قیمت تحمل ضربات شدید مواضع شجاعانه‌ای که لازم بوده را اتخاذ کرده است؛ به عنوان...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: برگردان ف. دوردانی
نویسنده: برگردان ف. دوردانی

کودکان و نوجوانان کار و خیابانی در ایران – بخش چهارم

مطابق نتايج ارائه شده توسط مرکز آمار ايران در سال 1385، بيش از يک ميليون و ششصد و هشتاد هزار کودک بين 10 تا 18 سال جزو جمعيت فعال کشور به شمار آمده اند، يعنی نزديک به 8/12 درصد از کل جمعيت در اين سن، با احتساب تعداد افراد خانه دار در اين رده سنی، قريب به 20 درصد کودکان 10 تا 18 سال کشور ما مشغول به کار هستند و جالب اينکه فقط حدود 6/72 درصد کودکان اين رده سنی مشغول به تحصيل می باشند، اين نسبت درمورد پسران 6/73 و در خصوص دختران 7/71 درصد است

فقر و مهاجرت روستائیان و وضعیت کودکان مهاجر

با گذشت بیش از سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی، فقر و بیکاری در جوامع روستایی و شهری افزایش چشم گیری یافته است و این امر باعث هجوم گسترده روستائیان به شهرهای بزرگ شده است. در واقع آنها به دلیل نداشتن زمین های کشاورزی نتوانسته اند زندگی خود را تأمین کنند و بدین ترتیب چاره را در مهاجرت به شهرهای بزرگ یافته اند. آنها به دلیل مشکلات اقتصادی، بیکاری و تورم در شهرها به حاشیه رانده شده اند. در واقع حاشیه نشینی با شروع مهاجرت روستائیان به شهرهای بزرگ آغاز شده است و به عنوان یک معضل اجتماعی در شهرهای بــزرگ باعث ایجاد یــک سری محرومیــت های اساسی مــی شود.
 

روستائیان چنانکه مشخص است برای یافتن کار به شهرهای بزرگ می آیند ولی به دلیل افزایش تدریجی تقاضای کار نسبت به عرضه آن و نداشتن مهارت حرفه ای مهاجران با نبود کار یا درآمد کم مواجه می شوند که نتیجه این امر، عدم حضور و اختلاط این گروه ها در جامعه شهری و اقامت آنها در حاشیه شهرهای بزرگ و زندگی در خانه های ارزان می شود. این دسته از مردم از حمایت های اجتماعی پایینی نسبت به گروه های شهرنشین برخوردار هستند و با مشکلاتی از قبیل افزایش جمعیت، درآمد پایین، وضعیت آموزشی و تحصیلی ضعیف و کمبود مراقبت های بهداشتی گریبان گیرند. واقعیت اجتماعی زندگی این افراد باعث می گردد که کودکان این خانواده ها به منظور کمک به درآمد خانواده وارد بازار کار شوند. بخشی از این کودکان به کار در مراکز تولیدی، کارخانه ها، کارگاه ها و منازل و عده ای نیز به کار در خیابان مشغولند. تعداد بی شماری از کودکان مهاجر به دلیل مشکلات اقتصادی توسط خانواده وادار یا تشویق به کار می شوند و بسیاری از آنان تنها نان آور خانواده هستند. این کودکان تعدادشان در شهرهای بزرگ رو به افزایش رفته است. بیشترین تعداد این کودکان غالباً از استان های محروم یعنی خراسان، کرمانشاه، کردستان، لرستان و… وارد خیابان های شهرهای بزرگ و بویژه تهران می شوند. این کودکان از تحصیل باز می مانند و غالباً در شرایط سختی مشغول به کار هستند که برای رشد و سلامتی شان زیان آور است. در واقع کودکان خیابانی در شهرها و خیابان های ایران محکوم به فراموشی هستند.
 


اعلامیه حقوق بشر در مورد حقوق کودکان
به عنوان مثال ما در ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقـوق بشر می خوانیم:

یک ـ هر کس حق دارد کار کند، کار خود را آزادانه انتخاب نماید، شرایط منصفانه و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد و در مقابل بیکاری مورد حمایت قرار گیرد.

دو ـ همه حق دارند که بدون هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، اجرت مساوی دریافت دارند.

سه ـ هر کسی که کارمی کند به مزد منصفانه و رضایت بخشی ذیحق می شود که زندگی او و خانواده اش را موافق شئون انسانی تأمین کند و آن را در صورت لزوم با هر نوع وسایل دیگر حمایت اجتماعی تکمیل نماید.

چهار ـ هر کسی حق دارد که برای دفاع از منافع خود با دیگران اتحادیه تشکیل دهد و در اتحادیه ها نیز شرکت کند.
 

 

در خصوص ماده مذکور، نیاز به هیچ گونه توضیح اضافی نیست زیرا به اندازه کافی گویاست و روشن است که جمهوری اسلامی هنوز به قوانین بیــن المللی وقعی نمی گذارد. لازم به تأکید است که حکومت اسلامی ایران به اعلامیه اسلامی حقـوق بشر که در سال ۱۳۶۹، در قاهره به تصویب رسیده و خود او نیز در آن کنفرانس شرکت داشته و از امضا کنندگان آن اعلامیه محسوب می شود، احترام نمی گذارد. در ماده ۱۳ اعلامیه اسلامی حقـوق بشر در رابطه با آزادی در انتخاب شغل می خوانیم: “کار حقی است که باید دولت و جامعه برای هر کسی که قادر به انجام آن است، تضمین کند و هر انسانی، آزادی انتخاب کار شایسته را دارد به گونه ای که هم مصلحت خود و هم مصلحت جامعه برآورده شود. هر کس حق دارد از امنیت و سلامت و دیگر تأمین های اجتماعی برخوردار باشد و نباید او را به کاری که توانش را ندارد واداشت یا او را از کاری اکراه نمود یا از او بهره کشی کرد یا به او زیان رساند و هر کارگری بدون فرق میان زن و مرد، حق دارد که مزد عادلانه در مقابل کاری که ارائه می کند سریعاً دریافت نماید و نیز حق استفاده از مرخصی ها و پاداش ها و ترفیعات استحقاقی را دارد و در عین حال موظف است که در کار خود اخلاص و درست کاری داشته باشد و اگر کارگران با کارفرمایان اختلاف پیدا کردند دولت موظف است برای حل این اختلاف و از بین بردن ظلم و اعاده حق و پای بندی به عدل بدون جهت گیری به نفع یکی از طرفین دخالت نماید.”

با گذشت سه دهه از عمر حکومت جمهوری اسلامی ایران، متاسفانه هنوز کنوانسیون حقـوق کودک رعایت نمی شود و برای اولین بار تنها در سال ۸۳ بود که گزارشی از وضعیت کودکان ایران تهیه و توسط حکومت به ارگان های بین المللی ارائه شد. 

وضعیت کودکان و نوجوانان کارگر شهری
در شهرها نیز هر ساله هزاران کودک در کوره پزخانه ها، کارگاه های صنایع دستی، قالیبافی، آهنگری، کفاشی ها، چاپخانه ها، کارخانه های بلورسازی و شیشه گری، کارخانه های ملامین سازی، کارهای ساختمانی، کارهای دستی و پیشخدمتی و تولیدی پوشاک و پادویی و حتی در معادن، به کار گرفته شده اند.

گروهی دیگر از کودکان در کارگاه هایی که وابسته به ارگان ها و مؤسسات دولتی هستند، کار می کنند. این کودکان در شرایط غیر انسانی و غیر بهداشتی، نیروی کار خود را در برابر دریافت دستمزدی ناچیز به فراموشی می رسانند. اغلب این نوع کارها برای کودکان بسیار خطرناک اند و بیشترین مقدار شواهد و مدارک مبنی بر سوانح، تجاوز و ستم کاری در این بخش ها مشاهده می شود. شرایط کار در این کارگاه ها به گونه ای است که بزرگسالان را از پای می اندازد تا چه برسد به کودکان! به عنوان نمونه، کودکان شاغل در کار خانه های آجرپزی، بارهایی را حمل می کنند که در پایان می تواند باعث جراحت و یا تغییر شکل اعضای بدن آنها شود. در واقع کودکان در محیط کار از امکانات ایمنی بی بهره اند. تیترهایی از قبیل “سه انگشت کارگر ۱۴ ساله زیر پرس قطع شد” در صفحات روزنامه ها فراوان است. طبق آمار منتشر شده، بیش از ۱۲% از موارد سوانح به کودکان کارگر ۱۰ تا ۱۴ ساله اختصاص دارد یعنی در سال، بیش از سه هزار کودک فقـط در کارگاه ها و کارخانه ها قربانی سوانح کار می شوند.
 

 

مطابق نتایج ارائه شده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، بیش از یک میلیون و ششصد و هشتاد هزار کودک بین ۱۰ تا ۱۸ سال جزو جمعیت فعال کشور به شمار آمده اند، یعنی نزدیک به ۸/۱۲ درصد از کل جمعیت در این سن، با احتساب تعداد افراد خانه دار در این رده سنی، قریب به ۲۰ درصد کودکان ۱۰ تا ۱۸ سال کشور ما مشغول به کار هستند و جالب اینکه فقط حدود ۶/۷۲ درصد کودکان این رده سنی مشغول به تحصیل می باشند، این نسبت درمورد پسران ۶/۷۳ و در خصوص دختران ۷/۷۱ درصد است. در ضمن نسبت کودکان کار در این رده سنی به کل جمعیت در نقاط شهری حدود ۱۵ درصد و در نقاط روستایی نزدیک به ۲۹ درصد است. از جمعیت نوجوان شاغل کشور در سال۱۳۸۵  ، ۳۱ درصد را دختران نوجوان تشکیل می دهند. از کل زنان شاغل حدود ۲/۱ درصد را دختران نوجوان تشکیل می دهند. درحالیکه سهم پسران نوجوان شاغل از کل شاغلان مرد کشور فقط ۷/۰ درصد بوده است.

کودکان بازمانده از تحصیل
طبق آخرین سرشمارى مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ بیش از سه میلیون و ششصد هزار کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد. این در حالى است که نهضت سوادآموزى اعلام کرده از سال ۸۵ تاکنون بیش از یک میلیون کودک دیگر به این آمار افزوده شدهاند. در رابطه با آمار کودکان بازمانده از تحصیل، به نظر کارشناسان این حوزه آمار سیاه هم وجود دارد یعنى آمارى که خانوادهها ارائه نمىدهند و به دلیل تبعات و آثارى که ممکن است برایشان داشته باشد، اعلام نمىکنند که کودکانشان در مدرسه نیستند و به تحصیل اشتغال ندارند.

در کنار آمارهای مطرحشده در طول سالیان اخیر از کودکان بازمانده از تحصیل خلأ آماری بزرگ دیگری نیز دیده می شود. به طوریکه بیش از ۱۹ میلیون و ۴۳۵هزار نفر از جمعیت کشور را بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ کودکان و نوجوانان هفت تا ۱۹ساله تشکیل می دهند که به گفته مسئولان آموزش و پرورش بیش از ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دانشآموز ایرانی سال تحصیلی ۱۳۹۱- ۱۳۹۰ را آغاز کردند که بر این اساس با احتساب تعداد کودکان و نوجوانان در سن آموزش یا لازمالتعلیم و تعداد دانشآموزان در سال تحصیلی جاری می توان دریافت که بیش از هفت میلیون نفر از کودکان و نوجوانان کشور از تحصیل در مدارس محروم هستند. میزان بیسوادی در بین جمعیت کودکان و نوجوانان هرچند پائین است ولی این میزان هنوز در بین دختران بیشتر از پسران است. بطوری که از هر ۱۰۰ نفر بیسواد، ۵۱ نفر دختر و ۴۹ نفر پسر بوده است.

کودکان کار در کارگاه های زیر زمینی:
کودکان بسیاری در کارگاه های زیر زمینی بصورت غیر قانونی بکار گذاشته می شوند. از آنها در این مراکز نهایت سوءاستفاده صورت می گیرد و اغلب با حقوق بسیار پایینی مشغول بکار می شوند. کار کودکان در این مراکز بر قراردادهاى متعارف کار متکى نیست و صاحبان این مراکز برای کسب سود بیشترهیچ تضمین قانونی در قبال آنان بر عهده نمىگیرند. حتی بسیاری از کارفرمایان در ایران برای کاستن از مخارج خود، کودکان و کارگران نوجوان زیر ۱۵ سال را بیمه نمی کنند و وزارت کار نظارتی بر روند اجرای قوانین موجود انجام نمی دهد و نیز هیچ نظارتی هم بر کارگاه هایی که تعداد کارگران شاغل آن کم تر از ۱۰ نفر بوده، نمی کند زیرا که این کارگاه ها را از شمول قانون کار خارج می داند و به بهانه کمبود پرسنل از این مسئله پر اهمیت سر باز می زند.

در مراکزی هم که تا حدودی نظارت و کنترل این وزارتخانه وجود دارد، کارفرمایان اغلب کودکان نوجوان را در هنگام بازرسی های وزارت کار از نظر مخفی می دارند. همین موجب می شود که کارگر نوجوان برای از دست ندادن کار خود تن به هر شرایطی بدهد که کارفرما تعیین می کند. این کارگران نوجوان به دلیل در حاشیه قرار گرفتن، فرصت آگاه شدن از حقوق صنفی خود را نیز نمی یابند و غالبا از تضمین های قانونی مربوط به خود بی خبر هستند. در بخشی از این کارگاهها آن ها را تنبیه بدنی نیز می کنند.
 

قراردادهای موقت چند ماهه و روزمزدی در میان کارگران نوجوان بسیار رایج است. این نوع قراردادها که از نظر بیمه، سابقه کار، مزایای قانونی و حقوق صنفی کارگر بالغ به ضرر او هستند، از سوی نوجوانان به دلیل کم تجربگی و نیاز اقتصادی به سهولت پذیرفته می شوند. بنابر این کارفرمایان براحتی می توانند این بخش از کودکان را بمراتب آسانتر از بزرگسالان تنبیه، تطمیع و یا اخراج کنند و یا حتی دستمزدهایشان را پرداخت نکنند. ساعات کار کودکان در این کارگاه های زیر زمینی بین ۱۲ تا ۱۶ ساعت است. این کارگران خردسال، گاه در ازاى پرداخت بدهی خانوادههایشان، در اختیار صاحبان این مراکز قرار مىگیرند و از بابت کار سخت و طولانى خود، هیچ مزدى به آنها تعلق نمی گیرد. در این مراکز از حق بیمه و بهداشت خبری نیست. این کودکان بدلیل عدم آشنائی از حقوق خود نمی توانند از حق خود دفاع کنند. دائما در ترس و وحشت از تنبیه کارفرما زندگی می کنند. کودکان خردسال به سخت ترین شکل در این مراکز مورد بهره کشی قرار می گیرند. در واقع کودکان در تاریکی این کارگاه های زیرزمینی دوران کودکی خود را تمام نکرده بپایان می رسانند! آمار دقیقی در باره کودکانی که در کارگاههای زیرزمینی کار میکنند، وجود ندارد و وزارت کار کنترل جدیای هم در این عرصه انجام نمیدهد. در این مراکز کارفرمایان الزامی به بیمه و ایجاد سایر شرایط کار برای شاغلین زیر ۱۴ سال ندارند و صرفا به علت سن کم به آنها نصف حقوق را پرداخت میکنند. فرشید یزدانی، پژوهشگر فعال حوزه کودکان  می گوید ” براساس برآوردهای غیررسمی، حدود ۷۰ هزار نفر از کودکان کشور فاقد شناسنامه هستند”، ایشان در ادامه به وجود حدود ۹۰۰ هزار «کودک همسر» در کشور اشاره کرد و گفت: ۹۰۰ هزار کودک ۱۰ تا ۱۸ ساله کشور دارای همسر هستند که از این تعداد ۲۵ هزار کودک طلاق گرفتهاند و از این تعداد ۱۵ هزار کودک ۱۰ تا ۱۴ ساله هستند”. همچنین بر اساس آمارهای “انجمن دفاع از حقوق کودکان”، در حدود ۶۰ درصد آزارهای وارده بر مجموع این کودکان توسط پدران، ۲۰ درصد مادران، ۱۰ درصد نامادری، ۷ درصد مسئولان مدارس و ۳ درصد توسط ناپدری بوده است.

باز هم در باره کودکان خیابانی
پیشتر متذکر شدیم که تعداد زیادی از کودکان کار در شهرهای بزرگ به کودکان خیابانی معروف هستند. در این بخش مجدداً سعی می کنیم تا حدودی بیشتر نسبت به پدیده کودک خیابانی بپردازیم تا بلکه از این طریق بشود تصویر و تحلیلی روشن تر از زندگی مشقت بار و رنج آور آنان داشته باشیم.
 

 

کودک خیابانی دختر یا پسری است که هنوز به سن بلوغ نرسیده و برای او خیابان منبع درآمد و خانه همیشگی اش محسوب می شود. زیرا خانواده کودک به دلیل فقر امکان مراقبت از او را ندارد و برای ایجاد درآمد و گذران زندگی مجبور هستند کودک خود را به خیابان بفرستند. بنا به آمار منابع دولتی میانگین سنی کودکان خیابانی در ایران حدود ۱۱ سال و ۷ ماه است که تقریباً ۸ درصد زیر ۶ سال، ۴۷ درصد در سن ۶ تا ۱۲ سال و حدود ۴۵ درصد بین ۱۳ تا ۱۸ سال قرار دارند.

گزارشات زیادی نشان می دهند که ۸۸ درصد کودکان خیابانی در ایران پسر و ۱۲ درصد دختر می باشند. از نظر سطح تحصیلات حدود ۲۵ درصد کودکان بی سواد هستند و ۷۵ درصد کودکان خیابانی اعم از پسر و دختر مشغول به تحصیل هستند. کارشناسان و محقـقین، کودکان خیابانی را به چهار گروه تقسیم می کنند:

یک-  کودکانی که مکانی جز خیابان برای زندگی ندارند. این بخش از کودکان از حمایت والدین و خانواده نزدیک خود، بی بهره اند و در میادین و خرابه ها و ساختمان های متروکه و یا در هر جای دیگری که بتوانند شب را به روز برسانند، می روند و زندگی را می گذرانند.

دو-  کودکانی که به والدین یا خانواده نزدیک خود سر می زنند و حتی شب هایی را در خانه به صبح می رسانند. این قبیل کودکان به دلیل فقر، کمبود جا یا سوء استفاده جنسی و دیگر آزار و اذیت ها ترجیح می دهند بیشتر وقت خود را در خیابان بگذرانند.

سه- کودکانی که به دلیل فـقر مطلق به همراه سایر اعضای خانواده در کنار خیابان ها یا میادین شهرها، شب را به روز می رسانند.

چهار- کودکانی که پیشتر زندگی خیابانی را تجربه کردند و بازگشت آنها به خیابان به دلیل بی تدبیری در مدیریت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مسئولان و نهادهایی مانند سازمان بهزیستی، کمیته امداد، شهرداری و نیروی انتظامی و یا کلاً دولت، پس از مدتی دوباره آغاز می شود.

میانگین سنی کودکان خیابانی
اکثر تحقیقاتی که در ایران انجام شده، بیانگر این موضوع است که اغلب کودکان خیابانی پسران ۱۰ تا ۱۴ ساله هستند. دختران بسیاری هم در خیابان ها زندگی می کنند. در آماری که در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۸۳ توسط سازمان بهزیستی اعلام شد، آمده است که: “در سال گذشته (در سال ۸۲ ) ۴ هزار و ۶۰۰  دختر خیابانی بی سرپرست در تهران که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند توسط نیروهای انتظامی و دادگاهها تحویل سازمان بهزیستی شده اند. دکتر مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می گوید:” در حال حاضر یک میلیون و دویست هزار کودک در کشور با پدر و مادر معتاد خود زندگی می کنند و آنها برای ادامه زندگی مجبور به کار حتی در خیابان ها هستند و پسران هم مانند دختران مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند”. وی در ادامه گفت :”عدم داشتن سرپرست مناسب برای دختران خیابانی باعث شده است که ۷۰ درصد آنها برای چندمین بار به سازمان بهزیستی بیایند و این در حالی است که بهزیستی بیش از سه ماه، این دختران را نگه نمی دارد”. همه آمارها و گزارش ها نشانگر این است که دختران آسیب پذیری بیشتری در برابر استثمار جنسی، روحی، بدنی و کاری دارند.

این گروه از کودکان چنانکه مشخص شد به دلیل فقر، نداشتن والدین، آزار و اذیت شدن در خانواده و مهاجرت (از روستا به شهر یا از یک کشور دیگر به ایران)، برای گذراندن زندگی به خیابان ها رو می آورند. رها شدن کودکان در شهر باعث حاشیه گزینی و جذب آنها به فعالیت های غیر اقتصادی و قرار گرفتن در محرومیت هایی که منجر به سوء استفاده ازکودکان می شود از جمله آسیب های اجتماعی است که کودکان شهری را تهدید می کند. فقدان قوانین لازم یا عدم اجرای آن به دلیل فشار مستمر اقتصادی و اجتماعی از عوامل مهم سوء استفاده از نیروی کودک است. اغلب کودکان خیابانی که ترک تحصیل کرده، بطور متوسط ۱۲ ساعت در روز را برای معیشیت و کمک به خانواده خود در خیابان ها به سرمی برند. برخی از این کودکان، بیش از ۵ سال سن ندارند و اغلب آنها با خطرات گوناگون از جمله تصادف، بزهکاری و سوء استفاده جنسی مواجه هستند. این کودکان به مشاغل کاذبی همچون آدامس فروشی، سیگار فروشی، شیشه شوری ماشین ها، روزنامه فروشی، شکلات فروشی، وزن کردن، گدایی در شهرها و راه ها و … می پردازند. این کودکان خردسال هر روز صبح گروه گروه به خیابان ها هجوم می آورند اما نه برای بازی و نشاط و مدرسه رفتن، بلکه تنها برای تهیه لقمه ای نان برای زنده ماندن!

بزهکاری در میان کودکان خیابانی
معمولاً کودکان خیابانی به راحتی جذب بزهکاری می شوند.عدم توجه به بچه های خیابان، موجب افزایش میزان جرائم و گرایش آنها به بزهکاری شده است. این کودکان به دام یکسری باندهای توزیع مواد مخدر، سرقت و …. می افتند و بدین طریق درگیر فـعالیتهای غیر قانونی می شوند. این کودکان همواره بطور روزانه در معرض خشونت و بی رحمی در زندگی خیابانی هستند.
 

کودکان خیابانی به دلیل فقدان حمایت های دولتی، اجتماعی، روانی و مادی تحت شدیدترین فشارها قرار دارند. می توان به جرأت گفت که بین کار کودکان و بزهکاری رابطه ای متقابل وجود دارد؛ زیرا اغلب کودکان بنا به آمار و ارقام حکومتی، در محیط های کارگری به بزهکاری روی آورده اند. این کودکان در مقابل خشونت، استثمار و سوء استفاده چنانچه پیشتر متذکر شدیم از طرف هیچ ارگان دولتی و غیر دولتی مورد حمایت واقعی قرار نمی گیرند. در واقع وجود و هدف قانون کار باید برداشتن گام هایی در جهت محرومیت زدایی از این گروه کارگران باشد.

ادامه دارد

علی صمد

۱۲ ژوئن ۲۰۱۲

 از نشریه شهروند- کانادا

بخش : کودکان
تاریخ انتشار : ۲۴ تیر, ۱۳۹۱ ۶:۴۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

در دور دوم انتخابات، با رای ” نه” به جلیلی شرکت می‌کنیم!

حزب دمکراتیک مردم ایران: نه به جلیلی!

چرا به پزشکیان رأی می دهم!

باز هم انتخابات، باز هم دفاع از منافع ملی، هم استراتژی هم تاکتیک!

ترک تحریم می‌کنم، خطر جلیلی جدّی است!

اصلاح‌طلب اصول‌گرا، ادامه داره ماجرا